گنجور

بخش ۲۶ - کندن ترعه بفرمان داریوش

چو شد جمله ی کار آراسته
بهشتی بشد مصر پر خواسته
پس آنگه سران سپه را بخواست
چه صنعتگران و چه مزدور خواست
ز دریای سرخ و ز دریای روم
یکی ترعه سازند زین مرز و بوم
اگر خاک را برکنی از میان
ز دریا بدریا گذر میتوان
دو بحر بزرگی که ازهم جداست
بهم راه جویند بی کم و کاست
مهندس بسی آمد از هر کنار
بامر شهنشه ز ایران بکار
بکندند ترعه به تدبیر و زور
ز دریا بدریا ببرد آب شور
ز دریای رومش که مسدود بود
رهی تا بدریای سرخش گشود
وزان پس بفرمود برجی بلند
بنزدیک آنجا بسازند چند
نویسند بالای آن برجها
ز شه یادگاری بماند بجا
که کندم من این ترعه بین دو بحر
و ازینرویکی کردم این هردو نهر
منم داریوشی که از هور مزد
رسیده بمن زور و تدبیر و مزد
خداوند پروردگار من است
همیشه سعادت کنار من است
عطا کرد بر من خدای بزرگ
بسی زور و تدبیر و عزم سترگ
که هستم شهی فاتح و دادگر
بفرمان او بسته­ام من کمر
بمن داد تدبیر و گفتار نیک
تن سالم و کارو پندار نیک
در این مللک پهناور باستان
شهنشاهی من شود داستان
منم داریوشی که از مهر هور
کنم چشم اهریمن از نور کور
بفرمان من گشت کشتی روان
ز دریا بدریا نه رنجی میان
گرفتم همه مصر و هم روم و هند
سکاها و پنجاب تا رود سند
و از آن پس گرفتیم مقد و نیا
دگر مانیکا آتن و میلیا
نوشتم بماند زمن یادگار
بدانند ز ایزد رسد اقتدار
چو برنج شهنشاه بر پای شد
همه مصر جشنی سرا پای شد
سپهدار لشکر همی خواست شاه
بفرمود آماده گردان سپاه
که در مصر باید که چندین هزار
دلیران و نام آور کار زار
بمانند هر فوج با افسری
که دشمن نسازد دگر خودسری
چو این کرده شد ساز و برگ سفر
تهیه نمودند و شد رهسپر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو شد جمله ی کار آراسته
بهشتی بشد مصر پر خواسته
هوش مصنوعی: وقتی همه کارها به خوبی انجام شد، مصر به باغی پر از آرزوها تبدیل می‌شود.
پس آنگه سران سپه را بخواست
چه صنعتگران و چه مزدور خواست
هوش مصنوعی: سپس فرماندهان سپاه را فراخواند و از هر دو گروه، صنعتگران و مزدوران، خواست تا بیایند.
ز دریای سرخ و ز دریای روم
یکی ترعه سازند زین مرز و بوم
هوش مصنوعی: از دریای سرخ و دریای روم، راهی به هم متصل می‌شود که این سرزمین‌ها را بهم پیوند می‌دهد.
اگر خاک را برکنی از میان
ز دریا بدریا گذر میتوان
هوش مصنوعی: اگر خاک را از میان برکنی، می‌توانی از دریا به دریا عبور کنی.
دو بحر بزرگی که ازهم جداست
بهم راه جویند بی کم و کاست
هوش مصنوعی: دو دریا که هر کدام به طور مستقل و بدون هیچ گونه نقص و کم و کاستی وجود دارند، تلاش می‌کنند که به هم بپیوندند.
مهندس بسی آمد از هر کنار
بامر شهنشه ز ایران بکار
هوش مصنوعی: بسیاری از مهندسان از نقاط مختلف به درخواست پادشاه از ایران به کار آمده‌اند.
بکندند ترعه به تدبیر و زور
ز دریا بدریا ببرد آب شور
هوش مصنوعی: با تدبیر و قدرت، دریاچه‌ای ایجاد کردند و آب شور را از یک دریا به دریا دیگری منتقل کردند.
ز دریای رومش که مسدود بود
رهی تا بدریای سرخش گشود
هوش مصنوعی: از دریاچه‌ای که به رویش بسته بود، راهی پیدا شد تا به دریاچه‌ای دیگر که بسیار وسیع‌تر است، برسد.
