بخش ۶۴ - جنگ شاپور با رومیان
کانستانتن آمد به جنگش دمان
ولیکن زمانه ندادش امان
به روم اندران گشت ژولین امیر
که خواند آپوستا مراو را هژیر
بتازید شاپور تا لیدیه
زخاک نصیبین و آرمینیه
نیروی ارسی تیکوس دلیر
به پیکار شاپور شد شیرگیر
به آوردگه کشته شد پورشاه
که برگاه بودی چو تابنده ماه
ولی شاه آمید را برگشود
زدیرگاه و سنکا برآورد دود
به ناچار قیصر سپه برکشید
زمستان به شام آمد و آرمید
به گاه بهاران گذشت از فرات
به دست اندر آورد مستملکات
همی خواست رفتن سوی تیسفون
سپاهش ز ریگ بیابان فزون
وز آن روی جنگی دو فرزند شاه
ببستند بر قیصر روم راه
سواران ایران همه ارجمند
به دست اندرون نیزه های بلند
کله خودها چون سر آدمی
در آن جای چشم و دهان بد همی
کماندارها جنگ را کرده ساز
ز نی بودشان تیرهای دراز
به ژولین یکی جنگ کردند سخت
همانا که از روم برگشت بخت
به شط اندرون ساخت کشتی هزار
سپهدار سیر آمد از کارزار
آپوستا به جنگ اندرون کشته شد
سر بخت رومی سپه گشته شد
ژووین گشت برجای قیصر امیر
ولیکن به زودی شد از رزم سیر
بدانست کو راز ایرانیان
به رزم و به آویزش آید زیان
بر شه فرستاد دینار و گنج
همان داد کشور به شاپور پنج
به شهنامه یانس سرایدش نام
و یا خود بزانوش با نام و کام
دگر هرچه زین در زند داستان
به شهنامه از گفته باستان
که شاپور در روم شد کاروان
به بازارگانی چو یک ساروان
در آن جای قیصر گرفتش به تنگ
به چرم خر اندر ببستش چو سنگ
همه ژاژ و افسانه باشد سخن
که پیدا نمی آیدش سرزبن
بخش ۶۳ - پادشاهی شاپور ذوالاکتاف: پس از شاه بروی درم ریختندبخش ۶۵ - فتوحات شاپور در مشرق: پس از جنگ با رومیان پادشاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کانستانتن آمد به جنگش دمان
ولیکن زمانه ندادش امان
هوش مصنوعی: کنستانتن به میدان جنگ آمد، اما زمانه اجازه نداد که موفق شود.
به روم اندران گشت ژولین امیر
که خواند آپوستا مراو را هژیر
هوش مصنوعی: در آنجا که ژولین، امیر روم، به من نظارت دارد، که بر من کتابی به نام آپوستا خوانده است.
بتازید شاپور تا لیدیه
زخاک نصیبین و آرمینیه
هوش مصنوعی: شاپور، با قدرت و سرعت، به سرزمین لیدیه از خاک نصیبین و آرمینیه حمله کنید و پیشروی کنید.
نیروی ارسی تیکوس دلیر
به پیکار شاپور شد شیرگیر
هوش مصنوعی: نیروی ارسی، که اشاره به یک شخصیت دلیر دارد، آماده شد تا با شجاعت به مبارزه با شاپور، که به قدرت و دلاوری معروف است، برود.
به آوردگه کشته شد پورشاه
که برگاه بودی چو تابنده ماه
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، پسر شاه کشته شد، همانطور که ماه در آسمان درخشنده است.
ولی شاه آمید را برگشود
زدیرگاه و سنکا برآورد دود
هوش مصنوعی: شاه آمید در روزی سخت و دشوار، به درختی نزدیک میشود و آن را برمیگشاید، و در نتیجه سنک (خود) را آزاد میکند که از آن دود برخیزد. این تصویر نشاندهنده ایجاد تغییرات و تحولات به واسطهی عمل شاه است.
به ناچار قیصر سپه برکشید
زمستان به شام آمد و آرمید
هوش مصنوعی: قیصر به ناچار سپاه را به حرکت درآورد و در زمستان به شام رسید و در آنجا استراحت کرد.
