بخش ۲۵ - خروج گماتا و مردن کاوس
به گاهی که از مصر آمد به شام
مغی نامور بود جاماسب نام
ز ارکادرس خواست و آواز داد
که من برته ام شاه خسرو نژاد
جهان را یکی شهریار نوام
سمردیس یل پور کیخسروام
بر او انجمن گشت هر سو سپاه
ستوهیده بودند مردم زشاه
که پیچیده بد سر زدین خدای
نیاوردی از داد و دانش به جای
فرخ زاد را کشت کش بد وزیر
که خواند همی پرگزسبش هژیر
گماتا به گاه مهی برنشست
گرفته یکی گرز زرین به دست
چو آگاهی آمد به کاوس کی
بجوشید خونش به تن همچو می
همی تاخت اسب از پی کارزار
به ناگه زاسب اندر افتاد خوار
همان کاردکش بود دایم به دست
به پهلو فرو رفت و او را بخست
ابا نامداران ایران سپاه
به هنگام مردن چنین گفت شاه
که من برته را پیش ازین کشته ام
به خاک سیاهش بیاغشته ام
گماتای بی دانش بد گهر
دروغ است گفتار او سر به سر
بخش ۲۴ - شاهنشاهی کیکاوس: همان گاه کاوس کی بود خوشبخش ۲۶ - پادشاهی اسفندیار: خوشا گاه فرخ یل اسفندیار
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به گاهی که از مصر آمد به شام
مغی نامور بود جاماسب نام
هوش مصنوعی: زمانی که جاماسب به شام آمد، در پی بازگشت از مصر، به عنوان شخصی مشهور و معروف شناخته میشد.
ز ارکادرس خواست و آواز داد
که من برته ام شاه خسرو نژاد
هوش مصنوعی: از ساز خوش صدا خواست و آواز داد که من از نسل شاه خسرو هستم.
جهان را یکی شهریار نوام
سمردیس یل پور کیخسروام
هوش مصنوعی: جهان را شهریاری است نو و بزرگ به نام سمردیس، که او فرزند کیخسرو است.
بر او انجمن گشت هر سو سپاه
ستوهیده بودند مردم زشاه
هوش مصنوعی: در اطراف او لشکر جمع شده بود و مردم از رفتار شاه به ستوه آمده بودند.
که پیچیده بد سر زدین خدای
نیاوردی از داد و دانش به جای
هوش مصنوعی: تو در دو راهی سختی قرار گرفتهای و باید انتخاب کنی. خدا را فراموش کردهای و نتوانستی از حکمت و انصاف خود به درستی بهره ببری.
فرخ زاد را کشت کش بد وزیر
که خواند همی پرگزسبش هژیر
هوش مصنوعی: فرخ زاد را وزیر بد کشته است، چون همواره او را به زشتگویی و بدسخنی متهم میکرد.
گماتا به گاه مهی برنشست
گرفته یکی گرز زرین به دست
هوش مصنوعی: در زمانی که ماه در آسمان است، گماتا بر سرنشین میشود و در دستانش یک گرز طلایی دارد.
چو آگاهی آمد به کاوس کی
بجوشید خونش به تن همچو می
هوش مصنوعی: وقتی کاوس به حقیقت و واقعیتی پی میبرد، احساسش همچون شرابی که درونش میجوشد، به شدت تحریک میشود و خونش به تپش میافتد.
همی تاخت اسب از پی کارزار
به ناگه زاسب اندر افتاد خوار
هوش مصنوعی: اسب بهسوی میدان نبرد میتازد، اما ناگهان به زمین میافتد و ناتوان میشود.
همان کاردکش بود دایم به دست
به پهلو فرو رفت و او را بخست
هوش مصنوعی: یک کاردکش که همیشه با خود تیغی در دست داشت، به آرامی به کنارش نزدیک شد و او را برید.
ابا نامداران ایران سپاه
به هنگام مردن چنین گفت شاه
هوش مصنوعی: پادشاه ایران در لحظه مرگ به سربازان و جنگجویان نامدار خود چنین گفت.
که من برته را پیش ازین کشته ام
به خاک سیاهش بیاغشته ام
هوش مصنوعی: من قبل از این، تو را به خاک سیاه انداختهام و اکنون تو را بر زمین میکشم.
گماتای بی دانش بد گهر
دروغ است گفتار او سر به سر
هوش مصنوعی: سخنان افرادی که دانش و فهم کافی ندارند، بیارزش و دروغین است.