گنجور

شمارهٔ ۱۲ - در ماتم حسین (ع) گوید

آمد عشور و در همه ماتم گرفته است
آه این چه ماتم است که عالم گرفته است
ماه محرم آمد و بیگانه را چه غم
کاین برق به سینه محرم گرفته است
زان مانده است تشنه جگر خاک کربلا
کز خون اهل بیت نبی نم گرفته است
زان غم که گشت آب فرات از حسین دور
طوفان غصه در دل زمزم گرفته است
بست از حسین آب و بسگ میدهد یزید
این سگ ببین که صورت آدم گرفته است
سوز دل کباب حسینش چه غم بود
مستی که خود شراب دمادم گرفته است
حلقی برید شمر لعین کز نسیم او
بویی است اینکه عیسی مریم گرفته است
بر نیزه نیست سرخی خون از سر حسین
کآتش بجان نیزه و پرچم گرفته است
ناوک زدند بر دل طفلی که از عطش
پیکان آبدار به مرهم گرفته است
کس را مجال نطق درین داوری کجاست
روح القدس درین سخنش دم گرفته است
حلقی که تشنه دم آبیست چون خورد
تیغی که زهر آب ز ارقم گرفته است
زان هر محرم است جهان تا جهان سیاه
کان آفتاب ماه محرم گرفته است
تنها در میانه ما شور این عزاست
کاین شور در زمین و زمان هم گرفته است
زین دود سینه ها که برآمد عجب مدار
گر تیرگی در آینه جم گرفته است
پیداست حال گریه شبهای تا بروز
در سبزه زار چرخ که شبنم گرفته است
سیمرغ وار گم شد ازین غصه خرمی
کز قاف تا بهقاف جهان غم گرفته است
تا خرمی نمود یزید از عزای شاه
مارا کدورت از دل خرم گرفته است
دنیا بدین خرید یزید این خری ببین
کو ترک یوسف از پی درهم گرفته است
گر زانکه رو بقبله یزید آورد چه سود
چون در بروی قبله اعظم گرفته است
جان یزید کی رهد از آتش حجیم
کورا خدا گرفته و محک گرفته است
نگرفت چرخ دست کسی را بیکدم آب
کو دست صد هزار چو حاتم گرفته است
چرخ فلک که راه او نمی برد
خود را چنین بلند و معظم گرفته است
از بار منت کرم خاندان اوست
پشت فلک که همچو کمان خم گرفته است
زان سپهر خون جگر گوشه اش بریخت
شیری که صدهزار چو رستم گرفته است
پیوسته گرچه کار اجل صید کردن است
صیدی چنین بدام فنا گرفته است
یارب بنورت مرقد شهزاده یی کزو
شمع مراد شبلی و ادهم گرفته است
کز لطف اهل بیت نبی یاوریش ده
اهلی که گوشه از غم عالم گرفته است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد عشور و در همه ماتم گرفته است
آه این چه ماتم است که عالم گرفته است
هوش مصنوعی: روز عاشورا فرا رسیده و همه جا به عزاداری مشغول است. آه که این چه مصیبت بزرگی است که بی‌نهایت جهان را تحت تاثیر قرار داده است.
ماه محرم آمد و بیگانه را چه غم
کاین برق به سینه محرم گرفته است
هوش مصنوعی: ماه محرم آغاز شده و بیگانه را چه cares که این حماسه در دل محرم در حال تپش است.
زان مانده است تشنه جگر خاک کربلا
کز خون اهل بیت نبی نم گرفته است
هوش مصنوعی: خاک کربلا به خاطر خون اهل بیت پیامبر، تشنه و خشک مانده است.
زان غم که گشت آب فرات از حسین دور
طوفان غصه در دل زمزم گرفته است
هوش مصنوعی: به خاطر غمی که از دوری حسین به وجود آمده، آب فرات تحت تأثیر طوفان ناامیدی قرار گرفته و دل زمزم هم غمگین است.
بست از حسین آب و بسگ میدهد یزید
این سگ ببین که صورت آدم گرفته است
هوش مصنوعی: حسین به خاطر آب و نجات انسانیت جانش را فدای می‌کند، اما یزید مانند سگی است که حتی ظاهراً شبیه به انسان‌ها شده است. این تصویر نشان‌دهنده تضاد بین صداقت و ظلم است.
سوز دل کباب حسینش چه غم بود
مستی که خود شراب دمادم گرفته است
هوش مصنوعی: درد و سوز دل حسین هیچ اهمیتی ندارد، زیرا خود شخصی که در حال مستی است، همواره در حال نوشیدن شراب است.
حلقی برید شمر لعین کز نسیم او
بویی است اینکه عیسی مریم گرفته است
هوش مصنوعی: شمر لعین حلقه‌ای را برید که بویی از نسیم اوست، بویی که عیسی از مریم گرفته است.
بر نیزه نیست سرخی خون از سر حسین
کآتش بجان نیزه و پرچم گرفته است
هوش مصنوعی: خونی که از سر حسین بر نیزه رفته، دیگر تنها رنگ سرخی نیست، بلکه آتش و انرژی در جان نیزه و پرچم نفوذ کرده است.
ناوک زدند بر دل طفلی که از عطش
پیکان آبدار به مرهم گرفته است
هوش مصنوعی: کسی بر دل کودکی تیر زد که برای تسکین تشنگی‌اش، پیکانی پر از آب را در دست گرفته بود.
