بخش ۱۷ - جنگ با آلیات درلیدیا
چو از کار نینویه پرداخت شاه
به لیدی کشانید یکسر سپاه
ابا آلیاد آن شه ساردیز
گرفتند راه نبرد و ستیز
به شهنامه اولاد می خواندش
سپهدار مازنداران داندش
به ساری شده ساردی مشتبهه
همان رود ایرماغ و آب زره
برین رزمه بگذشت سالی چهار
که یک تن نشد چیره در کارزار
در اثنای آورد بگرفت شهید
سیه گشت رخسار روز سپید
بدان سان که فردوسی پاک زاد
زدیو و ز مازندران کرد یاد
شب آمد یکی ابر، بر شد سیاه
جهان گشت چون روی زنگی سیاه
چو دریای قار است گفتی جهان
همه روشنایی ش گشته نهان
یکی خیمه زد بر سر از دود قار
سیه شد جهان چشم ها گشت تار
چو کاوس شد از جهان ناامید
سیه گشت چشمش زدیو سپید
سپه از دو سو روی برکاشتند
که از جادویی ها بپنداشتند
دو شاه سرافراز با دستگاه
ابر آشتی باز جستند راه
ولی تا به ایرماغ از لیدیا
بر ایران بیفزود شاه کیا
از آن پس به بستند عهدی درست
کزیشان کسی جنگ نارد نخست
رگ خون گشادند از بازوان
مزیدند از خون هم هردوان
گرفتند دخت دو شاه گزین
دو پور سرافراز با آفرین
گرازه بدی پور اولاد نیو
که خواندش کرازوس، هیرداد نیو
همان اژدها پور آرش بدی
که تند و بی آرام و سرکش بدی
به پهلو زبان نام او استیاج
که از بابل و تور بگرفت باج
چو بر پهلوی نام راندندیش
همان اسپدان نیز خواندندیش
مگر دخت اولاد بد ارنواز
که آریانسش خواند هرودت باز
خوشا گاه کی آرش نامور
که او بود مر اژدها را پدر
در ایام این شاه با داد و دین
شکست اندر آمد به ترکان چین
اگرچه نخست آمد آن شه ستوه
به هیمالیا شد برافراز کوه
که فردوسی آن را سراید همی
به کوه هماون ستاید همی
چو ترکان گرفتند گردش همه
چو گرگ اندر آمد میان رمه
نه کاموس ماند و نه خاقان چین
نه چنگش نه گردان توران زمین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو از کار نینویه پرداخت شاه
به لیدی کشانید یکسر سپاه
هوش مصنوعی: پس از اینکه شاه از کار نینویه فراغت یافت، تمام سپاه را به سمت لیدی هدایت کرد.
ابا آلیاد آن شه ساردیز
گرفتند راه نبرد و ستیز
هوش مصنوعی: آن شاه بزرگ، آلیاد، از شهر ساردیز به میدان جنگ و نبرد رفت.
به شهنامه اولاد می خواندش
سپهدار مازنداران داندش
هوش مصنوعی: سپهدار مازندران، فرزندش را به شهنامه فرا میخواند و او را به داستانها و افتخارات یاد میکند.
به ساری شده ساردی مشتبهه
همان رود ایرماغ و آب زره
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک رودخانه اشاره دارد که نامش ممکن است با نامی دیگر اشتباه گرفته شود. در واقع، رود ایرماغ و آب زره به یکدیگر شباهت دارند و ممکن است به نظر برسد که یکسانند، اما در حقیقت هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند. به نوعی، شاعر به تفاوتها و تشابههای ظاهری این دو رود اشاره میکند.
برین رزمه بگذشت سالی چهار
که یک تن نشد چیره در کارزار
هوش مصنوعی: در این مدت سالی چهار بار نبردی برگزار شد، اما هیچ یک از شرکتکنندگان نتوانستند بر دیگری پیروز شوند.
در اثنای آورد بگرفت شهید
سیه گشت رخسار روز سپید
هوش مصنوعی: در حین نبرد، چهره شهید تیره شد و روز روشن به رنگ سیاه درآمد.
بدان سان که فردوسی پاک زاد
زدیو و ز مازندران کرد یاد
هوش مصنوعی: بدان گونه که فردوسی بزرگ و پاک از زادگاه خود، مازندران، یاد کرده است.
شب آمد یکی ابر، بر شد سیاه
جهان گشت چون روی زنگی سیاه
هوش مصنوعی: شب فرارسید و یک ابر سیاه پیدا شد، به طوری که دنیا همچون چهرهای سیاه و تیره شد.
چو دریای قار است گفتی جهان
همه روشنایی ش گشته نهان
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که دنیا مانند دریای آرام و خاموش است، به گونهای که همه روشناییها در آن پنهان شدهاند، نشاندهنده این است که در عمق این آرامش، چیزهای زیادی نهفته است.
