گنجور

شمارهٔ ۴۲ - در ماتم حسین (ع) گوید

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد
در ماتم حسین علی دل کباب شد
ای آسمان اگر در رحمت گشاده یی
ظلم تو بر حسین علی از چه باب شد
فرق شریف آل علی بر زمین چراست
چتر یزید از چه سبب بر سحاب شد
گردون چرا به باد عدم داد آن ورق
کز نسخه دو کون وجود انتخاب شد
از باد فتنه زیر و زبر باد روزگار
کز روزگار منقلب این انقلاب شد
خون حسین ریخته اند آنسگان شوم
بهر جهان که جیفه مشتی کلاب شد
بدبخت ناکسی که برای دو روزه ملک
غافل ز حشر و نشر و ثواب و عقاب شد
آن ننگ دوزخ است یزید سیاه بخت
کز پهلویش عذاب خدا در عذاب شد
خنجر کشید و حلق حسین علی برید
شمر آنسگ لعین که ز حق بیحجاب شد
لعنت هزار بار و هزاران هزار بار
بر دست و خنجریکه از آنخونخضاب شد
سگ بوده است هر که چنین ظلم کرده است
آدم نخواهد از پی این ناصواب شد
بحر فلک نداشت حیا کز محیط او
باداغ دل حسین علی بهر آب شد
در ساعتی که شاه شهیدان تشنه لب
چون چشمه حیات بزیر نقاب شد
استاده بود شاه عرب دیده ها پر آب
میگفت هان شتاب که وقت شتاب شد
فرمای یا حسین که بهر تو در بهشت
ساقی کوثر از پی جام شراب شد
از شوق مقدمت همه حوران روضه را
جاروب راه گیسوی مشکین طناب شد
از خون بشست مصحف رخ را ورق ورق
خیرالنسا که کاشف ام الکتاب شد
آندم که آفتاب سر نیزه شد بلند
بر نیزه آنزمان سر آن آفتاب شد
زانگه که خضر تلخی زهر حسن چشید
آبحیات در دهنش زهر ناب شد
شهزاده ها نگر که چه محنت کشیده اند
این در محیط تلخی و آن در سراب شد
در خانه یی که لطف و کرم بود بیحساب
داد از ستمگران که ستم بی حساب شد
بر طایر فلک چه نهد دل کسی که او
سیمرغ را گذاشت که صید غراب شد
گردون چو گردکان تهی جمله پوستت
در ظل آن گریز که لب لباب شد
یا مرتضی علی که چو گنجی نهان ز چشم
برکش ز گنج پرده که عالم خراب شد
برنا کسی که ظلم کند جای رحم نیست
ظالم بکش که کشتن ظالم ثواب شد
مردود آستان تو مردود کبریاست
هر کسکه هست واجب ازو اجتناب شد
بر فرق عرش پای شرف گر نهد رواست
هر کس که خاک در قدم بوتراب شد
شاها هزار شکر که بعد از هزار سال
شیر خدا بدشمنت اندر شتاب شد
چندان بریخت خون منافق که گوی چرخ
در خون نشسته تا بکمر چون حباب شد
شد کار زر اثنا عشر درست
وز خطبه نام آل تو فصل الخطاب شد
اهلی باهل بیت تو دست امید زد
اورا گشایشی که شد از این جناب شد
یارب بعفو اگر نکنی نامه ام سفید
خواهم سیاه روی بروز جواب شد
هستم امیدوار بلطفت که عاقبت
خواهد دعای خسته دلان مستجاب شد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

واحسرتا که دیده ز حسرت پر آب شد
در ماتم حسین علی دل کباب شد
هوش مصنوعی: ای کاش که چشمانم از شدت حسرت پر از اشک شد و در سوگ حسین، قلبم آتشین و پُر از غم گردید.
ای آسمان اگر در رحمت گشاده یی
ظلم تو بر حسین علی از چه باب شد
هوش مصنوعی: ای آسمان، اگر رحمت تو گشوده است، پس چرا ظلم و ستم بر حسین علی اتفاق افتاده است؟
فرق شریف آل علی بر زمین چراست
چتر یزید از چه سبب بر سحاب شد
هوش مصنوعی: چرا فرزندان پاک آل علی بر روی زمین هستند و سلطنت یزید چرا بر این ابرها سایه افکنده است؟
گردون چرا به باد عدم داد آن ورق
کز نسخه دو کون وجود انتخاب شد
هوش مصنوعی: چرا آسمان برگه‌ای که برای زندگی دو جهان انتخاب شده بود را به دست نابودی سپرد؟
از باد فتنه زیر و زبر باد روزگار
کز روزگار منقلب این انقلاب شد
هوش مصنوعی: هوا و شرایط زندگی به شدت تغییر کرده‌اند و این تحولات ناشی از ناپایداری‌های زمانه من است که باعث بی‌ثباتی و پریشانی در اوضاع شده است.