وزان پس بفرمود برجی بلند
بنزدیک آنجا بسازند چند
هوش مصنوعی: پس از آن، فرمان دادند که برجی بلند در نزدیکی آن مکان بسازند.
نویسند بالای آن برجها
ز شه یادگاری بماند بجا
هوش مصنوعی: نویسنده بر روی آن برج‌ها یادگاری از پادشاهی بگذارد که باقی بماند.
که کندم من این ترعه بین دو بحر
و ازینرویکی کردم این هردو نهر
هوش مصنوعی: من این کانال را میان دو دریا حفر کرده‌ام و به همین دلیل است که این دو رودخانه را ایجاد کرده‌ام.
منم داریوشی که از هور مزد
رسیده بمن زور و تدبیر و مزد
هوش مصنوعی: من داریوش هستم که به لطف هور، قدرت و خرد و پاداش به من رسید.
خداوند پروردگار من است
همیشه سعادت کنار من است
هوش مصنوعی: خدا همیشه نگهدار و سرپرست من است و خوشبختی همیشه در کنار من قرار دارد.
عطا کرد بر من خدای بزرگ
بسی زور و تدبیر و عزم سترگ
هوش مصنوعی: خدای بزرگ به من قدرت و تدبیر و اراده‌ای بسیار بخشید.
که هستم شهی فاتح و دادگر
بفرمان او بسته­ام من کمر
هوش مصنوعی: من شاه پیروزمند و عدالت‌خواه هستم و به فرمان او خود را آماده کرده‌ام.
بمن داد تدبیر و گفتار نیک
تن سالم و کارو پندار نیک
هوش مصنوعی: به من آموخت که با فکر و سخنان خوب، بدن سالم و رفتار و عقاید نیکو داشته باشم.
در این مللک پهناور باستان
شهنشاهی من شود داستان
هوش مصنوعی: در این سرزمین وسیع و باستانی، داستانی از پادشاهی من مطرح می‌شود.
منم داریوشی که از مهر هور
کنم چشم اهریمن از نور کور
هوش مصنوعی: منم داریوشی که با نور خورشید، چشمان اهریمن را کور می‌کنم.
بفرمان من گشت کشتی روان
ز دریا بدریا نه رنجی میان
هوش مصنوعی: با فرمان من، کشتی به آرامی از دریا عبور کرد و به دریای دیگر رفت و هیچ زحمتی در میان نبود.
گرفتم همه مصر و هم روم و هند
سکاها و پنجاب تا رود سند
هوش مصنوعی: تمام سرزمین‌های مصر، روم، هند، سکاها و پنجاب را به دست آوردم تا به رود سند برسم.
و از آن پس گرفتیم مقد و نیا
دگر مانیکا آتن و میلیا
هوش مصنوعی: پس از آن، به یاد و نام نیای خود، دیگر به دنبال مانیکا آتن و میلیا نرفتیم.
نوشتم بماند زمن یادگار
بدانند ز ایزد رسد اقتدار
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من چیزی را نوشتم تا به یادگار بماند و همه بدانند که قدرت از سوی خداوند به من رسیده است.
چو برنج شهنشاه بر پای شد
همه مصر جشنی سرا پای شد
هوش مصنوعی: وقتی برنج شاهانه بر روی میز قرار گرفت، تمام مصر غرق در جشن و شادی شد.
سپهدار لشکر همی خواست شاه
بفرمود آماده گردان سپاه
هوش مصنوعی: فرمانده سپاه از شاه خواسته است که در آماده‌سازی ارتش اقدام کند و دستور می‌دهد که نیروها آماده شوند.
که در مصر باید که چندین هزار
دلیران و نام آور کار زار
هوش مصنوعی: در مصر باید که تعداد زیادی از شجاعان و افراد معروف در میدان جنگ حضور داشته باشند.
بمانند هر فوج با افسری
که دشمن نسازد دگر خودسری
هوش مصنوعی: هر گروهی باید مانند یک دسته تحت فرماندهی باشد که دیگر به صورت خودسر عمل نکند و با دشمن مواجه نشود.
چو این کرده شد ساز و برگ سفر
تهیه نمودند و شد رهسپر
هوش مصنوعی: وقتی کارها انجام شد، وسایل سفر آماده کردند و راه را هموار کردند.