بخش ۲۳ - کشتن دمور سیروس را
وز آن روی سیروس در باختر
تبه گشت بر دست قوم تتر
زنی کش تومیریس گفتند نام
به کین پسر بد بسی تلخ کام
که شاهش به آوردگه کشته بود
ازین رو به خون دل آغشته بود
چو بشنید کان شاه والاتبار
یکی گوشه بگزیده در نوبهار
سپه گرد کرد و یلان را بخواند
سوی کشور بلخ لشکر براند
برید آن سر شاه یزدان پرست
همه باختر کرد چون خاک پست
یک تشت بنهاد پرخون برش
به خون اندر افکند روشن سرش
دمورش به شهنامه خواند است و بس
سیاوس جز این شه نبود است کس
همانا که گرسیوز این جنگ بود
که پنداشتندش دلیری عنود
همانا رزم ارجاسب کامد به بلخ
ازو روز لهراسب شد تار و تلخ
مگر کشتن شاه آزاده بود
که از تخم آکمین لرزاده بود
خوشا وقت آن شهریار گزین
که از آتنه تاخت تا هند و چین
بخش ۲۲ - برداشتن سیروس دل از جهان و گوشه گزیدن: به بلخ اندر آتشکده نوبهاربخش ۲۴ - شاهنشاهی کیکاوس: همان گاه کاوس کی بود خوش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وز آن روی سیروس در باختر
تبه گشت بر دست قوم تتر
هوش مصنوعی: و به خاطر آن روی سیروس، در غرب، سرزمینش را بر دست تاتارها باخت.
زنی کش تومیریس گفتند نام
به کین پسر بد بسی تلخ کام
هوش مصنوعی: زنی به تومیریس گفتند که به خاطر مرگ پسرش به شدت دلخور و ناراحت است.
که شاهش به آوردگه کشته بود
ازین رو به خون دل آغشته بود
هوش مصنوعی: شاه در میدان نبرد، کسانی را که کشته شده بودند، دیده بود و از این رو، دلش پر از غم و اندوه شده بود.
چو بشنید کان شاه والاتبار
یکی گوشه بگزیده در نوبهار
هوش مصنوعی: وقتی آن پادشاه بزرگ و با عظمت خبر را شنید، گوشهای را در بهار برگزید.
سپه گرد کرد و یلان را بخواند
سوی کشور بلخ لشکر براند
هوش مصنوعی: سردار سپاه گرد هم آمد و قهرمانان را فراخواند تا به سوی سرزمین بلخ لشکرکشی کنند.
برید آن سر شاه یزدان پرست
همه باختر کرد چون خاک پست
هوش مصنوعی: سر شاه یزدان پرست قطع شد و بر این اساس، سرزمین باختر مانند خاکی پست و عادی شد.
یک تشت بنهاد پرخون برش
به خون اندر افکند روشن سرش
هوش مصنوعی: یک تشت پر از خون را زیر او گذاشت و سرش را در آن خون غرق کرد.
دمورش به شهنامه خواند است و بس
سیاوس جز این شه نبود است کس
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که فقط نام سیاوش در شاهنامه به خوبی و به تفصیل بررسی و معرفی شده است و هیچ کس دیگری به اندازه او در این داستانها اهمیت ندارد.
همانا که گرسیوز این جنگ بود
که پنداشتندش دلیری عنود
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که گرسیوز، شخصیتی در جنگ، به اشتباه به عنوان یک دلیر و شجاع شناخته شده است، در حالی که واقعاً او فقط ظاهری از شجاعت دارد و در درون خود، عنود و بدذات است.
همانا رزم ارجاسب کامد به بلخ
ازو روز لهراسب شد تار و تلخ
هوش مصنوعی: در واقع، جنگی به نام ارجاسب به بلخ آمده است و این واقعه روزگار لهراسب را تلخ و ناراحتکننده کرده است.
مگر کشتن شاه آزاده بود
که از تخم آکمین لرزاده بود
هوش مصنوعی: آیا این کار درست است که کسی را که آزاد است بکشیم، در حالی که او از تخمی که لرزش دارد به وجود آمده؟
خوشا وقت آن شهریار گزین
که از آتنه تاخت تا هند و چین
هوش مصنوعی: خوشا زمانی که آن پادشاه برگزیده به سوی سرزمینهای دور و فراوانی همچون آتن و چین سفر کند.