گنجور

شمارهٔ ۳۵ - در مدح شاه اسماعیل گوید

تا خلافت بر بنی آدم ز حق تفضیل شد
سکهٔ دولت به نام شاه اسمعیل شد
چون خلیل بت شکن در عالم صورت به تیغ
هرچه نقصان کرد دین را موجب تکمیل شد
آفتاب عزمت از مشرق به مغرب چون شتافت
راه پانصد ساله در یک روز بی تعجیل شد
نعره تکبیر او در آسمان غلغل فکند
بلکه تکبیرش ملک را باث تهلیل شد
روز چوگان بازی او شیشه گردون شکست
گرچه عمری چرخ گردان حاضر قندیل شد
عرصه روی زمین تنگ آمد از میدان او
زانکه دست قدرتش هرگو زد صد میل شد
چون به جنگ خصم شد روی زمین لشگر گرفت
لشگر جان در رکابش هم بدین تمثیل شد
زان طرف گر صدهزار آمد یکی بر جا نماند
زین طرف گر شد یکی آنهم به صد تبدیل شد
غازیانش کز ملک بیشند در روز غزا
هریکی در قبض جانها چو عزراییل شد
زانکه بر دشمن نفیرش بانگ عزراییل زد
بر شهیدان محبت صور اسرافیل شد
آفتاب از غیرت او گرم شد روز مصاف
چشم دشمن را شعاع آتشینش میل شد
در تموز خشم او هر ذره‌ای شد پشه‌ای
وز پی جان عدو هر پشه‌ای صد پیل شد
کیسه خالی خازنش از درفشانی شد چو ابر
گرچه صد گنج درش هر ساعتی تحویل شد
بارگاه قدر او همسایه آمد با فلک
گرچه چاووش فلک جبریل و میکاییل شد
آفتاب خشم او بر لشگر دشمن چو تافت
کوه آهن همچو کوه برف در تحلیل شد
ای بلند اختر زمین بوس تو جوید آفتاب
سرنگون بر آسمان زان از پی تقبیل شد
خواب دیدم کآسمان را از دو جانب در گشود
مشرق و مغرب ستان، کان خوابش این تاویل شد
در ازل بر سبزه قدر تو شبنم می‌نشست
بحر اخضر قطره‌ای از غایت تقلیل شد
نیل زیبای فلک از چهره یوسف بشست
زان رگ سبزی که بر مصر جمالت نیل شد
دشمن جاه تو از پشت پدر تا زاد مُرد
مادر چرخ از لباس مرگ او در نیل شد
تیغ تیزت گفتگوی مشرکان را قطع کرد
کار دین از یمن تیغت لاجرم بی قیل شد
ملت اثنا عشر تا هست ادیان باطل است
تا بود قرآن که خواهد تابع انجیل شد
قصه بسیارست اهلی ختم کن وقت دعاست
زانکه این بسیار گویی موجب تطویل شد
تا جهان پاس قضا دارد به علم و حکمتی
کز بیانش عقل کل سرگشته در تفصیل شد
در جهان باشی که حکم معدلت آیین تو
در میان آب و آتش مایه تعدیل شد
سایه لطفت بماند تا قیامت در جهان
ما دعا گفتیم و آمین گوی ما جبریل شد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا خلافت بر بنی آدم ز حق تفضیل شد
سکهٔ دولت به نام شاه اسمعیل شد
هوش مصنوعی: پس از آنکه خداوند، انسان را در مقام خلافت بر روی زمین برتری بخشید، حکومت و قدرت به نام شاه اسماعیل به رسمیت شناخته شد.
چون خلیل بت شکن در عالم صورت به تیغ
هرچه نقصان کرد دین را موجب تکمیل شد
هوش مصنوعی: چون خلیل، بت‌شکن و دور کننده از بت‌ها در دنیای ظاهری است، با هر نقصی که به دین وارد کرد، باعث شد که دین کامل‌تر شود.
آفتاب عزمت از مشرق به مغرب چون شتافت
راه پانصد ساله در یک روز بی تعجیل شد
هوش مصنوعی: خورشید اراده‌ی تو از شرق تا غرب به سرعت درخشید و به گونه‌ای حرکت کرد که مسیر پانصد ساله را در یک روز بدون هیچ شتابی طی کرد.
