گنجور

بخش ۲۰ - شاهنشاهی سیروس اعظم

چو نامه به سیروس فرخ رسید
سپاهی سوی اکبتان برکشید
به یک حمله کرد اژدها را اسیر
سپاه مدی شد زآورد سیر
نیا را به استرخ در جای داد
شب و روز او را همی داشت شاد
کی آرش که بد نامور خال شه
به هر کار می جست اقبال شه
گرفت آن گهی دختر اسپتام
که خواندند خود اسپنویش بنام

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو نامه به سیروس فرخ رسید
سپاهی سوی اکبتان برکشید
هوش مصنوعی: زمانی که نامه‌ای خوشحال‌کننده به سیروس رسید، سپاهی به سمت اکبتان آماده حرکت شد.
به یک حمله کرد اژدها را اسیر
سپاه مدی شد زآورد سیر
هوش مصنوعی: اژدها در یک حمله به اسارت درآمد و سپاه مدی از پیروزی سیر و شادمان شد.
نیا را به استرخ در جای داد
شب و روز او را همی داشت شاد
هوش مصنوعی: با آرامش و سکون شب و روز، او را در جای مناسب خود قرار می‌دهد و همیشه او را خوشحال نگه می‌دارد.
کی آرش که بد نامور خال شه
به هر کار می جست اقبال شه
هوش مصنوعی: آرش، که به خاطر نام نیکش معروف است، در هر کاری به دنبال موفقیت و شانس بود.
گرفت آن گهی دختر اسپتام
که خواندند خود اسپنویش بنام
هوش مصنوعی: در آن زمان، دختر اسپتام به سراغ مردی آمد که او را به نام اسپنویش می‌شناختند.