گنجور

شمارهٔ ۱۰۶۷

روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم
از مه عید و شفق نعل در آتش دارم
هرکه بینی خوشی خود طلبد جز من زار
که بدین ناخوشی خویش عجب خوش دارم
خورده ام تیر تو چون آهو از آن بار دگر
از پی تیر دگر چشم به ترکش دارم
مکن ایدوست قیاس طرب از رنگ رخم
که بصد خون جگر چهره منقش دارم
جان جفا چند کشد کز تو بجان رحمت نیست
شرم باری من ازین جان بلاکش دارم
در چنین قحط کرم شاکرم از پیر مغان
که اگر هیچ ندارم می بیغش دارم
گفت اهلی چو طبیب تو منم دل خوشدار
من نه آنم که دل خسته مشوش دارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم
از مه عید و شفق نعل در آتش دارم
هوش مصنوعی: ماه رمضان به پایان رسید و من اشتیاق نوشیدن الکل را دارم. از عید فطر و صبح دم می‌خواهم احساساتی را که مانند نعل در آتش گیر کرده است، تجربه کنم.
هرکه بینی خوشی خود طلبد جز من زار
که بدین ناخوشی خویش عجب خوش دارم
هوش مصنوعی: هر کسی را می‌بینی که در جستجوی خوشی و رفاه است، اما من به وضع بد و ناخوشایند خود عادت کرده‌ام و در این شرایط عجیب طوری زندگی می‌کنم که انگار خوشحالم.
خورده ام تیر تو چون آهو از آن بار دگر
از پی تیر دگر چشم به ترکش دارم
هوش مصنوعی: من مانند آهو که تیر تو را خورده‌ام، دوباره منتظر تیر دیگری هستم و به ترکش تو چشم دوخته‌ام.
مکن ایدوست قیاس طرب از رنگ رخم
که بصد خون جگر چهره منقش دارم
هوش مصنوعی: زیبایی و شادابی من را با رنگ صورتم مقایسه نکن؛ زیرا این زیبایی نتیجه‌ی درد و زخم‌های زیادی است که در دل دارم.
جان جفا چند کشد کز تو بجان رحمت نیست
شرم باری من ازین جان بلاکش دارم
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساسات عمیق انسانی است که از درد و رنج‌هایی که متحمل شده، خسته شده و نگران بی‌رحمی دیگران است. گویا فردی از بی‌توجهی یا بی‌رحمی کسی که به او وابسته است، رنج می‌برد و از این موضوع احساس شرمساری می‌کند. در اینجا، عواطف او به خوبی نمایش داده شده و نشان‌دهنده نیاز به محبت و رحمت است.
در چنین قحط کرم شاکرم از پیر مغان
که اگر هیچ ندارم می بیغش دارم
هوش مصنوعی: در این زمانه که همه چیز کم است و نایاب، من از پیر مغان سپاسگزارم، زیرا اگرچه چیزی ندارم، اما او به من عطا کرده است که بی‌غش و خالص باشم.
گفت اهلی چو طبیب تو منم دل خوشدار
من نه آنم که دل خسته مشوش دارم
هوش مصنوعی: اهلی می‌گوید: من پزشک دل‌ها هستم و نگران نباش. من کسی نیستم که دلش دلتنگ و پریشان باشد.