بخش ۱۲ - سلاله ی مدی و پادشاهی کیقباد
چنین تابگاه گو کی نژاد
ورا خواند دانا مگر کیقباد
که ارباس کرد مدی نام داشت
به البرز کوه اندر آرام داشت
سپاهی زقوم مدی گرد کرد
برآورد از شهر نینونه گرد
بله زیس که او بود بابل خدای
بهر کار ارباس را رهنمای
زمغلوبی خصم دادش خبر
ازیرا که بودی ستاره شمر
چو از کار نینویه پرداختند
یکی سلطنت از مدی ساختند
پس از شاه ارباس شش تن بدی
گرفتند هر یک ره ایزدی
یکی ز آن میان بود نوذر بنام
دگر گرد فرتوس با نام و کام
سه دیگر گو اشکش رزم زن
چهارم بد اورند لشکر شکن
به پنجم کرزم آن یل شیر گیر
ششم بود منجیک گرد دلیر
از ایران بهر گوشه برهم یکی
گرفته زهر کشوری اندکی
ز آترپاتن تا به کابل زمین
نکرد ایچ یاد این از آن آن ازین
بخش ۱۱ - احوال سلم و تور و عصر پهلوانی: اگرچه پس از آن دو فرمانروابخش ۱۳ - زمان فترت مدی: دگرباره برخاست آشوب و جنگ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.