نعره تکبیر او در آسمان غلغل فکند
بلکه تکبیرش ملک را باث تهلیل شد
هوش مصنوعی: صدای بلند تکبیر او در آسمان طنین‌انداز شد و تکبیرش باعث ایستادگی ملک و فرشتگان در برابر او شد.
روز چوگان بازی او شیشه گردون شکست
گرچه عمری چرخ گردان حاضر قندیل شد
هوش مصنوعی: در روزی که او در میدان چوگان بازی می‌کند، شیشه آسمان می‌شکند؛ حتی اگر چرخ زندگی برای سال‌ها همچنان وجود داشته باشد و نور و زیبایی به ارمغان آورد.
عرصه روی زمین تنگ آمد از میدان او
زانکه دست قدرتش هرگو زد صد میل شد
هوش مصنوعی: زمینه‌ی زمین به خاطر حضور او بسیار محدود شده، زیرا قدرت او چنان فراگیر است که می‌تواند هر مسافتی را به آسانی زیر پا بگذارد.
چون به جنگ خصم شد روی زمین لشگر گرفت
لشگر جان در رکابش هم بدین تمثیل شد
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن به میدان جنگ آمده، لشکری از نیروها بر روی زمین صف‌آرایی می‌کنند. در این میان، روح و جان شخص نیز به مانند لشکری آماده نبرد در کنار او قرار می‌گیرد.
زان طرف گر صدهزار آمد یکی بر جا نماند
زین طرف گر شد یکی آنهم به صد تبدیل شد
هوش مصنوعی: اگر از آن سو صد هزار نفر بیایند، هیچ­یک نمی­توانند دوام بیاورند، ولی اگر از این سو تنها یکی بیاید، آن هم به صد شکل و صورت تغییر خواهد یافت.
غازیانش کز ملک بیشند در روز غزا
هریکی در قبض جانها چو عزراییل شد
هوش مصنوعی: جنگجویانش که از سرزمین خود به میدان جنگ می‌آیند، در روز نبرد هر یک به مانند عزراییل جان‌ها را می‌گیرند.
زانکه بر دشمن نفیرش بانگ عزراییل زد
بر شهیدان محبت صور اسرافیل شد
هوش مصنوعی: زیرا که بر دشمنانش، صدا زدن عزراییل را به گوش می‌رساند و بر شهیدان عشق، صدای صور اسرافیل را در می‌آورد.
آفتاب از غیرت او گرم شد روز مصاف
چشم دشمن را شعاع آتشینش میل شد
هوش مصنوعی: در روز نبرد، خورشید به خاطر غیرت او تابناک‌تر شد و اشعه‌های داغش چشمان دشمن را هدف قرار داد.
در تموز خشم او هر ذره‌ای شد پشه‌ای
وز پی جان عدو هر پشه‌ای صد پیل شد
هوش مصنوعی: در گرمای تابستان، خشم او باعث شد که هر ذره‌ای تبدیل به پشه‌ای شود و در تعقیب دشمن، هر پشه‌ای به اندازه صد فیل قوی و خطرناک بود.
کیسه خالی خازنش از درفشانی شد چو ابر
گرچه صد گنج درش هر ساعتی تحویل شد
هوش مصنوعی: کیسه‌ی خالی به دلیل نداشتن محتوا، به شدت خالی و بی‌فایده است، مانند ابری که باران نمی‌بارد. حتی اگر هر لحظه در آن گنج‌هایی وجود داشته باشد، باز هم به خاطر خالی بودنش، فایده‌ای ندارد و نفعی از آن نمی‌برد.
بارگاه قدر او همسایه آمد با فلک
گرچه چاووش فلک جبریل و میکاییل شد
هوش مصنوعی: مقام و منزلت او به حدی بالا است که حتی آسمان هم همسایه‌اش شده است، با این حال پیام‌آوران آسمانی چون جبریل و میکائیل در خدمت او هستند.
