گنجور

بخش ۱۶ - پادشاهی کی آرش

پسر بد مراو را یکی نامدار
دلیر و هشیوار و خنجر گذار
مگر خود کی آرش بد آن نامور
که بعد از فریبرز شد تاجور
به شهنامه خود نیز گوید همین
فریبرز شد توس را جانشین
سپهدار توس آن کیانی درفش
اباکوس و پیلان و زرینه کفش
به دست فریبرز بسپرد و گفت
که آمد سزا را سزاوار جفت
همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد
همان نام آرش کند یاد کی
خود این نام جز بر شهان بود کی
سیاکسارش آن شاه با جاه و آب
که نینویه را کرد یسکر خراب
فرو بست بر پیل نر کوس را
بکشت آن شه توس کوس را
ابا هفت گرد از سران مدی
که نابو پولاسر از ایشان بدی
به جایی کجا نام آن بد نوند
بدو اندرون آن کاخ های بلند
در آرودگه تاخت چون پیل مست
مر آن جای را کرد با خاک پست
همانا که الکوس سرکوس بود
که بروی همی آه و افسوس بود
نوند است نینویه ی راستین
پولاسر بود پیلسم هم چنین

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.