گنجور

شمارهٔ ۱۰۶۰

توبه کردم عمری اکنون باده صافی میکنم
عمر ضایع کرده خود را تلافی میکنم
گر چو جام جم نگویم آگه از غیبم چه عیب
روزگاری شد که از می سینه صافی میکنم
همچو مویی شد تنم وز غم شکافم سینه را
در خیال آن میان من موشکافی میکنم
زهر هجران میخورم امید وصل نوش نیست
من بصبر این زهر را تریاک شافی میکنم
روز و شب در عیش و شادی از غمش چون اهلیم
هم غمش کرد اینوفا کان عیش وافی میکنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

توبه کردم عمری اکنون باده صافی میکنم
عمر ضایع کرده خود را تلافی میکنم
هوش مصنوعی: من به اشتباهم پی بردم و اکنون تصمیم دارم که با نوشیدن شراب خالص، عمر از دست رفته‌ام را جبران کنم.
گر چو جام جم نگویم آگه از غیبم چه عیب
روزگاری شد که از می سینه صافی میکنم
هوش مصنوعی: اگر مانند جام جم (که نگریستن به آن خبر از غیب می‌دهد) از اسرار عالم آگاه نبودم، چه اشکالی دارد؟ روزگاری شده که به‌جای افشای اسرار، فقط به آرامش خاطر خود از شراب می‌پردازم.
همچو مویی شد تنم وز غم شکافم سینه را
در خیال آن میان من موشکافی میکنم
هوش مصنوعی: بدن من مانند موئی باریک و نازک شده است و از غم، سینه‌ام شکاف برداشته. در خیال معشوق، من به بررسی و کاوش می‌پردازم.
زهر هجران میخورم امید وصل نوش نیست
من بصبر این زهر را تریاک شافی میکنم
هوش مصنوعی: من از درد جدایی رنج می‌برم و در انتظار وصالی نیستم که به من آرامش دهد. اما با صبری که دارم، این درد را به نوعی می‌توانم تسکین دهم و به روزهای بهتری امیدوار باشم.
روز و شب در عیش و شادی از غمش چون اهلیم
هم غمش کرد اینوفا کان عیش وافی میکنم
هوش مصنوعی: روز و شب در خوشی و سرمستی هستم و از غم او مثل آب بر آتش، غم او را ناچیز می‌انگارم و می‌گویم که زندگی کاملی را برای خود فراهم کرده‌ام.