بخش ۲۵ - سر کوبی شورش در مصر
چو یک چندروزی فراغت نمود
شنید آنکه در مصر شورش فزود
بفرمود من خودم روم بیدرنگ
نباید که با مصر گیرند جنگ
ببینید سان سپه مرا
بیارید اسب و کلاه مرا
خود و چند تن از یلان باسپاه
هم از سوی دریا گرفتند راه
یکی نامه با مهربانی نوشت
امیری فرستاد نیکو سرشت
سوی شاه مصر و همه مؤبدان
ابا هدیه و وعده جاودان
شه مصر و شاهنشه داریوش
بزرگند و بادانش ورای و هوش
نباید که مردم بکشتن دهیم
به قتل و به غارت نهشتن دهیم
شه مصر گفتا که ای شهریار
نباشد مرا قصد در کارزار
وزانسوی فرمود کای سروران
همه نامداران و هم افسران
پذیره نمائید شه داریوش
که باشد شهنشاه با عقل و هوش
همه کاهنان و بزرگان شهر
پذیره شدندنش به رومیه بحر
چو کشتی شاهنشه کامکار
بدیدند آید بسوی کنار
همه پرچم صلح افراستند
زدشاهنشه خود امان خواستند
سپهدار آمد بر شهریار
بفرمان آن شاه با اقتدار
بفرمود ای افسر نامدار
جهازات جنگی نیاید بکار
نباید که در مصر آید سپاه
چو مصری پیاده خود آمد براه
بمانید در بحریک چند روز
به بینیم تا مهر گیتی فروز
چه در پیش دارد چه سازد بما
چه کورش شوم یا چو کامبوزیا
بفرمود کشتی رود در کنار
ز کشتی در آمد شه کامکار
همه کاهنان و بزرگان شهر
پیاده برفتند تا سوی بحر
زمین بوسه دادند کای شهریار
تو مهری همه مصریان چون غبار
بگفتند شاها پناهنده ایم
بدرگاه تو ما سرافکنده ایم
امان از بد و ظلم کامبوزیا
که بنشاند مارا بخاک سیاه
هموگا و آپیس ما کشت و رفت
به آتش خود و ما نشانید تفت
بدی کرد با مصریان هر چه بیش
نمک زخم مارا بپاشید ریش
هم امروز روزیست در سال پیش
که کشته است آپیس بادست خویش
همه سوگواریم وزار و فکار
که چون بینوا کردمان شهریار
شهنشاهشان مهربانی نمود
ابر رتبت کاهنان برفزود
بفرمود هرجا که کامبوزیا
نموده است ویران بسازم بجا
چنان گاو آپیس کو کشته است
دل مصریا ن را بر آشفته است
بدست آورم گاو آپیس را
بهر ره توان رفت سوی خدا
همه شاد باشید من چون پدر
بدلجوئی مصر بستم کمر
همه مصریان شاد و خندان شدند
برآن شاه عادل ثنا خوان شدند
بگفتند شاها دلت شاد باد
که ملکت همه ساله آباد باد
تو شاهی و مصرت همه کهتر است
نه مصری است آنکوز امرت در است
شهنشه بفرمود با افسران
که حاضر نمائید صنعتگران
معابد بسازند و ایوان کنند
بناها بتعمیر پیمان کنند
بهر شهر، زان پس امیری روان
بگشتند چو پای گاوی نشان
چوشه کرد برکاخ شاهی ورود
سران سپه شاد باد و درود
بگفتند و شد بر فلک بوق و کوس
ز زینت بشد مصر همچون عروس
همان پرچم پارس بر ماه شد
که شاه جهان برسر گاه شد
وزیر و امیر و بزرگان شهر
سوی کاخ رفتند از سوی بحر
همه صف کشیدند در پیش گاه
زمین بوسه دادند بر پیش شاه
شهنشاه از لطف بنواختشان
سزاوار خود پایگه ساختشان
چو روزی بشد چند از این قرار
بفرمان آن شاه با اقتدار
ز هر ملک و هر قریه و هر کنار
فزون آوریدند گاو از شمار
بفرمود تا کاهنان و سران
بکاوش بجویند گاو نشان
از آن گاوها هر کدامین شما
کنید انتخابش دهم من بهاء
بجستند گاوی نکو و جوان
همه مصر خرم ز پیرو جوان
در آن روز جشنی بیاراستند
به تعظیم گاوان بپا خاستند
شهنشه در آن جشن شرکت نمود
ز بهر آمون معبدی نو فزود
چو امن و امان شد همه سوی نیل
بکسب و تجارت بکشتی و پیل
همه راهها صاف و هموار شد
دگر باره ارابه در کار شد
بخش ۲۴ - پادشاهی داریوش کبیر: وزان پس ز سر کردگان هفت تنبخش ۲۶ - کندن ترعه بفرمان داریوش: چو شد جمله ی کار آراسته
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو یک چندروزی فراغت نمود
شنید آنکه در مصر شورش فزود
هوش مصنوعی: مدتی که از کار و مشغله فارغ بود، خبر شنید که در مصر ناآرامی و شورش زیادی به وجود آمده است.
