گنجور

بخش ۴۵ - شاهنشاهی ارزاس

بیاراست پس تاج الماس را
نشانید بر تخت ارزاس را
که شه را یکی پور بد خردسال
دگر دوده را کشت آن بد سگال
چو سالی دو ارزاس شاهی نمود
به دل کینه با گواسش فزود
چو آگه شد ارزاس را هم بکشت
همه تخت شاهیش آمد به مشت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیاراست پس تاج الماس را
نشانید بر تخت ارزاس را
هوش مصنوعی: تاج الماس را با زیبایی بیارایید و آن را بر تخت ارزنده قرار دهید.
که شه را یکی پور بد خردسال
دگر دوده را کشت آن بد سگال
هوش مصنوعی: یک پسر نابخرد از یک پادشاه به دنیا آمد، در حالی که فرزند دیگرش، به خاطر نیت شوم، نسل و خاندانی را نابود کرد.
چو سالی دو ارزاس شاهی نمود
به دل کینه با گواسش فزود
هوش مصنوعی: شاهد در این بیت می‌گوید که وقتی سالی گذشت، حسد و کین در دل او بیشتر شد و به آن اضافه گردید.
چو آگه شد ارزاس را هم بکشت
همه تخت شاهیش آمد به مشت
هوش مصنوعی: وقتی که ارزاس متوجه شد، همه‌ی تخت سلطنت او را از دست داد و به دستش افتاد.