خون حسین ریخته اند آنسگان شوم
بهر جهان که جیفه مشتی کلاب شد
هوش مصنوعی: خون حسین را آن افراد بدخواه ریخته‌اند تا اینکه دنیا به مثابه زباله‌ای برای چند نفر بی‌ارزش و خائن تبدیل شود.
بدبخت ناکسی که برای دو روزه ملک
غافل ز حشر و نشر و ثواب و عقاب شد
هوش مصنوعی: انسانی که به خاطر زندگی کوتاه دنیا غافل از کارهای خوب و بد و عواقب آن‌ها شده، بسیار بدبخت و بی‌نمک است.
آن ننگ دوزخ است یزید سیاه بخت
کز پهلویش عذاب خدا در عذاب شد
هوش مصنوعی: یزید، که سرنوشت شومی دارد، نماد ننگ و عذاب است و عذاب الهی از جانب او بر دیگران نازل می‌شود.
خنجر کشید و حلق حسین علی برید
شمر آنسگ لعین که ز حق بیحجاب شد
هوش مصنوعی: شمر، آن لعنتی و دشمن حق، خنجر کشید و حلق حسین (علیه‌السلام) را برید.
لعنت هزار بار و هزاران هزار بار
بر دست و خنجریکه از آنخونخضاب شد
هوش مصنوعی: هزار بار و بارها نفرین بر دستی و خنجری که به خاطر آن خونین شده است.
سگ بوده است هر که چنین ظلم کرده است
آدم نخواهد از پی این ناصواب شد
هوش مصنوعی: هر که اینقدر ظلم و ستم کرده، حقیقتاً شایسته انسانیت نیست و از نظر او انسانی نخواهد بود.
بحر فلک نداشت حیا کز محیط او
باداغ دل حسین علی بهر آب شد
هوش مصنوعی: آسمان به قدری بی‌حیا بود که از دل حسین علی برای آب، دریای غیرت او را فراموش کرد.
در ساعتی که شاه شهیدان تشنه لب
چون چشمه حیات بزیر نقاب شد
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که شاه شهیدان با لب‌های تشنه مانند چشمه‌ای از زندگی زیر پوشش قرار گرفت.
استاده بود شاه عرب دیده ها پر آب
میگفت هان شتاب که وقت شتاب شد
هوش مصنوعی: شاه عرب با چشمانی پر از اشک، در حالتی که در اندیشه است، اعلام می‌کند که اکنون زمان عمل و سرعت عمل فرا رسیده است.
فرمای یا حسین که بهر تو در بهشت
ساقی کوثر از پی جام شراب شد
هوش مصنوعی: در دل شب، نام حسین به یاد ما می‌آید و به خاطر او در بهشت، نوشیدنی‌ و شادابی از سوی ساقی کوثر فراهم می‌شود.
از شوق مقدمت همه حوران روضه را
جاروب راه گیسوی مشکین طناب شد
هوش مصنوعی: از شوق آمدن تو، تمام حوران بهشت، مسیر را با زیبایی گیسوان مشکیت زینت بخشیدند.
از خون بشست مصحف رخ را ورق ورق
خیرالنسا که کاشف ام الکتاب شد
هوش مصنوعی: از خون، صفحات کتاب مقدس را شست و شو دادند، و این صفحاتی که از خوبی‌ها به یادگار مانده، به حقیقت، پرده‌بردار کتاب اصلی است.
آندم که آفتاب سر نیزه شد بلند
بر نیزه آنزمان سر آن آفتاب شد
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در اوج خود بر فراز نیزه قرار گرفت، در آن لحظه، سر آن خورشید نیز بر آن نیزه نمایان شد.
زانگه که خضر تلخی زهر حسن چشید
آبحیات در دهنش زهر ناب شد
هوش مصنوعی: از آن moment که خضر، تلخی زهر زیبایی را چشید، آب حیات در دهانش به زهر خالص تبدیل شد.
