گنجور

بخش ۱۱ - احوال سلم و تور و عصر پهلوانی

اگرچه پس از آن دو فرمانروا
شلمنصر و آتور از نینوا
که امروز خوانندشان سلم و تور
بر ایران همی تاختندی ستور
ولی پهلوانان آن روزگار
چو گرشسب و نیرم چو سام سوار
همان قارن و اکمن پیلتن
دگر زال و مهراب لشکر شکن
چو رستم که او شد سر داستان
لقب کرد دستان ورا باستان
زواره فرامرز و کشواد پیر
چو سیرنک شاه آن یل تیز ویر
همان زو که افراخت زابلستان
همه سیستان ساخت چون گلستان
چو تهماسب که اوزاب را بد پدر
تهمتن به شهنامه خواندش مگر
کریمان به جز او نبوده است کس
همان سام سهم آبان است و بس
سرند همایون و فرخ تورک
شماساس و اترد شد سبب بزرگ
چو گودرز کاو بد کدور لاهور
چو کهرم که جهرم ازو بد مگر
همان خوم بابا کش بدی نام، هوم
در اهواز بودی ورا مرز و بوم
چنین پهلوانان با فر و زور
که بر چرخ گردون رساندند شور
در ایام فترت دلیران بدند
به مردی نگهدار ایران بدند
گهی رزم به آتوریان ساختند
گهی بر فراز آبیان تاختند
کرا از زبان دری نیست تاب
فراز آب را خوانده افراسیاب
چو جیحون که او را چو بنگاشتند
مران رود را جهن پنداشتند
همان شیده که اقوام شیتا بدند
به قوم فراز آب همتا بدند
بر ایران همی تاختند آن گروه
همه مردم آمد از ایشان ستوه
دلیران ایران درین دار و گیر
زهر سو به کردار درنده شیر
نگه داشتند آن سریر مهی
که گاه مهی بد زشاهان تهی
چو گرشسب کوشد به هندو دیار
سمیرامس از وی بشد زخم دار
بجنگید با نامور رامسیس
که خوانندش امروز سیروسریس
به «ارکوشیا» بد مگر این نبرد
که هندوکشش خوانده آزاد مرد
همان هاکهامانش نامور
که سیروس را بود هفتم پدر
زبابل همی تاخت تا نینوا
به آلامیان بود فرمانروا