بفرمود من خودم روم بیدرنگ
نباید که با مصر گیرند جنگ
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتم که خودم بیدرنگ بروم و نباید که با مصر جنگی به راه بیندازند.
ببینید سان سپه مرا
بیارید اسب و کلاه مرا
هوش مصنوعی: لطفاً به من نگاه کنید، سلاح و تجهیزات جنگی من را بیاورید، همچنین اسب و کلاهم را هم بفرستید.
خود و چند تن از یلان باسپاه
هم از سوی دریا گرفتند راه
هوش مصنوعی: او و چند نفر از پهلوانان با دلیران جنگی از سمت دریا مسیر خود را گرفتند.
یکی نامه با مهربانی نوشت
امیری فرستاد نیکو سرشت
هوش مصنوعی: کسی یک نامه با محبت نوشت و آن را برای امیری خوش اخلاق ارسال کرد.
سوی شاه مصر و همه مؤبدان
ابا هدیه و وعده جاودان
هوش مصنوعی: به سمت پادشاه مصر و تمام روحانیون، با هدایا و وعدهی زندگی جاودان میرفتم.
شه مصر و شاهنشه داریوش
بزرگند و بادانش ورای و هوش
هوش مصنوعی: شهر مصر و پادشاهان بزرگ همچون داریوش، کسانی هستند که با دانایی و هوش برجسته شناخته میشوند.
نباید که مردم بکشتن دهیم
به قتل و به غارت نهشتن دهیم
هوش مصنوعی: نباید اجازه دهیم که مردم را به کشتن و غارت وادار کنیم.
شه مصر گفتا که ای شهریار
نباشد مرا قصد در کارزار
هوش مصنوعی: شه مصر گفت که ای پادشاه، من قصد جنگ و میدان نبرد را ندارم.
وزانسوی فرمود کای سروران
همه نامداران و هم افسران
هوش مصنوعی: او از طرف دیگر فرمود: ای سروران، همه شما که نامدار و دارای مقام و رتبه هستید.
پذیره نمائید شه داریوش
که باشد شهنشاه با عقل و هوش
هوش مصنوعی: به استقبال پادشاه داریوش بیایید، که او شاهی است با عقل و ذکاوت.
همه کاهنان و بزرگان شهر
پذیره شدندنش به رومیه بحر
هوش مصنوعی: تمامی کاهنان و بزرگمردان شهر به استقبال او آمدند و به سمت روم، دریا را مشاهده کردند.
چو کشتی شاهنشه کامکار
بدیدند آید بسوی کنار
هوش مصنوعی: زمانی که کشتی شاهنشاهی موفق و شاداب را دیدند که به سمت ساحل در حال آمدن است.
همه پرچم صلح افراستند
زدشاهنشه خود امان خواستند
هوش مصنوعی: همه پرچم صلح را بالا بردهاند و از شاهنشاه خود درخواست حفاظت و امنیت کردهاند.
سپهدار آمد بر شهریار
بفرمان آن شاه با اقتدار
هوش مصنوعی: سردار به نزد پادشاهی قدرتمند آمد و در فرمان او حضور یافت.
بفرمود ای افسر نامدار
جهازات جنگی نیاید بکار
هوش مصنوعی: فرمان دادند که ای سرباز شجاع، تجهیزات و وسایل جنگی دیگر به کار نمیآید.
نباید که در مصر آید سپاه
چو مصری پیاده خود آمد براه
هوش مصنوعی: نباید در مصر سپاهی بیاید، مانند مصری که تنها پیاده به سمت راه میآید.
بمانید در بحریک چند روز
به بینیم تا مهر گیتی فروز
هوش مصنوعی: برای چند روز در این دریا بمانید و ببینید تا خورشید جهان را روشن کند.
