بخش ۲۳ - خود کشی کامبوجیه
چو کامبوجیه این خبر را شنید
یکی نعره زار از دل کشید
جنونش دگر باره بر شد شدید
ز مردان نکوهش بسی برشنید
همه لشگرش از میان رفته دید
خود و افسران زار و افسرده دید
چسان کشته آن نوجوان بردیا؟
چگونه کند راز خود برملا؟
کنون تخت و تاجش یکی بی نوا
گرفته است و گشته است فرمانروا
مریض است و دیوانه و شرمسار
بنالید و گریان چو ابر بهار
یکی خنجر نیلگون بر کشید
دل و پهلوی خویشتن را درید
همینست چه کن همیشه بچاه
بدست خودش روز سازد سیاه
کسی کو کند چا با فکر دون
یقین روزی افتد در او سرنگون
ندانی که بالاتر از دست تو
همی هست دستی زیر دست تو
تو نیکی کنی نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندر خورت
چو کامبو ز یازار و نالان گذشت
ز گیتی پلیدی ورا بهره گشت
چو ایرانیان را رسید این خبر
زکورش نمانده است دیگر پسر
سران و بزرگان شهر و سپاه
سوی تخت شاهی گرفتند راه
کشیدند شاه دروغی ز تخت
بگفتند نامرد برگشته بخت
کمک کردی و نوجوان را بزار
بکشتی بدریا فکندی نزار
کشیدند شمشیر از بهر کین
ز تختش کشیدند روی زمین
بکشتند آن زشت کار پلید
سرانجام ، بدکار، کیفر بدید
بخش ۲۲ - اردو کشی به جنوب مصر: وز آن پس بفرمود کامبوجیابخش ۲۴ - پادشاهی داریوش کبیر: وزان پس ز سر کردگان هفت تن
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو کامبوجیه این خبر را شنید
یکی نعره زار از دل کشید
هوش مصنوعی: چون کامبوجیه این خبر را شنید، از عمق دل فریاد بلندی کشید.
جنونش دگر باره بر شد شدید
ز مردان نکوهش بسی برشنید
هوش مصنوعی: حالت دیوانگی او دوباره شدید شده و از مردان زیادی انتقادهای زیادی شنیده است.
همه لشگرش از میان رفته دید
خود و افسران زار و افسرده دید
هوش مصنوعی: او متوجه میشود که همه یاران و همراهانش از بین رفتهاند و خود و فرماندهانش را در حالی غمگین و بیحال میبیند.
چسان کشته آن نوجوان بردیا؟
چگونه کند راز خود برملا؟
هوش مصنوعی: چگونه آن جوان بردیا کشته شد؟ چگونه میتواند راز خود را فاش کند؟
کنون تخت و تاجش یکی بی نوا
گرفته است و گشته است فرمانروا
هوش مصنوعی: اکنون تخت و تاج او را کسی که بیصداست، به تصرف خود درآورده و او به مقام فرمانروایی دست یافته است.
مریض است و دیوانه و شرمسار
بنالید و گریان چو ابر بهار
هوش مصنوعی: او بیمار و دیوانه است و از شرم در حال ناله و گریه همانند ابرهای بهاری است.
یکی خنجر نیلگون بر کشید
دل و پهلوی خویشتن را درید
هوش مصنوعی: کسی خنجری نیلی رنگ را به دست گرفت و دل و پهلوی خود را مجروح کرد.
همینست چه کن همیشه بچاه
بدست خودش روز سازد سیاه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر فرد با رفتار و تصمیمات خود آیندهاش را میسازد. اگر به کارهای نادرست و اشتباه ادامه دهد، اوضاع و شرایطش به بدی خواهد گرایید. بنابراین، هر کسی در ایجاد سرنوشت و وضعیت خود نقش دارد و باید مراقب انتخابهایش باشد.
کسی کو کند چا با فکر دون
یقین روزی افتد در او سرنگون
هوش مصنوعی: کسی که با اندیشههای سطحی و نادان به کاری میپردازد، در نهایت دچار شکست و سقوط خواهد شد.
ندانی که بالاتر از دست تو
همی هست دستی زیر دست تو
هوش مصنوعی: نمیدانی که فراتر از قدرت و توانایی تو، نیرویی دیگر وجود دارد که پشتیبان توست و از تو حمایت میکند.
تو نیکی کنی نیکی آید برت
بدی را بدی باشد اندر خورت
هوش مصنوعی: اگر کار خوبی انجام دهی، خوبی به سراغت میآید و اگر بدی کنی، بدی در زندگیات بروز خواهد کرد.
چو کامبو ز یازار و نالان گذشت
ز گیتی پلیدی ورا بهره گشت
هوش مصنوعی: وقتی کامبو از درد و زاری عبور کرد، از آلودگیهای دنیا رهایی یافت و به نیود و خوشبختی دست پیدا کرد.
چو ایرانیان را رسید این خبر
زکورش نمانده است دیگر پسر
هوش مصنوعی: وقتی این خبر به ایرانیان رسید که کوروش دیگر پسری ندارد، بسیار نگران و ناراحت شدند.
سران و بزرگان شهر و سپاه
سوی تخت شاهی گرفتند راه
هوش مصنوعی: سران و بزرگان شهر و ارتش به سمت تخت شاهی حرکت کردند.
کشیدند شاه دروغی ز تخت
بگفتند نامرد برگشته بخت
هوش مصنوعی: شاه دروغی را از تخت پایین کشیدند و گفتند که مرد ناصالحی شانسش تغییر کرده است.
کمک کردی و نوجوان را بزار
بکشتی بدریا فکندی نزار
هوش مصنوعی: تو به نوجوان کمک کردی و او را به دریا انداختی تا غرق شود.
کشیدند شمشیر از بهر کین
ز تختش کشیدند روی زمین
هوش مصنوعی: اهل انتقام شمشیر را از نیام بیرون آوردند و به خاطر کینهتوزی، او را از تخت به زمین انداختند.
بکشتند آن زشت کار پلید
سرانجام ، بدکار، کیفر بدید
هوش مصنوعی: نهایتاً آن فرد ناپاک و بدکار به جزای اعمال زشت خود رسید و مجازات شد.