گنجور

بخش ۳۲ - جنگ های اردشیر در مغرب

وزان سو چو از مصر پرداخت شاه
به یونان فرستاد از نو سپاه
سپهدارشان ارتباز دلیر
که لیدی بدو داد فرخ زریر
تباک آن یل نامدار گزین
بد آگاه از کار یونان زمین
که چون کشته شد نامور مهرنوش
به افسون آن مردم زرق کوش
چنین رای نیک آن سپهدار زد
که خرس و مگس را به هم افکند
همی تیز کرد آتش فتنه را
به هم ریخت اسپرته و آتنه را
به هم چون در انداخت آن هردوان
به خاک اندر آمد سر جاودان
تمیستوکل کو بد به دریا امیر
به زنهار آمد بر اردشیر
شهنشه بپرسید و بنواختش
به نزدیک خود جایگه ساختش
زخون برادر نیاورد یاد
زیونان یکی بندر او را بداد
وز او شاد ماندند قوم یهود
که بس نیکویی ها برایشان نمود
همان شهر سارو به سر آورید
که دارا به گردش حصاری کشید
یکی انجمن کرد دانش به نام
چهل سال بد در جهان شادکام

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وزان سو چو از مصر پرداخت شاه
به یونان فرستاد از نو سپاه
هوش مصنوعی: پس از اینکه شاه از مصر گذشت، دوباره سپاهی به سوی یونان فرستاد.
سپهدارشان ارتباز دلیر
که لیدی بدو داد فرخ زریر
هوش مصنوعی: سردار آنها دلیر و شجاع است و لیدی به او دختری از نسل زریر را سپرده است.
تباک آن یل نامدار گزین
بد آگاه از کار یونان زمین
هوش مصنوعی: آن جوان نامی و شجاع باهوش، به خوبی از حوادث و کارهای یونان آگاه است.
که چون کشته شد نامور مهرنوش
به افسون آن مردم زرق کوش
هوش مصنوعی: زمانی که مهرنوش، معروف و محبوب، به وسیله جادو و فریب آن مردم فریب‌کار به قتل رسید.
چنین رای نیک آن سپهدار زد
که خرس و مگس را به هم افکند
هوش مصنوعی: سپهدار با تدبیر و فکر خوب خود، دو موجود متفاوت مثل خرس و مگس را به هم مرتبط کرد و به نوعی آنها را به چالش کشید.
همی تیز کرد آتش فتنه را
به هم ریخت اسپرته و آتنه را
هوش مصنوعی: آتش فتنه را شعله‌ورتر کرده و سپر و تجهیزات را برهم زده است.
به هم چون در انداخت آن هردوان
به خاک اندر آمد سر جاودان
هوش مصنوعی: چنانچه آن دو به هم برخورد کردند، سر جاودان نیز به زمین افتاد.
تمیستوکل کو بد به دریا امیر
به زنهار آمد بر اردشیر
هوش مصنوعی: تمیستوکل، فرمانده پرآوازه یونانی، به دریا رفت و امیری به کمک او آمد تا از اردشیر، پادشاه ایران، حمایت کند.
شهنشه بپرسید و بنواختش
به نزدیک خود جایگه ساختش
هوش مصنوعی: پادشاه پرسید و با محبت او را به نزدیک خود آورد و برایش جایی مرتب کرد.
زخون برادر نیاورد یاد
زیونان یکی بندر او را بداد
هوش مصنوعی: از خون برادر کسی به یاد فریاد نیاورد، بلکه فقط به او یک بندر دادند.
وز او شاد ماندند قوم یهود
که بس نیکویی ها برایشان نمود
هوش مصنوعی: قوم یهود از او خوشحال شدند زیرا او کارهای نیکویی زیادی برایشان انجام داد.
همان شهر سارو به سر آورید
که دارا به گردش حصاری کشید
هوش مصنوعی: به همان شهری بروید که دارا دور آن حصاری ساخت.
یکی انجمن کرد دانش به نام
چهل سال بد در جهان شادکام
هوش مصنوعی: یک شخص با دانش و آگاهی به مدت چهل سال تلاش کرده و در این مدت موفق شده است و به شادی و خوشبختی در جهان دست یافته است.