گنجور

بخش ۳۱ - سرکشی کردن مکابیز با اردشیر

برآشفت جنگی مکابیز گرد
که داماد شه بود و با دستبرد
به شام و فنیسی چو برگشت باز
ابا شاه گو سرکشی کرد ساز
بسی جنگ ها کرد و پیروز شد
به فرجام بدبخت و بد روز شد
امی تیس، کش بود جفت گزین
همان خواهر شهریار زمین
مر او را از آن سرکشی داشت باز
ببردش بر شاه با صد نیاز
ببخشید او را به جان شهریار
ولیکن نکردش دگر حکمدار
همی بود با شاه گیتی ستان
به گرمابه و خلوت و گلستان
یکی روز شیری به نخجیرگاه
همی خواست کز هم بدرید شاه
مغ آویز با نیزه اش کشت زود
به دل شاه کی کینه اش برفزود
بفرمود کو را ببرند سر
که برشه فزونی نجوید دگر
ولی مادر شاه آمستریس
که خواندش هما مرد دستان نویس
بیامد بر شاه و پوزش گرفت
زکار مکابیز سوزش گرفت
شهش داد زنهار و راندش به سیر
دگر باره آمد بر اردشیر
شفاعت ازو کرد فرخ همای
بدان تا به ستراپی آید به جای
دگر باره سوی فلسطین کشید
در آن جای تا زنده بود آرمید

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برآشفت جنگی مکابیز گرد
که داماد شه بود و با دستبرد
هوش مصنوعی: جنگی از قوم مکابیز برپا شد که داماد شاه بود و با تهاجم وارد عمل شد.
به شام و فنیسی چو برگشت باز
ابا شاه گو سرکشی کرد ساز
هوش مصنوعی: پس از آنکه شاه به شام و فنیس بازگشت، به او گفته شد که سرکشی و طغیان کرده است.
بسی جنگ ها کرد و پیروز شد
به فرجام بدبخت و بد روز شد
هوش مصنوعی: او جنگ های زیادی را به پیروزی رساند، اما در نهایت دچار بدبختی و روزهای سخت شد.
امی تیس، کش بود جفت گزین
همان خواهر شهریار زمین
هوش مصنوعی: امی تیس، که همسر انتخاب شده همان خواهر پادشاه سرزمین است.
مر او را از آن سرکشی داشت باز
ببردش بر شاه با صد نیاز
هوش مصنوعی: او با تمام خواسته‌هایش، آن شخص سرکش را پیش شاه می‌برد.
ببخشید او را به جان شهریار
ولیکن نکردش دگر حکمدار
هوش مصنوعی: او را به خاطر جان پادشاه ببخشید، اما دیگر نتوانست حکمت و فرمانروایی را به عهده بگیرد.
همی بود با شاه گیتی ستان
به گرمابه و خلوت و گلستان
هوش مصنوعی: او همیشه با پادشاه جهان، در مکان‌هایی مانند حمام، خلوت و باغ‌ها بود.
یکی روز شیری به نخجیرگاه
همی خواست کز هم بدرید شاه
هوش مصنوعی: روزی شیر به شکارگاه رفت و قصد داشت که از دیگر شکارها بگذرد و آنها را بترساند.
مغ آویز با نیزه اش کشت زود
به دل شاه کی کینه اش برفزود
هوش مصنوعی: مغ با نیزه‌اش سریعاً شاه را به قتل رساند، به طوری که کینه‌اش در دل شاه افزایش یافت.
بفرمود کو را ببرند سر
که برشه فزونی نجوید دگر
هوش مصنوعی: او دستور داد تا کسی را به سر دار برند، زیرا دیگر شایسته نیست که کسی بر او افزونی بجوید.
ولی مادر شاه آمستریس
که خواندش هما مرد دستان نویس
هوش مصنوعی: مادر شاه آمستریس، که او را هما می‌نامیدند، فردی تحصیل‌کرده و باهوش بود.
بیامد بر شاه و پوزش گرفت
زکار مکابیز سوزش گرفت
هوش مصنوعی: شخصی به دربار شاه آمد و از او عذرخواهی کرد، اما در دل او از ماجرای مکابیز ناراحت و آشفته بود.
شهش داد زنهار و راندش به سیر
دگر باره آمد بر اردشیر
هوش مصنوعی: شاه با صدای بلند از او خواست که مراقب باشد و از او دور شد. اما او دوباره به نزد اردشیر بازگشت.
شفاعت ازو کرد فرخ همای
بدان تا به ستراپی آید به جای
هوش مصنوعی: فرخ همای به او شفاعت کرد تا او به مقام و جایگاه شایسته‌ای برسد.
دگر باره سوی فلسطین کشید
در آن جای تا زنده بود آرمید
هوش مصنوعی: او دوباره به سوی فلسطین رفت و در آنجا تا زمانی که زنده بود آرام گرفت.