آفتاب خشم او بر لشگر دشمن چو تافت
کوه آهن همچو کوه برف در تحلیل شد
هوش مصنوعی: درخشش خشم او بر سپاه دشمن چون تابش آفتاب است که باعث ذوب شدن کوه برف می‌شود، به‌گونه‌ای که کوه‌های آهنی هم در برابر آن تحلیل می‌روند.
ای بلند اختر زمین بوس تو جوید آفتاب
سرنگون بر آسمان زان از پی تقبیل شد
هوش مصنوعی: ای ستاره درخشان، زمین به خاطر تو آفتاب که در آسمان پایین آمده است، از گرمی و عشق به تو، سر به زیر آورده و به تو احترام می‌گذارد.
خواب دیدم کآسمان را از دو جانب در گشود
مشرق و مغرب ستان، کان خوابش این تاویل شد
هوش مصنوعی: در خواب دیدم که آسمان از سمت شرق و غرب باز شد. تعبیر این خواب این بود که تغییراتی در جهان رخ خواهد داد.
در ازل بر سبزه قدر تو شبنم می‌نشست
بحر اخضر قطره‌ای از غایت تقلیل شد
هوش مصنوعی: در آغاز خلقت، بر روی سبزه، شبنم به خاطر ارزش تو می‌نشست. دریاچه‌ی سبز رنگ، به عنوان نشانی از کاهش وجود تو، تنها یک قطره شد.
نیل زیبای فلک از چهره یوسف بشست
زان رگ سبزی که بر مصر جمالت نیل شد
هوش مصنوعی: آسمان نیلگون زیبایی خود را از چهره زیبای یوسف گرفت و از آن رگ سبز که بر مصر چهره‌ات را نیلگون کرده است.
دشمن جاه تو از پشت پدر تا زاد مُرد
مادر چرخ از لباس مرگ او در نیل شد
هوش مصنوعی: دشمن تو به خاطر ناز و نعمتت از پشت پدرت پیداست و مرده‌ی مادر تو به خاطر لباس مرگش در نیل رنگی به خود گرفته.
تیغ تیزت گفتگوی مشرکان را قطع کرد
کار دین از یمن تیغت لاجرم بی قیل شد
هوش مصنوعی: تیغ تیز تو باعث شد که گفت‌وگوهای مشرکان پایان یابد و در نتیجه، کار دین از یمن به واسطه تیغ تو به آسانی پیش رفت و دیگر نیازی به قیل و قال نبود.
ملت اثنا عشر تا هست ادیان باطل است
تا بود قرآن که خواهد تابع انجیل شد
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر فقط دینی به رسمیت شناخته شود که بر پایه قرآن است، دیگر ادیان دیگر باطل خواهند بود. به عبارت دیگر، هر دین دیگری که در کنار قرآن وجود داشته باشد، نمی‌تواند اعتبار داشته باشد و تنها دین صحیح، دینی است که به تعالیم قرآن پایبند باشد.
قصه بسیارست اهلی ختم کن وقت دعاست
زانکه این بسیار گویی موجب تطویل شد
هوش مصنوعی: داستان‌های زیادی وجود دارد، ای اهلی، بهتر است سخن را کوتاه کنی زیرا وقت دعاست و این کلمات طولانی صحبت کردن موجب می‌شود تا زمان دعا به تأخیر بیفتد.
تا جهان پاس قضا دارد به علم و حکمتی
کز بیانش عقل کل سرگشته در تفصیل شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان به سرنوشت خود ادامه می‌دهد، علمی و حکمتی وجود دارد که عقل همه انسان‌ها در شرح و تفسیر آن گیج و حیران شده‌اند.
در جهان باشی که حکم معدلت آیین تو
در میان آب و آتش مایه تعدیل شد
هوش مصنوعی: در زندگی‌ات، اگر اصول و قوانین عقلانیت و تعادل را رعایت کنی، می‌توانی در شرایط دشوار و متضاد مانند آب و آتش، به آرامش و سازگاری برسی.
سایه لطفت بماند تا قیامت در جهان
ما دعا گفتیم و آمین گوی ما جبریل شد
هوش مصنوعی: سایه محبت و مهربانی تو تا همیشه بر ما بماند. ما دعا کردیم و به آن آمین گفتیم، و حالا فرشتگان همراه ما شوند.