گنجور

شمارهٔ ۵۲ - درمدح سعد الدین اسعد گوید

نمود بار دگر قامت خمیده هلال
زهی خجسته که آمد بفال دولت دال
فتاد ناخنه در چشم چرخ از مه نو
شفق گشود از آن معنیش رگ قیفال
بگردن از مه نو طفل نو رسیده عید
بدفع چشم نهد طوق سیم چون اطفال
نمود مه ز شفق همچو چین به پیشانی
که ماه روی مرا سرزند ز جامه آل
پری وشی است مه اندر شفق که ننماید
ز پای تا بسرش غیر یاره و خلخال
نمود ماه بانگشت هر کس و شادست
که هست سوره نون و القلم مبارک فال
هلال نیست درون شفق که شیر فلک
بخون دشمن فخر ز من زند چنگال
سپهر افضل و کرم میر سعد الدین اسعد
که یافت زبده عهدش فلک باستقلال
ز کلک اوست نکویی عروس انشا را
چنانکه روی نکورا ز زیور خط و خال
عجیب نیست که از خاک راه مردم را
روایح کرم او بر آورد چو نهال
رموز اب حیات آنکه جان همی بخشد
ز خاک رهگذرش عقل کرده استدلال
ایا سپهر فضیلت تویی که بر رویت
گشاده است در فضل ایزد متعال
زرشک دست تو شد بحر بی شعور چنان
که در دهانش چکانی به پنبه آب زلال
معارض تو کجا باشدش مجال سخن
که در جواب تو باشد زبان طوطی لال
کجا بوصف تو فکرم رسد که میسوزد
همای فکر من از برق حیرتش پر و بال
چه احتیاج که سایل کند سوال چو نیست
ضمیر غیب نمای تو حاجتش بسوال
غبار خاطرم از چرخ سست پوشم از آنک
رسد بدامن طبعت مباد گرد ملال
بدست لطف ز خاکم مگر تو برداری
چنین که کرد سپهرم چو خاک ره پامال
به مهر بین سوی اهلی بر آور از خاکش
که اوست ذره و تو آفتاب برج کمال
ز شعر خویش خجل گشته ام بحضرت تو
که بنده را چه محل شعر بنده را چه مجال
دعای جان تو شد ورد صبح و شام مرا
بحق شام فراق و بحق صبح وصال
همیشه تا که شب و روز و روز و شب باشد
به سیر چرخ فلک آفتاب و مه مه و سال

