گنجور

شمارهٔ ۳۶ - در مدح سید شریف گوید

شکر خدا که مژده راحت فرا رسید
آن ارزو که داشت دل ما بما رسید
آمد بهار زندگی و سبزه و نشاط
گو خرش برآ که موسم نشو و نما رسید
از عزتش بخاک رسید آیت امان
وز خاکیان بعرش خروش دعا رسید
احرام کعبه بست دلم در صفای صدق
بی سعی ره بکعبه صدق و صفا رسید
بیمار غم رسید به بزم وصال یار
دیگر چه غم که خسته بدار الشفا رسید
یعقوب وار نرگس چشمم شکفته شد
زان بوی پیرهن که ز باد صبا رسید
اینک رخم رسید بخاک رهش دگر
مس پاره امید مرا کیمیا رسید
بازم ز دست جذبه خورشید وصل تو
کاه ضعیف را کشش کهربا رسید
دردش بمن رسید و دوا شد نصیب غیر
شکر خدا به هر چه مرا ار خدا رسید
حقا که خوشگوار تر از صاف عشرتست
درد جفای او که باهل وفا رسید
آسوده بود مدتی از برق آه، دل
یا آتشی بخرمنم افکند یا رسید
تا کی ز دست هجر خمار بلا کشم
ساقی بیا که رفع خمار بلا رسید
مجلس ز نور دم زند امروز کز سفر
سید سریف بن علی مرتضا رسید
آن افتاب عهد که از آستان او
هر ذره یی که تافت باوج علا رسید
از عرش بر گذشت سریر فضایلش
آخر ببین که پایه دانش کجا رسید
بر منتهای سدره نهال عدالتش
طوبی صفت رسید و عجب منتها رسید
رخش قضا نکرد دگر تر کتازیی
تا دست حکم او به عنان قضا رسید
تسبیح قدسیان فلک ذکر خیر اوست
وز گنبد سپهر بگوش این صدا رسید
بخشد دو کون و میرسدش اینسخا از آنک
میراث بخشش ز شه لافتی رسید
هر بینوا که یافت ز خوانش نواله یی
از آن نواله فیض بصد بینوا رسید
انس و پری چو مور و ملخ جوش میزنند
بر خوان او همین که صدای صلا رسید
ای آفتاب، ظل تو بر خاک اگر فتاد
آن خاک ذره ذره باوج سما رسید
وانکسکه تافت روی ز خورشید رای تو
چون سایه اش بلای سیاه از قفا رسید
بر هر عدو که خشم تو چین بر جبین نمود
کشتی زندگیش بموج فنا رسید
هرجا رسید لمعه یی از برق تیغ تو
گوییکه آتش از نفس اژدها رسید
نشوو نمای خصم کجا میرسد به تو
مشکل بشاخ سدره ز شوخی گیا رسید
کسرا نمیرسد چو تو لاف کرم زدن
این موهبت ز گنج الهی ترا رسید
چونگل نماند دامن کس خالی از زری
تادست بخشش تو بشاخ سخا رسید
در هر محل که کرد گدایی سوال فیض
کس غیر بخشش تو نگفت این گدا رسید
چونسبزه صد هزار زبان شکر گوی گشت
هرجا که رحمت تو ز ابر عطا رسید
عیسی دمی ز باد هوا زاد روح بخش
زان ذره کز ره تو بباد هوا رسید
در سایه کسی که بپای تو سر نهد
هرکو رسد بسایه فر هما رسید
من بنده حقیرم و نظم بلند من
گر بر فلک رسید به یمن شما رسید
هر کس بقدر دستگه آورد تحفه یی
دست مدیح خوان به در بی بها رسید
اهلی بآرزوی تو جان داد عاقبت
راه عدم گرفت و بملک بقا رسید
چون در کمال وصف تو دستم نمیرسد
کوته کنم حدیث که وقت دعا رسید
تا روزگار هست بمانی که روزگار
خواهد ز دولت تو بامیدها رسید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکر خدا که مژده راحت فرا رسید
آن ارزو که داشت دل ما بما رسید
هوش مصنوعی: خوشحالیم که باخبر شدیم راحتی و آسایش به ما رسید و آرزویی که در دل داشتیم، محقق شد.
آمد بهار زندگی و سبزه و نشاط
گو خرش برآ که موسم نشو و نما رسید
هوش مصنوعی: بهار زندگی با شکوفایی و شادی فرارسیده است، پس جشن بگیر و خوشحال باش، زیرا زمان رشد و پرورش به سر آمده است.
از عزتش بخاک رسید آیت امان
وز خاکیان بعرش خروش دعا رسید
هوش مصنوعی: از مقام والای او، نشانه‌ای از رحمت به زمین آمد و از میان مردم، ناله‌های دعا به آسمان بلند شد.
احرام کعبه بست دلم در صفای صدق
بی سعی ره بکعبه صدق و صفا رسید
هوش مصنوعی: دل من با نیت خالص مانند احرام کعبه بسته شد و بدون هیچ تلاشی به کعبه حقیقت و پاکی دست پیدا کرد.