به گاه بهاران گذشت از فرات
به دست اندر آورد مستملکات
هوش مصنوعی: در زمان بهار، از کنار رود فرات عبور کرد و زمینهای متعلق به خود را به دست آورد.
همی خواست رفتن سوی تیسفون
سپاهش ز ریگ بیابان فزون
هوش مصنوعی: او تصمیم داشت که به سوی تیسفون برود و لشکرش از شنهای بیابان بیشتر شده بود.
وز آن روی جنگی دو فرزند شاه
ببستند بر قیصر روم راه
هوش مصنوعی: دو فرزند شاه به دلیل رویارویی و جنگ، راهی به سمت قیصر روم شدند.
سواران ایران همه ارجمند
به دست اندرون نیزه های بلند
هوش مصنوعی: سواران ایرانی همگی با ارزش و محترم هستند و در درون خود نیز دارای قدرت و تواناییهای بالایی هستند.
کله خودها چون سر آدمی
در آن جای چشم و دهان بد همی
هوش مصنوعی: سرهای ما مانند سر انسانهاست که در آنجا چشمان و دهان وجود دارد.
کماندارها جنگ را کرده ساز
ز نی بودشان تیرهای دراز
هوش مصنوعی: کمانداران با تیرهای بلند و از نی ساختهشده، آماده نبرد هستند و جنگ را به راه انداختهاند.
به ژولین یکی جنگ کردند سخت
همانا که از روم برگشت بخت
هوش مصنوعی: دو نفر به نام ژولین در یک جنگ شدید مبارزه کردند، درست زمانی که بخت به سوی آنها بازگشته بود و یکی از آنها از روم به خانه برگشته بود.
به شط اندرون ساخت کشتی هزار
سپهدار سیر آمد از کارزار
هوش مصنوعی: کشتیای که هزار فرمانده در آن بودند، به سوی آب خیال حرکت کرد و از میدان جنگ دور شد.
آپوستا به جنگ اندرون کشته شد
سر بخت رومی سپه گشته شد
هوش مصنوعی: آپوستا در نبرد شکست خورده و بخت رومیان به خوبی پیش آمده است.
ژووین گشت برجای قیصر امیر
ولیکن به زودی شد از رزم سیر
هوش مصنوعی: امیر ژووین به مقام و جایگاه قیصر رسید، اما خیلی زود از جنگ و نبرد خسته و دلزده شد.
بدانست کو راز ایرانیان
به رزم و به آویزش آید زیان
هوش مصنوعی: فهمید که اسرار ایرانیان در جنگ و نبرد برایشان زیانآور است.
بر شه فرستاد دینار و گنج
همان داد کشور به شاپور پنج
هوش مصنوعی: او دینار و گنجی به پادشاه فرستاد و به همین خاطر کشور را به شاپور پنج دادند.
به شهنامه یانس سرایدش نام
و یا خود بزانوش با نام و کام
هوش مصنوعی: در داستان شاهنامه، میتوان نام و یاد او را حفظ کرد و یا خود با نام و نیکی او زندگی کرد.
دگر هرچه زین در زند داستان
به شهنامه از گفته باستان
هوش مصنوعی: هر چیزی که از این در به داستان مربوط میشود، در شهنامه از گفتههای قدیمی است.
که شاپور در روم شد کاروان
به بازارگانی چو یک ساروان
هوش مصنوعی: شاپور در روم به بازار مانند یک کاروان سردسته، به تجارت مشغول شد.
در آن جای قیصر گرفتش به تنگ
به چرم خر اندر ببستش چو سنگ
هوش مصنوعی: در جایی که قیصر او را به زحمت انداخت، مانند سنگ او را در چرم الاغ محبوس کرد.
همه ژاژ و افسانه باشد سخن
که پیدا نمی آیدش سرزبن
هوش مصنوعی: تمامی سخنان تنها روایات و داستانهای بیپایهاند و چیزی از حقیقت آنها مشخص نمیشود.

میرزا آقاخان کرمانی