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمود بار دگر قامت خمیده هلال
زهی خجسته که آمد بفال دولت دال
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که دوباره هلال ماه با قابی خمیده نمایان شده است، و این دیدار هلال به عنوان نشانه‌ای خوش‌یمن و مبارک تلقی می‌شود که نویدبخش فرصت‌ها و خوشبختی‌های آینده است.
فتاد ناخنه در چشم چرخ از مه نو
شفق گشود از آن معنیش رگ قیفال
هوش مصنوعی: نخستین نور صبحگاهی مانند خونی تازه بر افرازنده آسمان می‌درخشد و به نحوی شگفت، اندیشه و احساسات انسانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این حالت، زیبایی و لطافت ماه نو با چشمان تماشاگر در هم آمیخته شده و حسی از طراوت و شگفتی را ایجاد می‌کند.
بگردن از مه نو طفل نو رسیده عید
بدفع چشم نهد طوق سیم چون اطفال
هوش مصنوعی: در روز عید، همانطور که کودک تازه‌به‌دنیا آمده با گردن زیبایش خود را به نمایش می‌گذارد، افرادی که به زیبایی‌های عید توجه دارند، به مانند کودکان، با زیبایی و زینت ابراز شادی و خوشحالی می‌کنند. در این روز، نگاه‌ها به طرف زیبایی‌ها و نمادهای تازه متوجه می‌شود.
نمود مه ز شفق همچو چین به پیشانی
که ماه روی مرا سرزند ز جامه آل
هوش مصنوعی: چهره نورانی و درخشان ماه، مانند نوار سرخی که در افق در حال ظهور است، بر پیشانی من می‌تابد و این زیبایی به گونه‌ای است که گویی از گنجایش زیبای وجود من به وجود آمده است.
پری وشی است مه اندر شفق که ننماید
ز پای تا بسرش غیر یاره و خلخال
هوش مصنوعی: در شفق، دختری زیبا و دلربا حضور دارد که به هیچ کس جز محبوبش توجه نمی‌کند، و زینت‌هایش تنها متعلق به اوست.
نمود ماه بانگشت هر کس و شادست
که هست سوره نون و القلم مبارک فال
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر کسی که به زیبایی و نور ماه اشاره کند و از آن خوشحال باشد، به نوعی در خوشبختی و برکت سوره نون و القلم قرار دارد. در واقع، این شعر به شانس و پیشرفت در زندگی اشاره دارد که با نشانه‌هایی از زیبایی همراه است.
هلال نیست درون شفق که شیر فلک
بخون دشمن فخر ز من زند چنگال
هوش مصنوعی: در غروب، هلال ماه وجود ندارد و این نشان می‌دهد که شیر آسمان (نماد قدرت و پیروزی) به دشمنان من می‌تازد و از من انتقام می‌گیرد.
سپهر افضل و کرم میر سعد الدین اسعد
که یافت زبده عهدش فلک باستقلال
هوش مصنوعی: آسمان بهترین و بخشنده‌ترین میر سعدالدین اسعد، که در زمان خود برتری و استقلالی می‌افتد.
ز کلک اوست نکویی عروس انشا را
چنانکه روی نکورا ز زیور خط و خال
هوش مصنوعی: زیبایی عروس کلام از قلم اوست، همانطور که چهره زیبا از زینت‌هایی مانند خط و خال بهره‌مند است.
عجیب نیست که از خاک راه مردم را
روایح کرم او بر آورد چو نهال
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که از خاک، راه و مسیر افراد توسط لطف و کرم او شروع می‌شود، مانند جوانه‌هایی که از زمین بیرون می‌آیند.
رموز اب حیات آنکه جان همی بخشد
ز خاک رهگذرش عقل کرده استدلال
هوش مصنوعی: رمز آب حیات، که به زندگی جان می‌بخشد، در دست کسی است که عقل او به درستی استدلال کرده و از خاک گام برمی‌دارد.
ایا سپهر فضیلت تویی که بر رویت
گشاده است در فضل ایزد متعال
هوش مصنوعی: آیا تو همان آسمان فخر و فضیلت هستی که درخشش نعمت‌های خداوند بزرگ بر چهره‌ات آشکار است؟
زرشک دست تو شد بحر بی شعور چنان
که در دهانش چکانی به پنبه آب زلال
هوش مصنوعی: زرشک که به دست تو افتاده، مانند دریا است که هیچ شعوری ندارد؛ همان‌طور که وقتی آب زلالی را در دهانش می‌چکانی، تاثیر خاصی بر او نمی‌گذارد.
معارض تو کجا باشدش مجال سخن
که در جواب تو باشد زبان طوطی لال
هوش مصنوعی: در جایی که تو قصد گفت‌وگو داری، هیچ‌کسی نمی‌تواند با تو مقابله کند، چون در برابر تو، حتی زبان طوطی هم خاموش است و نمی‌تواند پاسخی بگوید.
کجا بوصف تو فکرم رسد که میسوزد
همای فکر من از برق حیرتش پر و بال
هوش مصنوعی: کجا می‌توانم به تو فکر کنم وقتی که اندیشه‌ام از شگفتی تو می‌سوزد و مانند یک پرنده در آتش حیرت به تپش درآمده است؟
چه احتیاج که سایل کند سوال چو نیست
ضمیر غیب نمای تو حاجتش بسوال
هوش مصنوعی: نیازی به سؤال نیست وقتی که نیاز تو به وضوح در دل وجود دارد و پروردگار، از نیت‌های درونی تو آگاهی دارد.
غبار خاطرم از چرخ سست پوشم از آنک
رسد بدامن طبعت مباد گرد ملال
هوش مصنوعی: غبار خاطرات گذشته‌ام را از ذهنم می‌زدایم، زیرا نمی‌خواهم اندوه و ناراحتی به سراغم بیاید.
بدست لطف ز خاکم مگر تو برداری
چنین که کرد سپهرم چو خاک ره پامال
هوش مصنوعی: من برای اینکه از خاک و سختی‌ها خلاص شوم، تنها می‌توانم به لطف تو امیدوار باشم، زیرا آسمان هم با من همین‌گونه رفتار کرده و مرا مثل خاک زیر پای دیگران نادیده گرفته است.
به مهر بین سوی اهلی بر آور از خاکش
که اوست ذره و تو آفتاب برج کمال
هوش مصنوعی: به محبت، به سمت محبوبی برو و از خاک او که همان ذره‌ای است، سر برآور؛ زیرا او همچون نقطه‌ای کوچک است و تو مانند خورشیدی هستی که به کمال و تمامی درخشش می‌رسد.
ز شعر خویش خجل گشته ام بحضرت تو
که بنده را چه محل شعر بنده را چه مجال
هوش مصنوعی: از شعر خودم شرمنده‌ام در حضور تو، زیرا برای من جایگاهی نیست و برای شعر من فرصتی وجود ندارد.
دعای جان تو شد ورد صبح و شام مرا
بحق شام فراق و بحق صبح وصال
هوش مصنوعی: دعای تو، صبح و شب من شده است، به حق شب فراق و به حق صبح وصال.
همیشه تا که شب و روز و روز و شب باشد
به سیر چرخ فلک آفتاب و مه مه و سال
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که شب و روز ادامه داشته باشد و چرخ زمان به چرخش خود ادامه دهد، آفتاب و ماه نیز به گردش خود ادامه می‌دهند.