بخش ۳۵ - سرگذشت ساسان پور بهمن
برادر بد او را یکی شیرگیر
که ساسان همی خواندش اردشیر
زکار برادر دلش بررمید
که شه زادگان را همی سر برید
سراسیمه گردید از کار او
که آشفته می دید بازار او
نهانی از آن جایگه دور شد
زاهواز سوی نشابور شد
زنی کرد و فرزندش آمد دمان
ورا نام ساسان نهاد آن زمان
نژادش به گیتی کسی را نگفت
همی داشت تخم کیی در نهفت
بخش ۳۴ - شاهنشاهی داراب بن بهمن: بیامد به سر تاج شاهی نهادبخش ۳۶ - سرکشی مصریان و جنگ داراب با یونانیان: سپس مصریان سر برافراشتند
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برادر بد او را یکی شیرگیر
که ساسان همی خواندش اردشیر
هوش مصنوعی: برادر بد به آن کسی گفته میشود که همچون یک شیر قدرتمند و خطرناک است، و او را به نام اردشیر میشناسند که ساسان آن را نام برده است.
زکار برادر دلش بررمید
که شه زادگان را همی سر برید
هوش مصنوعی: برادر ناراحت و نگران شد، زیرا که شاهزادهها را به قتل میرساندند.
سراسیمه گردید از کار او
که آشفته می دید بازار او
هوش مصنوعی: او از انجام کارهایش به شدت نگران و شتابزده شده بود، زیرا وضعیت بازارش را در هم و برهم و آشفته میدید.
نهانی از آن جایگه دور شد
زاهواز سوی نشابور شد
هوش مصنوعی: به طور پنهانی از آن مکان دور شد و به سمت نشابور حرکت کرد.
زنی کرد و فرزندش آمد دمان
ورا نام ساسان نهاد آن زمان
هوش مصنوعی: زن فرزندی به دنیا آورد و در دم، او را ساسان نامید.
نژادش به گیتی کسی را نگفت
همی داشت تخم کیی در نهفت
هوش مصنوعی: او از اصل و نسب خود چیزی را به کسی نگفت و در دل خود به پنهانی، از بزرگی و مقام خود نگهداری میکرد.