کس را مجال نطق درین داوری کجاست
روح القدس درین سخنش دم گرفته است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در این قضاوت توان صحبت کردن ندارد، زیرا روح‌القدس در این کلام او دمیده است.
حلقی که تشنه دم آبیست چون خورد
تیغی که زهر آب ز ارقم گرفته است
هوش مصنوعی: حلقه‌ای که تشنه آب است، وقتی بر تیغی ناشی از زهر آب بیفتد، درد و رنج را احساس می‌کند.
زان هر محرم است جهان تا جهان سیاه
کان آفتاب ماه محرم گرفته است
هوش مصنوعی: تمام جهان به خاطر ماه محرم در حالت خاصی قرار دارد و هر کسی که در این ماه به درستی درک کند، احساس می‌کند که سایه‌ای از غم و مصیبت بر دنیا افتاده است، چرا که نور و روشنی این ماه تحت تاثیر واقعه‌ای تلخ قرار گرفته است.
تنها در میانه ما شور این عزاست
کاین شور در زمین و زمان هم گرفته است
هوش مصنوعی: فقط در میان ما هیجان این عزاداری وجود دارد که این هیجان در سراسر زمین و زمان هم نفوذ کرده است.
زین دود سینه ها که برآمد عجب مدار
گر تیرگی در آینه جم گرفته است
هوش مصنوعی: عجب نکن که اگر در آینه جم، تاریکی دیده می‌شود، این به خاطر دودی است که از دل‌ها برخاسته است.
پیداست حال گریه شبهای تا بروز
در سبزه زار چرخ که شبنم گرفته است
هوش مصنوعی: کاملاً مشخص است که حال و روز گریه‌ی شب‌ها تا طلوع صبح در دشت‌های سبز به‌گونه‌ای است که شبنم بر زمین نشسته و نشان‌دهنده‌ی آن است.
سیمرغ وار گم شد ازین غصه خرمی
کز قاف تا بهقاف جهان غم گرفته است
هوش مصنوعی: به مانند سیمرغ، از این اندوه و غم دور شدم، زیرا از قاف تا بهقاف، تمام جهان را حزن و غم فراگرفته است.
تا خرمی نمود یزید از عزای شاه
مارا کدورت از دل خرم گرفته است
هوش مصنوعی: تا زمانی که یزید خوشحالی و خرمی خود را نشان دهد، ما از عزای شاهمان غمگین هستیم و این ناراحتی از دل ما پاک نمی‌شود.
دنیا بدین خرید یزید این خری ببین
کو ترک یوسف از پی درهم گرفته است
هوش مصنوعی: دنیا را یزید به قیمت ناچیزی خرید، این خری را ببین که برای به دست آوردن چند درهم، یوسف را ترک کرده است.
گر زانکه رو بقبله یزید آورد چه سود
چون در بروی قبله اعظم گرفته است
هوش مصنوعی: اگر کسی به سمت قبله یزید رو کند، چه فایده‌ای دارد وقتی که خداوند در دل او قبله‌ای بزرگ‌تر قرار داده است؟
جان یزید کی رهد از آتش حجیم
کورا خدا گرفته و محک گرفته است
هوش مصنوعی: آیا جان یزید از آتش بزرگ و سوزان رهایی می‌یابد، در حالی که خداوند او را به شدت آزموده است؟
نگرفت چرخ دست کسی را بیکدم آب
کو دست صد هزار چو حاتم گرفته است
هوش مصنوعی: آسمان هیچ کس را به آسانی و با یک لحظه در اختیار نمی‌گیرد، چون مانند آب، که دست بسیاری را در خود نمی‌گیرد، دست سخاوت و generosity فقط به افراد خاصی مانند حاتم می‌رسد.
چرخ فلک که راه او نمی برد
خود را چنین بلند و معظم گرفته است
هوش مصنوعی: دنیا و سرنوشت، که هرگز به کسی اجازه نمی‌دهد خود را بالا ببرد، حالا چقدر با وقار و عظمت در حرکت است.
از بار منت کرم خاندان اوست
پشت فلک که همچو کمان خم گرفته است
هوش مصنوعی: بار منت خاندان او بر دوش آسمان است، چون کمانی که در حالت خمیده قرار گرفته است.
زان سپهر خون جگر گوشه اش بریخت
شیری که صدهزار چو رستم گرفته است
هوش مصنوعی: از آسمان اشک‌ها و خون قلبش بر زمین ریخت؛ او شیر خود را که صد هزار نفر مانند رستم دارند، از دست داد.
پیوسته گرچه کار اجل صید کردن است
صیدی چنین بدام فنا گرفته است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه کار مرگ همیشه گرفتن افراد است، اما در اینجا خود مرگ به دام افتاده است.
یارب بنورت مرقد شهزاده یی کزو
شمع مراد شبلی و ادهم گرفته است
هوش مصنوعی: پروردگارا، به روشنایی گور شهزاده‌ای نظر کن که به واسطه‌اش، شمع آرزوی شبلی و ادهم روشن شده است.
کز لطف اهل بیت نبی یاوریش ده
اهلی که گوشه از غم عالم گرفته است
هوش مصنوعی: از محبت و لطف اهل بیت پیامبر، یاری‌ام کن ای دوستان، چون گوشه‌ای از غم‌های این دنیا بر دوش من سنگینی می‌کند.