بخش ۶۳ - پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
پس از شاه بروی درم ریختند
به مشگوی تاجی بیاویختند
چو ماهی دو بگذشت بر آن پری
یکی کودکی زاد چون مشتری
نهادند شاپور نامش مهان
ازو خرمی یافت روی جهان
نشاندند او را به گاه پدر
به گهواره اش بسته دیهیم زر
یکی موبدی بود شهروی نام
همی کرد دستوری او تمام
چنین تا برآمد بر این هفت سال
برافروخت شاپور فرخنده یال
به خردی سخن های شاهانه گفت
که موبد بماندی ازو در شگفت
یکی پل به بغداد بنیاد کرد
که جان های مردم همه شاد کرد
به خردی بیاراست کار سپاه
بیفزود بر لشکر رزم خواه
یکی جنگ کرد او بقوم عرب
به طایر سرآورد روز طرب
هر آن جا عرب یافتی ای شگفت
زدو دست او دور کردی دو کتف
از این رو ذوالاکتافش آمد لقب
که از مهره بگشاد کتف عرب
چو خاک یمن را سراسر بتاخت
یکی لشکر گشن آماده ساخت
همی کرد آهنگ قیصر بروم
کزو باژ بستاند آباد بوم
بخش ۶۲ - پادشاهی اورمزد بزرگ: پس از مرگ وی اورمزد بزرگبخش ۶۴ - جنگ شاپور با رومیان: کانستانتن آمد به جنگش دمان
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس از شاه بروی درم ریختند
به مشگوی تاجی بیاویختند
هوش مصنوعی: پس از اینکه شاه بر روی زمین افتاد، به نشانهٔ احترام و ارادت، تاجی را بر سر او گذاشتند.
چو ماهی دو بگذشت بر آن پری
یکی کودکی زاد چون مشتری
هوش مصنوعی: وقتی که دو ماه از آن پری گذشت، یک کودکی به دنیا آمد که مانند سیاره مشتری بود.
نهادند شاپور نامش مهان
ازو خرمی یافت روی جهان
هوش مصنوعی: شاپور را به او لقب بزرگ دادند و به واسطه او، زمین از خوشی و سرسبزی بهرهمند شد.
نشاندند او را به گاه پدر
به گهواره اش بسته دیهیم زر
هوش مصنوعی: او را در کنار پدرش نشاندند و در گهوارهاش تاج طلایی گذاشتند.
یکی موبدی بود شهروی نام
همی کرد دستوری او تمام
هوش مصنوعی: یک موبد به نام شهرو در حال دادن دستورات کامل و جامع بود.
چنین تا برآمد بر این هفت سال
برافروخت شاپور فرخنده یال
هوش مصنوعی: پس از گذشتن هفت سال، شاپور با افتخار و شکوه به اوج رسید.
به خردی سخن های شاهانه گفت
که موبد بماندی ازو در شگفت
هوش مصنوعی: او به نیکی و با حکمت، سخنانی شایسته و بزرگوارانه بر زبان آورد که باعث شگفتی موبد شد و او را تحت تأثیر قرار داد.
یکی پل به بغداد بنیاد کرد
که جان های مردم همه شاد کرد
هوش مصنوعی: کسی پلی در بغداد ساخت که باعث خوشحالی و سعادت مردم شد.
به خردی بیاراست کار سپاه
بیفزود بر لشکر رزم خواه
هوش مصنوعی: به دانایی و تدبیر، کارهای سپاه را سامان بخشید و بر توان لشکر جنگجو افزود.
یکی جنگ کرد او بقوم عرب
به طایر سرآورد روز طرب
هوش مصنوعی: شخصی با قوم عرب جنگی انجام داد و روز شادمانی را با یک پرنده به یادگار آورد.
هر آن جا عرب یافتی ای شگفت
زدو دست او دور کردی دو کتف
هوش مصنوعی: هر جا که عربی را مشاهده کردی، شگفتزده نشو و او را از خود دور کن.
از این رو ذوالاکتافش آمد لقب
که از مهره بگشاد کتف عرب
هوش مصنوعی: به همین دلیل به او لقب ذوالاکتاف داده شد، زیرا او کتف عرب را از مهرههایش گشود.
چو خاک یمن را سراسر بتاخت
یکی لشکر گشن آماده ساخت
هوش مصنوعی: همچون خاک یمن که به یکباره زیر پای لشکری گرسنه و آماده قرار میگیرد.
همی کرد آهنگ قیصر بروم
کزو باژ بستاند آباد بوم
هوش مصنوعی: من در نظر دارم به سوی قیصر بروم تا از او مالیات بگیرم و سرزمینم را آباد کنم.

میرزا آقاخان کرمانی