بیمار غم رسید به بزم وصال یار
دیگر چه غم که خسته بدار الشفا رسید
هوش مصنوعی: بیمار عشق به مهمانی معشوقش رسید و چه غم دیگری باقی مانده است وقتی که یادگاری از عشق و آرامش یافت.
یعقوب وار نرگس چشمم شکفته شد
زان بوی پیرهن که ز باد صبا رسید
هوش مصنوعی: چشمم همچون نرگس باز شد و شکفت، مانند یعقوب که بوی پیراهن یوسف را حس کرد، این عطر از نسیم صبح به من رسید.
اینک رخم رسید بخاک رهش دگر
مس پاره امید مرا کیمیا رسید
هوش مصنوعی: اینک چهره‌ام را به خاک راه او می‌گذارم و دیگر امید من که مانند مس بود به کیمیا تبدیل شده است.
بازم ز دست جذبه خورشید وصل تو
کاه ضعیف را کشش کهربا رسید
هوش مصنوعی: باز دوباره، به خاطر جذبه و کشش نور خورشید وجود تو، حتی کاه ضعیف هم توانست به سمت کهربایی کشیده شود.
دردش بمن رسید و دوا شد نصیب غیر
شکر خدا به هر چه مرا ار خدا رسید
هوش مصنوعی: درد او به من رسید و درمانش به کس دیگر رسید. فقط شکر خدا را می‌گویم که به هر آنچه از جانب او برای من آمد، راضی هستم.
حقا که خوشگوار تر از صاف عشرتست
درد جفای او که باهل وفا رسید
هوش مصنوعی: به راستی که درد جدایی او که به وفا می‌انجامد، از لذت‌های شیرین زندگی هم دل‌پذیرتر است.
آسوده بود مدتی از برق آه، دل
یا آتشی بخرمنم افکند یا رسید
هوش مصنوعی: برای مدتی آرام و بی‌خبر بودم، اما ناگهان یا شعله‌ای از آتش در دلم افتاد یا به چیزی رسیدم که راهم را تغییر داد.
تا کی ز دست هجر خمار بلا کشم
ساقی بیا که رفع خمار بلا رسید
هوش مصنوعی: نمی‌توانم بیشتر از این با درد جدایی دست و پنجه نرم کنم. ای ساقی، بیار که زمان رهایی از این درد فرارسیده است.
مجلس ز نور دم زند امروز کز سفر
سید سریف بن علی مرتضا رسید
هوش مصنوعی: امروز مجلس پر از نور و روشنایی است، چون سید شریف بن علی مرتضی از سفر برگشته است.
آن افتاب عهد که از آستان او
هر ذره یی که تافت باوج علا رسید
هوش مصنوعی: آفتاب زمانه‌ای که از درگاه او هر ذره‌ای نور گرفته و به اوج کمال رسیده است.
از عرش بر گذشت سریر فضایلش
آخر ببین که پایه دانش کجا رسید
هوش مصنوعی: از بلندای عرش، مقام و جایگاه فضایل او عبور کرده است. حال ببین که پایه و اساس دانش به کجا رسیده است.
بر منتهای سدره نهال عدالتش
طوبی صفت رسید و عجب منتها رسید
هوش مصنوعی: در بالاترین نقطه‌ی درخت سدره، نهالی از عدالت به نام طوبی شکوفا شده است و شگفت‌انگیز این است که به اوج خود رسیده است.
رخش قضا نکرد دگر تر کتازیی
تا دست حکم او به عنان قضا رسید
هوش مصنوعی: دیگر فرصتی برای سرکشی و طغیان وجود نداشت، چرا که زمان فرمان الهی فرا رسیده بود و تقدیر بر آن شد که سرنوشت مشخص شود.
تسبیح قدسیان فلک ذکر خیر اوست
وز گنبد سپهر بگوش این صدا رسید
هوش مصنوعی: تسبیح یا ستایش موجودات آسمانی، در واقع یادآوری خوبی‌های اوست و این صدا از دور دست‌های آسمانی به گوش می‌رسد.
بخشد دو کون و میرسدش اینسخا از آنک
میراث بخشش ز شه لافتی رسید
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی اشاره می‌شود که اگر کسی از دو جهان (دنیا و آخرت) بهره‌مند شود، به خاطر ارثی که از بخشش‌های پادشاه دارد، به او این نعمت‌ها می‌رسد. به عبارت دیگر، کسی که از خوبی‌ها و عطاهای یک پادشاه یا شخص بزرگ بهره‌مند شده است، به او نعمتی از هر دو دنیا خواهد رسید.
هر بینوا که یافت ز خوانش نواله یی
از آن نواله فیض بصد بینوا رسید
هوش مصنوعی: هر کسی که از طعم نواله‌ای بهره‌مند شود، آن نواله به صد نفر دیگر نیز سود می‌رساند.
