شمارهٔ ۶۱ - برای سنگ مزار سروده است
ای همنفس که میگذری بر مزار من
زنهار یاد کن ز من و روزگار من
نشکفته بود یک گلم از صد هزار گل
ناگه بریخت باد اجل نوبهار من
من غمگسار خلق جهان بوده ام مدام
وا حسرتا که نیست کسی غمگسار من
خاری که بر دمد ز گل من بر آورد
گلهای حسرت از مژه اشکبار من
دارم امید آنکه بگریند دوستان
بر نا امیدی دل امیدوار من
من در شکار گور چو بهرام بسته دل
غافل که گور میکند آخر شکار من
با آنکه صد کنار پر از سیم کرده ام
گردون نهاد مزدی ازین در کنار من
زان خاک خویش کرده ام از آب دیده گل
تا بر دل کسی ننشیند غبار من
در کار روزگار نبندی دل ای حکیم
گر چشم اعتبار گشایی بکار من
یار و برادر و پدر از من جدا شدند
یارب تو باش از کرم خویش یار من
از لطف خویشتن نظری کن که از کرم
بر رحمت تو ختم شود کار و بار من
اهلی بغیر نام نکو نیست یادگار
این نکته یاد گیر تو هم یادگار من
شمارهٔ ۶۰ - در مصیبت حسین (ع) گوید: ایدل ز سوز گریه جگر را کباب کنشمارهٔ ۶۲ - مناجات و توسل بمحد و آل محمد (ص): الهی بسر دفتر حکمت الله
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای همنفس که میگذری بر مزار من
زنهار یاد کن ز من و روزگار من
هوش مصنوعی: ای دوستی که از کنار قبرم عبور میکنی، خواهش میکنم به یاد من و روزهای زندگیام باش.
نشکفته بود یک گلم از صد هزار گل
ناگه بریخت باد اجل نوبهار من
هوش مصنوعی: قبل از اینکه شکوفهام باز شود و زیباییام را نشان دهم، ناگهان بادی از سرنوشت بر من وزید و من هم از بین رفتم.
من غمگسار خلق جهان بوده ام مدام
وا حسرتا که نیست کسی غمگسار من
هوش مصنوعی: من همیشه در کنار مردم بودهام و تلاش کردهام که غمهایشان را کاهش دهم، اما افسوس که هیچکس نیست که غمهای من را درک کند و به من تسلی بدهد.
خاری که بر دمد ز گل من بر آورد
گلهای حسرت از مژه اشکبار من
هوش مصنوعی: خاری که به گل من آسیب میزند، باعث میشود که آرزوها و حسرتهای من از چشمان پر اشکم بریزد.
دارم امید آنکه بگریند دوستان
بر نا امیدی دل امیدوار من
هوش مصنوعی: من امید دارم که دوستانم بر ناامیدی قلب امیدوار من اشک بریزند.
من در شکار گور چو بهرام بسته دل
غافل که گور میکند آخر شکار من
هوش مصنوعی: من در حالی که در جستجوی شکار هستم و دل به این کار دادهام، غافل از اینام که شکار واقعی (گور) خود من است و در نهایت به سرنوشت بدی دچار خواهم شد.
با آنکه صد کنار پر از سیم کرده ام
گردون نهاد مزدی ازین در کنار من
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در اطرافم پر از زیبایی و ثروت است، اما آسمان به من پاداشی از این زیباییها نداد.
زان خاک خویش کرده ام از آب دیده گل
تا بر دل کسی ننشیند غبار من
هوش مصنوعی: از خاک وطن خود با قطرات اشکم گلی ساختهام تا غبار وجود من بر دل کسی ننشیند.
در کار روزگار نبندی دل ای حکیم
گر چشم اعتبار گشایی بکار من
هوش مصنوعی: ای حکیم، در زندگی خود دل را نبند و اجازه بده که به عواقب کارها و چشماندازهای زندگی نگاه کنی؛ زیرا اگر نگاهی به اوضاع و شرایط من داشته باشی، شاید بهتر بتوانی کمک کنی.
یار و برادر و پدر از من جدا شدند
یارب تو باش از کرم خویش یار من
هوش مصنوعی: دوست، برادر و پدرم از من دور شدهاند، آه ای خدا، تو با بزرگواریات به من یاری کن.
از لطف خویشتن نظری کن که از کرم
بر رحمت تو ختم شود کار و بار من
هوش مصنوعی: از مهربانی خود نگاهی به من بیفکن تا همه کارها و مشکلاتم به لطف و رحمت تو پایان یابد.
اهلی بغیر نام نکو نیست یادگار
این نکته یاد گیر تو هم یادگار من
هوش مصنوعی: این متن به این معناست که بدون نام نیک، هیچ اثری از زندگی باقی نمیماند. بنابراین، این نکته را فراموش نکن و آن را در زندگیات به خاطر بسپار.