شهزاده ها نگر که چه محنت کشیده اند
این در محیط تلخی و آن در سراب شد
هوش مصنوعی: پرنس‌ها، توجه کنید که این‌ها چه سختی‌ها و رنج‌هایی را تحمل کرده‌اند؛ یک نفر در محیطی تلخ و دیگری در دل سراب‌ها.
در خانه یی که لطف و کرم بود بیحساب
داد از ستمگران که ستم بی حساب شد
هوش مصنوعی: در خانه‌ای که محبت و generosity فراوان بود، از ظلم و ستمگران به طرز غیرقابل توجیهی ستم شد.
بر طایر فلک چه نهد دل کسی که او
سیمرغ را گذاشت که صید غراب شد
هوش مصنوعی: دل کسی در آسمان چه سنگینی می‌کند وقتی که او سیمرغ را به حال خود رها کرده و به اسارت یک کلاغ افتاده باشد.
گردون چو گردکان تهی جمله پوستت
در ظل آن گریز که لب لباب شد
هوش مصنوعی: آسمان مانند گردنبدی خالی است و همه چیز در سایه آن به سرعت از بین می‌رود. پس از آن بگریز که اصل و جوهر زندگی به سرعت در حال تغییر است.
یا مرتضی علی که چو گنجی نهان ز چشم
برکش ز گنج پرده که عالم خراب شد
هوش مصنوعی: ای مرتضی علی، مانند گنجی پنهان از چشم‌ها، پرده را کنار بزن و خود را نشان بده، زیرا که جهان دچار آشفتگی و خرابی شده است.
برنا کسی که ظلم کند جای رحم نیست
ظالم بکش که کشتن ظالم ثواب شد
هوش مصنوعی: کسی که جوان است و ظلم و ستم می‌کند، موجودی نیست که شایسته‌ی رحم باشد. بنابراین، باید ظالم را از بین برد، زیرا کشتن ظالم کار نیکی به حساب می‌آید.
مردود آستان تو مردود کبریاست
هر کسکه هست واجب ازو اجتناب شد
هوش مصنوعی: هر کسی که از درگاه تو طرد شود، در حقیقت از همه بزرگی‌ها و مقام‌های عالی نیز طرد شده است و باید از او دوری کرد.
بر فرق عرش پای شرف گر نهد رواست
هر کس که خاک در قدم بوتراب شد
هوش مصنوعی: اگر کسی بر فراز عرش بایستد و خود را در مقام شرف قرار دهد، جایز است، زیرا هر کس که خاکی از زمین در قدمش باشد، به حقیقت بزرگ و والایی دست یافته است.
شاها هزار شکر که بعد از هزار سال
شیر خدا بدشمنت اندر شتاب شد
هوش مصنوعی: ای پادشاه، هزار بار شکر که بعد از گذشت هزار سال، خداوند به سرعت دشمن تو را در فشار قرار داد.
چندان بریخت خون منافق که گوی چرخ
در خون نشسته تا بکمر چون حباب شد
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای خون منافقان ریخته شد که گویی چرخ گردون تا کمر در خون غوطه‌ور است، مانند حبابی که در آب شکل می‌گیرد.
شد کار زر اثنا عشر درست
وز خطبه نام آل تو فصل الخطاب شد
هوش مصنوعی: کار طلا در دوازده سال به درستی انجام شد و از خطبه، نام خاندان تو واضح و مشخص گشته است.
اهلی باهل بیت تو دست امید زد
اورا گشایشی که شد از این جناب شد
هوش مصنوعی: اهلی به درگاه تو امیدی بسته است و از این خاستگاه، به او گشایش و دگرگونی ارزانی شده است.
یارب بعفو اگر نکنی نامه ام سفید
خواهم سیاه روی بروز جواب شد
هوش مصنوعی: ای خدا، اگر مرا ببخشی و عفو کنی، نامه‌ام را خالی از گناه می‌سازم؛ اما اگر نکنی، در روز بازخواست، چهره‌ام سیاه خواهد شد.
هستم امیدوار بلطفت که عاقبت
خواهد دعای خسته دلان مستجاب شد
هوش مصنوعی: من به لطف تو امیدوارم که در پایان دعای دل‌های خسته و ناامید به نتیجه خواهد رسید.