یکی خیمه زد بر سر از دود قار
سیه شد جهان چشم ها گشت تار
هوش مصنوعی: کسی خیمهای بر سر دود سیاه برپا کرد و دنیا را تیره و تار کرد و چشمان مردم را کور ساخت.
چو کاوس شد از جهان ناامید
سیه گشت چشمش زدیو سپید
هوش مصنوعی: وقتی کاوس از دنیا ناامید شد، چشمانش تار و تیره شد و رنگ روشنی را از دست داد.
سپه از دو سو روی برکاشتند
که از جادویی ها بپنداشتند
هوش مصنوعی: نیروهای نظامی از دو طرف متوجه خطر شدند و خیال کردند که دشمن در حال استفاده از ترفندهای جادویی است.
دو شاه سرافراز با دستگاه
ابر آشتی باز جستند راه
هوش مصنوعی: دو پادشاه بزرگ و محترم با تشکیلاتی بسیار مرموز و جذاب به دنبال راهی برای آشتی و حل مسائل خود رفتند.
ولی تا به ایرماغ از لیدیا
بر ایران بیفزود شاه کیا
هوش مصنوعی: اما تا زمانی که شاه کیا از لیدیا بر زمین ایران بیفزاید.
از آن پس به بستند عهدی درست
کزیشان کسی جنگ نارد نخست
هوش مصنوعی: از آن زمان، به توافقی محکم دست یافتند که هیچکدام از آنها برای آغاز جنگ پیشقدم نشوند.
رگ خون گشادند از بازوان
مزیدند از خون هم هردوان
هوش مصنوعی: خون را از بازوها باز کردند و از این راه، هر دو به خونریزی و افزایش آن پرداختند.
گرفتند دخت دو شاه گزین
دو پور سرافراز با آفرین
هوش مصنوعی: دختران دو پادشاه را به طور انتخابی گرفتند، دو دختر با افتخار و شایستگی بسیار.
گرازه بدی پور اولاد نیو
که خواندش کرازوس، هیرداد نیو
هوش مصنوعی: اگر کسی بدی به فرزند خود را آموزش دهد، همانند این است که آن سرزمین پیرامونش به تباهی میافتد.
همان اژدها پور آرش بدی
که تند و بی آرام و سرکش بدی
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیتی میپردازد که مانند یک اژدها با ویژگیهایی چون تند و بیتاب و سرکش رفتار میکند. به نوعی، این فرد انرژی و قدرت زیادی دارد و در حرکتهایش هیچگونه آرامش یا توقفی نمیبیند.
به پهلو زبان نام او استیاج
که از بابل و تور بگرفت باج
هوش مصنوعی: در پهلو، نام کسی به عنوان استیاج ذکر شده است که از بابل و تور، مالیات و عوارضی دریافت کرده است.
چو بر پهلوی نام راندندیش
همان اسپدان نیز خواندندیش
هوش مصنوعی: وقتی که بر روی پهلوی کسی نام گذاشتند، همان نام به اسب و سوارکارش نیز اطلاق شد.
مگر دخت اولاد بد ارنواز
که آریانسش خواند هرودت باز
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که آیا دختر خوبی وجود دارد که پدرش او را از ناز و لطافت خود نپرورده و به او محبت نکرده باشد؟ به نوعی اشاره به این دارد که محبت و تربیت درست در شکلگیری شخصیت دختران نقش مهمی دارد.
خوشا گاه کی آرش نامور
که او بود مر اژدها را پدر
هوش مصنوعی: خوشا لحظهای که آرش، قهرمان مشهور، حضور دارد زیرا او کسی است که پدر اژدها به شمار میآید.
در ایام این شاه با داد و دین
شکست اندر آمد به ترکان چین
هوش مصنوعی: در زمان سلطنت این پادشاه، با عدالت و دیانت، شکست به دست ترکان چین افتاد.
اگرچه نخست آمد آن شه ستوه
به هیمالیا شد برافراز کوه
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در ابتدا آن پادشاه ناتوان و بیحال به نظر میرسید، اما در نهایت بر قلهی کوه هیمالیا ایستاده و بلندپروازیهایش را به نمایش گذاشت.
که فردوسی آن را سراید همی
به کوه هماون ستاید همی
هوش مصنوعی: فردوسی قصیدهای را برای ستایش کوه همایون میسراید.
چو ترکان گرفتند گردش همه
چو گرگ اندر آمد میان رمه
هوش مصنوعی: وقتی که ترکها به میدان آمدند، مثل گرگی بودند که در بین گلهای از دامها میدوید.
نه کاموس ماند و نه خاقان چین
نه چنگش نه گردان توران زمین
هوش مصنوعی: نه قدرت و سلطنتی از کاموس باقی مانده، نه فرمانروایی از خاقان چین، نه ساز و نوا و نه سرزمینهای پهناور توران هنوز وجود دارد.