چه در پیش دارد چه سازد بما
چه کورش شوم یا چو کامبوزیا
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به سرنوشت و تقدیر انسان اشاره دارد. شاعر از این میگوید که چه بر سرش بیاید، چه به خوبی یا بدی، او در نهایت ناگزیر از تجربه کردن آن است. اینگونه مضامین همواره در زندگی واقعی مورد بررسی قرار میگیرند و به فهم عمیقتری از وجود و سرنوشت میانجامند.
بفرمود کشتی رود در کنار
ز کشتی در آمد شه کامکار
هوش مصنوعی: فرمان داد که کشتی به کناره رود برود و در همین حین، شاه پیروزمند از کشتی بیرون آمد.
همه کاهنان و بزرگان شهر
پیاده برفتند تا سوی بحر
هوش مصنوعی: تمام کاهنان و بزرگان شهر به سوی دریا پیاده رفتند.
زمین بوسه دادند کای شهریار
تو مهری همه مصریان چون غبار
هوش مصنوعی: زمین به عشق تو به تو ادای احترام کرد، ای فرمانروای شهر! محبت تو برای همه مصریان چنان است که در برابر تو مانند غبار میریزد.
بگفتند شاها پناهنده ایم
بدرگاه تو ما سرافکنده ایم
هوش مصنوعی: گفتند ای شاه، ما به درگاه تو دکتره و پناه آوردهایم و در برابر تو احساس خجالت میکنیم.
امان از بد و ظلم کامبوزیا
که بنشاند مارا بخاک سیاه
هوش مصنوعی: ای کاش از ظلم و ستم کامبوزیا نجات پیدا کنیم، زیرا او ما را به خاک سیاه مینشاند.
هموگا و آپیس ما کشت و رفت
به آتش خود و ما نشانید تفت
هوش مصنوعی: هموگا و آپیس، دو موجود افسانهای هستند که در داستانها و نشانهها نمایانگر قدرت و آتش هستند. آنها با خشونت و آتش خود، به نابودی افرادی که به آنها نزدیک شدهاند، میپردازند. در اینجا، به نوعی به تأثیرات منفی و destructive nature این موجودات اشاره شده است؛ یعنی آنها باعث بروز آتش و destruction میشوند که به تبعات منفی برای دیگران منجر خواهد شد. به طور کلی، این متن به ترس و تبعات انتخابهای نادرست مربوط میشود.
بدی کرد با مصریان هر چه بیش
نمک زخم مارا بپاشید ریش
هوش مصنوعی: بدیها و ظلمهایی که بر مصر و مردم آن رفت، همچون نمکی است که بر زخم ما میپاشند و درد ما را بیشتر میکند.
هم امروز روزیست در سال پیش
که کشته است آپیس بادست خویش
هوش مصنوعی: امروز همان روزی است که در سال گذشته، آپیس با دستان خودش کشته شد.
همه سوگواریم وزار و فکار
که چون بینوا کردمان شهریار
هوش مصنوعی: همه ما ناراحت و دلشکستهایم و در حال فکر کردن به این هستیم که چون پادشاه بیرحم با ما رفتار کرد.
شهنشاهشان مهربانی نمود
ابر رتبت کاهنان برفزود
هوش مصنوعی: پادشاه مهربانی کرد و مقام و رتبهی کاهنان را افزایش داد.
بفرمود هرجا که کامبوزیا
نموده است ویران بسازم بجا
هوش مصنوعی: او فرمان داد هر جایی که کامبوزیا خرابی به بار آورده، دوباره بسازم.
چنان گاو آپیس کو کشته است
دل مصریا ن را بر آشفته است
هوش مصنوعی: چنان که گاوی که به نام آپیس شناخته میشود، کشته شده، دل مردم مصر به شدت پریشان و آشفته شده است.
بدست آورم گاو آپیس را
بهر ره توان رفت سوی خدا
هوش مصنوعی: تنها با داشتن گاو آپیس، نمیتوان به سوی خدا رفت و برای رسیدن به او نیاز به مسیرهای دیگری داریم.
همه شاد باشید من چون پدر
بدلجوئی مصر بستم کمر
هوش مصنوعی: همه خوش باشید، من مانند پدری که برای جستجوی فرزندش به مصر میرود، خود را آماده کردهام.
همه مصریان شاد و خندان شدند
برآن شاه عادل ثنا خوان شدند
هوش مصنوعی: تمام مردم مصر خوشحال و خندان شدند و در مدح آن پادشاه عدالتcher خواندند.
بگفتند شاها دلت شاد باد
که ملکت همه ساله آباد باد
هوش مصنوعی: به پادشاه گفتند: ای پادشاه، امیدواریم که دل تو شاد باشد و کشور تو همیشه رونق و آبادانی داشته باشد.
