گنجور

شمارهٔ ۱۰۶۹

نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگردم
تو چندان عاشقان داری که من پیدا نمیگردم
هر آن عاقل که آهو چشمی او دید میداند
که من مجنون صفت بیهوده در صحرا نمیگردم
من از عشقت گدا گشتم ولی بر تو نبردم ره
از آن چونعاشقان جز بر در دلها نمیگردم
سر سوداییم دارد هوای کعبه وصلش
اگر سر میرود اهلی ازین دروا نمیگردم
سگ کوی توام جانا جفاها میکنی با من
چو میدانی که من دور از درت قطعا نمیگردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگردم
تو چندان عاشقان داری که من پیدا نمیگردم
هوش مصنوعی: نگو که مانند عاشقان فقط در یک جا در جستجوی من هستی؛ زیرا تو آنقدر عاشق داری که من را نمی‌توانم پیدا کنم.
هر آن عاقل که آهو چشمی او دید میداند
که من مجنون صفت بیهوده در صحرا نمیگردم
هوش مصنوعی: هر شخص عاقلی که فقط یک بار یک آهو را ببیند، به خوبی می‌داند که من مجنون و دیوانه‌ای هستم که بی‌هدف در بیابان wander می‌کنم.
من از عشقت گدا گشتم ولی بر تو نبردم ره
از آن چونعاشقان جز بر در دلها نمیگردم
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو فقیر و بی‌چیز شدم، اما هرگز به تو نزدیک نشده‌ام. چرا که عاشقان تنها در دل‌ها می‌چرخند و نه در دنیا.
سر سوداییم دارد هوای کعبه وصلش
اگر سر میرود اهلی ازین دروا نمیگردم
هوش مصنوعی: دل من شوق دیدار کعبه را دارد و اگر هم از شدت عشق جانم را از دست بدهم، از این درگاه دور نمی‌شوم.
سگ کوی توام جانا جفاها میکنی با من
چو میدانی که من دور از درت قطعا نمیگردم
هوش مصنوعی: من مثل سگی وفادار در نزدیکی تو هستم، اما تو با من بدرفتاری می‌کنی. تو می‌دانی که من هرگز از درِ تو دور نمی‌شوم.