گنجور

بخش ۳۶ - سرکشی مصریان و جنگ داراب با یونانیان

سپس مصریان سر برافراشتند
زستراپ شه روی برکاشتند
جوانی که امیرته اش بود نام
سبک تیغ کین برکشید از نیام
ابر مصریان گشت فرمانروا
ستوهید از او لشکر پادشا
پس از وی پوزیریس آمد خدیو
که امیرته را بود فرزند نیو
دو سردار نام آور رزم ساز
که تیسافرن باشد و فارناباز
به یونان فرستاد دارا به جنگ
که بر یونانیان کار ساز ند تنگ
گمانم بد او رشنواد گزین
که تسخیر فرمود یونان زمین
سپهبد به همراه فرخ تژاو
زیونان زمین بستدی باژ و ساو
یکی بود ستراپ در لیدیه
دگر در هلسپون وایعونیه
به اسپرته گشتند هم دست و یار
که بر آتنه تنگ سازند کار
دو پور پریزاد بد شاه را
که مانست هر یک همی ماه را
نخست اردشیر آنکه مه بود به سال
دگر بود سیروس نیکو جمال
پدر بد به پور مهین شادکام
هواخواه کهتر پسر بود مام
پریزاد را این چنین بود رای
که سیروس را سازد ایران خدای
ولی شه به آیین و رسم مهی
به مهتر پسر داد عهد شهی
پریزاد نومید شد زین سخن
یکی تازه اندیشه افکند بن
همه لیدی و یونیه سر بسر
زداراب بگرفت بهر پسر
پس آنگاه سیروس در لیدیا
همی بود ستراپ و فرمانروا
به یونانیان گشت همدست و یار
مگر خود بر ایران شود شهریار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپس مصریان سر برافراشتند
زستراپ شه روی برکاشتند
هوش مصنوعی: سپس مصری‌ها با شوق و انرژی سرهای خود را بالا آوردند و از ترس و نگرانی نسبت به پادشاه خود دست برداشتند.
جوانی که امیرته اش بود نام
سبک تیغ کین برکشید از نیام
هوش مصنوعی: جوانی که در مقام و موقعیت بالایی قرار داشت، نام تیغ دشمنی را از غلاف بیرون آورد.
ابر مصریان گشت فرمانروا
ستوهید از او لشکر پادشا
هوش مصنوعی: ابرهایی که بر مصر می‌باریدند، به فرمانروایی تبدیل شدند و از او سپاهی از پادشاهان شکل گرفت.
پس از وی پوزیریس آمد خدیو
که امیرته را بود فرزند نیو
هوش مصنوعی: پس از او، پوزیریس به عنوان فرمانروایی آمد که فرزند نیو، امیرته بود.
دو سردار نام آور رزم ساز
که تیسافرن باشد و فارناباز
هوش مصنوعی: دو فرمانده معروف و توانمند در جنگ که یکی تیسافرن و دیگری فارناباز نام دارد.
به یونان فرستاد دارا به جنگ
که بر یونانیان کار ساز ند تنگ
هوش مصنوعی: دارا به یونان فرستاد تا در جنگ با یونانیان، کار آنان را دشوار کند و نتوانند به راحتی عمل کنند.
گمانم بد او رشنواد گزین
که تسخیر فرمود یونان زمین
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که او از ریشه‌دوانی بدی‌ها در زمین رنج می‌برد، زیرا قدرت و تسلطش بر یونان به وضوح نمایان است.
سپهبد به همراه فرخ تژاو
زیونان زمین بستدی باژ و ساو
هوش مصنوعی: سپهبد به همراه فرخ، بر زمین زیونان حمله کردند و غنایمی به دست آوردند.
یکی بود ستراپ در لیدیه
دگر در هلسپون وایعونیه
هوش مصنوعی: در گذشته، در سرزمین لیدیه، فردی به نام ستراپ وجود داشت و در سرزمین هلسپون نیز فرد دیگری بود که نامش وایعونیه بود.
به اسپرته گشتند هم دست و یار
که بر آتنه تنگ سازند کار
هوش مصنوعی: آنها با هم و با یاری یکدیگر تلاش کردند تا کار را به طور محکم و مؤثر انجام دهند.
دو پور پریزاد بد شاه را
که مانست هر یک همی ماه را
هوش مصنوعی: دو دختر زیبا و شریف از شاه را که هر یک همچون ماه می‌درخشند.
نخست اردشیر آنکه مه بود به سال
دگر بود سیروس نیکو جمال
هوش مصنوعی: اردشیر، اولین پادشاه ساسانی، در زمان خود به عنوان چهره‌ای برجسته و با شکوه شناخته می‌شد و در سال‌های بعد، سیروس، مردی زیبا و نیکوصفات نیز ظهور کرد.
پدر بد به پور مهین شادکام
هواخواه کهتر پسر بود مام
هوش مصنوعی: پدر برادر بزرگ و خوشبختی را دوست داشت که به خاطر پسرش از او حمایت می‌کند.
پریزاد را این چنین بود رای
که سیروس را سازد ایران خدای
هوش مصنوعی: پریزاد بر این باور بود که می‌تواند با کمک سیروس، ایران را به عنوان سرزمین خداوند برقرار کند.
ولی شه به آیین و رسم مهی
به مهتر پسر داد عهد شهی
هوش مصنوعی: اما پادشاه با توجه به آداب و رسوم، به پسر موثر خود پیمانی داد که به آن پایبند باشد.
پریزاد نومید شد زین سخن
یکی تازه اندیشه افکند بن
هوش مصنوعی: پریزاد از این حرف ناامید شد و به فکر یک ایده جدید افتاد.
همه لیدی و یونیه سر بسر
زداراب بگرفت بهر پسر
هوش مصنوعی: تمام زنان و دختران برای پسران زداراب جمع شده‌اند و دور او را گرفته‌اند.
پس آنگاه سیروس در لیدیا
همی بود ستراپ و فرمانروا
هوش مصنوعی: پس از آن، سیروس در لیدیا به عنوان فرمانروا و حاکم حضور داشت.
به یونانیان گشت همدست و یار
مگر خود بر ایران شود شهریار
هوش مصنوعی: در میان یونانیان همیار و دوست می‌یابد، مگر آنکه خود بر ایران فرمانروایی کند.