انس و پری چو مور و ملخ جوش میزنند
بر خوان او همین که صدای صلا رسید
هوش مصنوعی: موجودات مختلف مانند انسان‌ها و پری‌ها به شوق و هیجان می‌رقصند و از خوشحالی کنار سفره‌ی او جمع می‌شوند، و همین که صدای بانگ و دعوت به گوش می‌رسد، شور و شوقشان بیشتر می‌شود.
ای آفتاب، ظل تو بر خاک اگر فتاد
آن خاک ذره ذره باوج سما رسید
هوش مصنوعی: ای خورشید، اگر پرتوهای تو بر زمین بیافتد، آن خاک از ذره ذره‌اش تا اوج آسمان بالا می‌رود.
وانکسکه تافت روی ز خورشید رای تو
چون سایه اش بلای سیاه از قفا رسید
هوش مصنوعی: وقتی که نور طلایی‌ات بر من می‌تابد و مانند سایه‌ات، بلای سیاه از پشت سرم به من نزدیک می‌شود.
بر هر عدو که خشم تو چین بر جبین نمود
کشتی زندگیش بموج فنا رسید
هوش مصنوعی: هر کس که با خشم تو دچار مشکل شد، زندگی‌اش به سوی نابودی کشیده می‌شود.
هرجا رسید لمعه یی از برق تیغ تو
گوییکه آتش از نفس اژدها رسید
هوش مصنوعی: هر جا که براق و درخشندگی تیغ تو دیده می‌شود، گویی که شعله‌ای از نفس یک اژدها در آنجا به وجود آمده است.
نشوو نمای خصم کجا میرسد به تو
مشکل بشاخ سدره ز شوخی گیا رسید
هوش مصنوعی: دشمن تو هیچ‌وقت به تو نمی‌رسد، مانند اینکه گیاهی بخواهد به درخت سدر برسد.
کسرا نمیرسد چو تو لاف کرم زدن
این موهبت ز گنج الهی ترا رسید
هوش مصنوعی: هیچ کسی به بزرگی تو نمی‌تواند از بخشندگی‌اش حرف بزند، چون این نعمت بزرگ فقط از گنجینه الهی به تو داده شده است.
چونگل نماند دامن کس خالی از زری
تادست بخشش تو بشاخ سخا رسید
هوش مصنوعی: وقتی گلبرگ‌های گل دیگر باقی نماند و هیچ کس دامنش از طلا خالی نباشد، آنگاه دست بخشش تو به شاخه سخاوت خواهد رسید.
در هر محل که کرد گدایی سوال فیض
کس غیر بخشش تو نگفت این گدا رسید
هوش مصنوعی: در هر جایی که این گدا برای دریافت نعمت و کمک سؤال کرده، هیچ‌کس غیر از تو درباره بخشش و کرم تو صحبت نکرد. این گدا به تو رسید و به دیگران توجهی نداشت.
چونسبزه صد هزار زبان شکر گوی گشت
هرجا که رحمت تو ز ابر عطا رسید
هوش مصنوعی: زمانی که رحمت تو مانند بارانی از عطا بر زمین فرود آمد، هر جا که این رحمت رسید، سبزه‌ها به هزار زبان شیرینی و شکرگزاری سخن گفتند و شادابی و طراوت را به نمایش گذاشتند.
عیسی دمی ز باد هوا زاد روح بخش
زان ذره کز ره تو بباد هوا رسید
هوش مصنوعی: عیسی لحظه‌ای از وزش باد جان گرفت و روحی بخشید از آن ذره‌ای که از راه تو به باد رسید.
در سایه کسی که بپای تو سر نهد
هرکو رسد بسایه فر هما رسید
هوش مصنوعی: در کنار کسی که به خاطر تو به خاک پای تو می‌افتد، هر کس به سایه او برسد، به عظمت و مقام او دست یافته است.
من بنده حقیرم و نظم بلند من
گر بر فلک رسید به یمن شما رسید
هوش مصنوعی: من انسان ناچیزی هستم و اگر شعرهایم به اوج بلندی برسند، آن به خاطر شماست که مرا به این موفقیت رسانده‌اید.
هر کس بقدر دستگه آورد تحفه یی
دست مدیح خوان به در بی بها رسید
هوش مصنوعی: هر کسی به اندازه و ظرفیت خود، هدیه‌ای از خوبی‌ها و ستایش‌ها می‌آورد و به درستی برای او قیمتی ندارد.
اهلی بآرزوی تو جان داد عاقبت
راه عدم گرفت و بملک بقا رسید
هوش مصنوعی: اهلی به آرزوی تو جان خود را فدای کرد و در نهایت به سوی عدم رفت و به سرزمینی جاودانه رسید.
چون در کمال وصف تو دستم نمیرسد
کوته کنم حدیث که وقت دعا رسید
هوش مصنوعی: وقتی که نمی‌توانم به خوبی وصف تو را بیان کنم، بهتر است سخن را کوتاه کنم، چون زمان دعا فرا رسیده است.
تا روزگار هست بمانی که روزگار
خواهد ز دولت تو بامیدها رسید
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی ادامه دارد، تو باید بمانی، زیرا روزگار به امید تو به آمال و آرزوهایش خواهد رسید.