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگرچه پس از آن دو فرمانروا
شلمنصر و آتور از نینوا
هوش مصنوعی: به رغم اینکه بعد از آن دو فرمانروا، شلمنصر و آتور، نینوا وجود داشت، اما...
که امروز خوانندشان سلم و تور
بر ایران همی تاختندی ستور
هوش مصنوعی: امروز گروهی از سربازان آرام و با احتیاط بر ایران حمله می‌کنند.
ولی پهلوانان آن روزگار
چو گرشسب و نیرم چو سام سوار
هوش مصنوعی: در آن زمان، قهرمانان بزرگی مانند گرشسب و سام وجود داشتند که با شجاعت و مهارت به مبارزه می‌پرداختند.
همان قارن و اکمن پیلتن
دگر زال و مهراب لشکر شکن
هوش مصنوعی: در این بیت، به دو چهره مشهور اشاره شده که یکی قارن و دیگری اکمن است و هر دو به عنوان جنگجویان برجسته شناخته می‌شوند. سپس به زال و مهراب، که نیز از شخصیت‌های مهم در داستان‌های حماسی هستند، اشاره می‌شود. با این توصیف، تصویرگری از قدرت و شجاعت این شخصیت‌ها در میدان جنگ به تصویر کشیده شده است.
چو رستم که او شد سر داستان
لقب کرد دستان ورا باستان
هوش مصنوعی: رستم به عنوان قهرمان و شخصیت اصلی داستان شناخته می‌شود و نام دستان به عنوان عنوانی تاریخی و کهن برای او برگزیده شده است.
زواره فرامرز و کشواد پیر
چو سیرنک شاه آن یل تیز ویر
هوش مصنوعی: فرامرز و کشواد، قهرمانان بزرگ و پیر، مانند سیرنک شاه به میدان آمدند و با شجاعت و تندروی خود در برابر دشواری‌ها ایستادگی کردند.
همان زو که افراخت زابلستان
همه سیستان ساخت چون گلستان
هوش مصنوعی: کسی که زابلستان را به شکوه و عظمت رساند، سرزمین سیستان را نیز به زیبایی گلستان تبدیل کرد.
چو تهماسب که اوزاب را بد پدر
تهمتن به شهنامه خواندش مگر
هوش مصنوعی: تهماسب که به دریای اوزاب نگاهی کرد، پدر تهمتن را در شاهنامه به یاد آورد.
کریمان به جز او نبوده است کس
همان سام سهم آبان است و بس
هوش مصنوعی: کریمان افرادی هستند که غیر از او کسی وجود ندارد؛ تنها سام است که سهم آبان را دارد و بس.
سرند همایون و فرخ تورک
شماساس و اترد شد سبب بزرگ
هوش مصنوعی: سریر پادشاهی و شادکامی شما پرچم‌دار و علت بزرگ ملت است.
چو گودرز کاو بد کدور لاهور
چو کهرم که جهرم ازو بد مگر
هوش مصنوعی: گودرز، کسی که از قوم لاهور است، به مانند کهرم، جهرم را به خوبی می‌شناسد و از آن بد نمی‌گوید.
همان خوم بابا کش بدی نام، هوم
در اهواز بودی ورا مرز و بوم
هوش مصنوعی: پدرم بدنام بود و در اهواز زندگی می‌کرد، اما با این حال، به سرزمین‌های دیگر رفته بود.
چنین پهلوانان با فر و زور
که بر چرخ گردون رساندند شور
هوش مصنوعی: این پهلوانان با قدرت و شکوه خود، هیجانی را به آسمان (یا جهان) منتقل کردند.
در ایام فترت دلیران بدند
به مردی نگهدار ایران بدند
هوش مصنوعی: در زمان‌های کم‌تحرکی و بی‌عملی، دلیران به مردانگی و شجاعت ایران را به خوبی حفاظت می‌کردند.
گهی رزم به آتوریان ساختند
گهی بر فراز آبیان تاختند
هوش مصنوعی: گاهی در میدان نبرد با دشمنان روبرو شدند و گاهی بر روی آب‌ها و دریاها حرکت کردند.
کرا از زبان دری نیست تاب
فراز آب را خوانده افراسیاب
هوش مصنوعی: کسی که به زبان دری تسلط ندارد، نمی‌تواند به خوبی از قدرت و عظمت آب سخن بگوید و آن را درک کند.
چو جیحون که او را چو بنگاشتند
مران رود را جهن پنداشتند
هوش مصنوعی: مثل جیحون که وقتی به آن نگاه می‌کنند، نمی‌توان آن را به جهنم تشبیه کرد.
همان شیده که اقوام شیتا بدند
به قوم فراز آب همتا بدند
هوش مصنوعی: همان فرد شیدا و عاشق است که اقوامش به او لقب شیدا داده بودند، به کسانی که در سرزمین دیگری زندگی می‌کنند نیز توجهی دارد.
بر ایران همی تاختند آن گروه
همه مردم آمد از ایشان ستوه
هوش مصنوعی: آن گروه بر ایران حمله‌ور شدند و همه مردم از دست آن‌ها دچار خستگی و زحمت شدند.
دلیران ایران درین دار و گیر
زهر سو به کردار درنده شیر
هوش مصنوعی: دلیران ایران در این شرایط سخت و پرخطر مانند شیرانی درنده عمل می‌کنند.
نگه داشتند آن سریر مهی
که گاه مهی بد زشاهان تهی
هوش مصنوعی: آن تخت و حکمرانی که زمانی به دست شاهان بزرگ بوده، اکنون خالی و بی‌مهر شده است.
چو گرشسب کوشد به هندو دیار
سمیرامس از وی بشد زخم دار
هوش مصنوعی: وقتی گرشسب در دیار هند به نبرد با سمیرامس می‌پردازد، زخم‌هایی که از این نبرد به او وارد می‌شود، او را به شدت آسیب می‌زند.
بجنگید با نامور رامسیس
که خوانندش امروز سیروسریس
هوش مصنوعی: با نامدار رامسیس مبارزه کنید، زیرا امروز او را به سیروسریس می‌شناسند.
به «ارکوشیا» بد مگر این نبرد
که هندوکشش خوانده آزاد مرد
هوش مصنوعی: نباید به «ارکوشیا» بد گفت، مگر زمانی که این نبرد به درستی انجام شود و به نام آزاد مرد هندوکشش شناخته شود.
همان هاکهامانش نامور
که سیروس را بود هفتم پدر
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به شخصیتی مشهور و تاثیرگذار که از نسل یک پدر بزرگ‌تر از خود، سیروس، می‌باشد. آن شخص به‌قدری با اهمیت و شناخته‌شده است که نام و یادش در تاریخ باقی مانده است.
زبابل همی تاخت تا نینوا
به آلامیان بود فرمانروا
هوش مصنوعی: زبابل به سوی نینوا می‌شتابد، زیرا در آنجا آلامیان فرمانروایی می‌کنند.