تو شاهی و مصرت همه کهتر است
نه مصری است آنکوز امرت در است
هوش مصنوعی: تو مقام بلندی داری و همه در برابر تو کوچک هستند. هیچکس نمیتواند در برابر فرمان تو بایستد.
شهنشه بفرمود با افسران
که حاضر نمائید صنعتگران
هوش مصنوعی: پادشاه دستور داد تا بازرگانان و استادکاران را حاضر کنند.
معابد بسازند و ایوان کنند
بناها بتعمیر پیمان کنند
هوش مصنوعی: معابدی میسازند و ایوانهایی طراحی میکنند و به تعمیر و نگهداری بناها متعهد میشوند.
بهر شهر، زان پس امیری روان
بگشتند چو پای گاوی نشان
هوش مصنوعی: برای هر شهری، بعد از آن، شاهی روانه شد که مانند پای گاوی بر زمین قدم میزد.
چوشه کرد برکاخ شاهی ورود
سران سپه شاد باد و درود
هوش مصنوعی: خوشحالی و شادباش بر سر در کاخ شاه برای ورود فرماندهان سپاه.
بگفتند و شد بر فلک بوق و کوس
ز زینت بشد مصر همچون عروس
هوش مصنوعی: گفتند و صداهای شاد و جشنگونهای در آسمان طنینانداز شد؛ مصر به زیور آراسته شد و مانند عروس زیبا گردید.
همان پرچم پارس بر ماه شد
که شاه جهان برسر گاه شد
هوش مصنوعی: پرچم پارس به طور نمادین بر فراز ماه قرار گرفت، همانطور که شاه جهان بر تخت سلطنت نشسته است.
وزیر و امیر و بزرگان شهر
سوی کاخ رفتند از سوی بحر
هوش مصنوعی: وزیران، امیران و بزرگان شهر به سمت قصر رفتند و راهشان از طرف دریا بود.
همه صف کشیدند در پیش گاه
زمین بوسه دادند بر پیش شاه
هوش مصنوعی: همه جمع شدند و در مقابل شاه ایستادند و به او احترام گذاشتند.
شهنشاه از لطف بنواختشان
سزاوار خود پایگه ساختشان
هوش مصنوعی: پادشاه به خاطر لطف و محبتش، جایگاهی شایسته برای آنان فراهم کرد.
چو روزی بشد چند از این قرار
بفرمان آن شاه با اقتدار
هوش مصنوعی: زمانی که مدتی از این تصمیم گذشت، به دستور آن پادشاه قدرتمند، اقداماتی انجام شد.
ز هر ملک و هر قریه و هر کنار
فزون آوریدند گاو از شمار
هوش مصنوعی: از هر کشور و هر روستا و هر گوشهای، تعداد گاوها بیشتر از حد شمارش شده است.
بفرمود تا کاهنان و سران
بکاوش بجویند گاو نشان
هوش مصنوعی: فرمان داد که کاهنان و سران به جستجو بپردازند و نشانههای گاو را پیدا کنند.
از آن گاوها هر کدامین شما
کنید انتخابش دهم من بهاء
هوش مصنوعی: هر کدام از آن گاوها را که انتخاب کنید، من قیمت آن را مشخص میکنم.
بجستند گاوی نکو و جوان
همه مصر خرم ز پیرو جوان
هوش مصنوعی: گاو خوشنقش و جوانی را جستوجو کردند و همه مردم مصر به دنبال جوان و سرزنده خوشحال بودند.
در آن روز جشنی بیاراستند
به تعظیم گاوان بپا خاستند
هوش مصنوعی: در آن روز جشنی برپا کردند و به خاطر احترام به گاوان، مردم ایستاده شدند.
شهنشه در آن جشن شرکت نمود
ز بهر آمون معبدی نو فزود
هوش مصنوعی: پادشاه در آن جشن شرکت کرد تا معبدی جدید بسازد.
چو امن و امان شد همه سوی نیل
بکسب و تجارت بکشتی و پیل
هوش مصنوعی: وقتی که امنیت و آرامش برقرار شد، همه جا به سمت نیل میروند تا با کشتی تجارت کنند و کالاها و ثروتها را جابجا کنند.
همه راهها صاف و هموار شد
دگر باره ارابه در کار شد
هوش مصنوعی: تمام مسیرها هموار و بدون مانع شد و بار دیگر وسایل نقلیه به حرکت در آمدند.