بخش ۱۷ - آزاد ساختن اسیران یهود
پس آنگه بفرمود آنچه اسیر
که بخت النصر از صفیر و کبیر
ز شهر فلسطین بیاورده است
همی بی سر انجامشان کرده است
همه باز گردند در شهر خویش
گرایند برراه آیین و کیش
بسوی فلسطین کند رهسپار
یهودان که بودند چندین هزار
دوصد بیش از چهارده یکهزار
یهودی بد آرازه در آن دیار
بفرمان شه جمله شادان شدند
دعا گوی از دل بشاه جوان
همه عازم ملک خود شادمان
دعا گوی از دل بشاه جوان
دگر امر فرمود از زر و سیم
بناها بسازند در اورشلیم
که ویران نموده است بخت النصر
نخواهم که ویرانه باشد دگر
یهودان بتعمیرش پرداختند
زنو باروی اورشلیم ساختند
دگر گفت پس کورش دادگر
کنون به ماساژت نمایم سفر
که یک زن در آنجاست فرمانروا
که خواهم من او را بیارم سرا
رسولی فرستاد نزدیک او
که روشن کند جان تاریک او
بفرمو هستم ترا خواستار
نه با تو کنم جنگ و نی کارزاد
جوابش چنین داد آن زن که شاه
زجنگم بترسید و نامد براه
کراید بجنگش پذیره شوم
چو داند که در جنگ چیره شوم
از این روی پوزش نماید برم
ولیکن نه من شاه را در خورم
بکورش بگفتند ناید بدر
میان جنگ را بسته اینک کمر
بر آشفت کورش بفرمود جنگ
نمایم نزیبد بجنگش درنگ
بخش ۱۶ - فتح بابل: چو شد سال تازه بیامد بهاربخش ۱۸ - کشته شدن کورش در ماساژت: بر آن شهر و بر لشکر حمله کرد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: گنجینه فارسی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس آنگه بفرمود آنچه اسیر
که بخت النصر از صفیر و کبیر
هوش مصنوعی: سپس او دستور داد تا آنچه که به اسیر مربوط میشود، انجام شود؛ همانطور که بخت النصر به صفیر و کبیر اشاره کرد.
ز شهر فلسطین بیاورده است
همی بی سر انجامشان کرده است
هوش مصنوعی: از شهر فلسطین کسی آمده که هیچ سرانجامی ندارد و کارش بی نتیجه مانده است.
همه باز گردند در شهر خویش
گرایند برراه آیین و کیش
هوش مصنوعی: همه به شهر خود برمیگردند و به راه و روش فرهنگ و آیین خود میپردازند.
بسوی فلسطین کند رهسپار
یهودان که بودند چندین هزار
هوش مصنوعی: یهودیان به سمت فلسطین در حال حرکتاند و تعدادشان به هزاران نفر میرسد.
دوصد بیش از چهارده یکهزار
یهودی بد آرازه در آن دیار
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، تعداد بسیار بیشتری از یهودیان بد رفتار وجود دارد، به طوری که رقم آنها از چهارده تا دویست هم فراتر میرود.
بفرمان شه جمله شادان شدند
دعا گوی از دل بشاه جوان
هوش مصنوعی: به دستور شاه، همه خوشحال شدند و از صمیم قلب برای جوان شاه دعا کردند.
همه عازم ملک خود شادمان
دعا گوی از دل بشاه جوان
هوش مصنوعی: همه عازم سرزمین خود هستند و با شادی و از صمیم قلب برای پادشاه جوان دعا میکنند.
دگر امر فرمود از زر و سیم
بناها بسازند در اورشلیم
هوش مصنوعی: سپس فرمان دادند که از طلا و نقره بناهای جدیدی در اورشلیم بسازند.
که ویران نموده است بخت النصر
نخواهم که ویرانه باشد دگر
هوش مصنوعی: من نمیخواهم که دیگر جایی ویران شود، چرا که بخت النصر (شانس پیروزی) به قدر کافی ویرانی به بار آورده است.
یهودان بتعمیرش پرداختند
زنو باروی اورشلیم ساختند
هوش مصنوعی: یهودیان به ترمیم آن پرداخته و دیواری را در اطراف اورشلیم ساختند.
دگر گفت پس کورش دادگر
کنون به ماساژت نمایم سفر
هوش مصنوعی: کوروش دادگر اکنون به من میگوید که تو را به مسافرت میبرم.
که یک زن در آنجاست فرمانروا
که خواهم من او را بیارم سرا
هوش مصنوعی: زنی حضور دارد که من میخواهم او را به خانهام بیاورم و او در جایگاه قدرت و فرمانروایی است.
رسولی فرستاد نزدیک او
که روشن کند جان تاریک او
هوش مصنوعی: پیامبری به سوی او فرستاده شد تا جان تاریکش را روشن کند.
بفرمو هستم ترا خواستار
نه با تو کنم جنگ و نی کارزاد
هوش مصنوعی: من خواهان تو هستم و نیازی به جنگیدن با تو ندارم و نه چیزی برای فخر فروشی دارم.
جوابش چنین داد آن زن که شاه
زجنگم بترسید و نامد براه
هوش مصنوعی: آن زن پاسخ داد که شاه از ترس جنگ، به میدان نیامد.
کراید بجنگش پذیره شوم
چو داند که در جنگ چیره شوم
هوش مصنوعی: اگر به جنگ او بروم، در میدان نبرد آمادهام چون میدانم که در نهایت بر او پیروز خواهم شد.
از این روی پوزش نماید برم
ولیکن نه من شاه را در خورم
هوش مصنوعی: به همین دلیل از من عذرخواهی میکند، اما من لایق شاه شدن نیستم.
بکورش بگفتند ناید بدر
میان جنگ را بسته اینک کمر
هوش مصنوعی: به کوروش گفتند که چون نبرد آغاز شده، راهی برای بیرون آمدن از این وضعیت نیست و او باید آماده ورود به جنگ باشد.
بر آشفت کورش بفرمود جنگ
نمایم نزیبد بجنگش درنگ
هوش مصنوعی: کورش به شدت ناراحت و بیقرار شد و دستور داد که جنگ شروع شود، زیرا او نمیتوانست در این نبرد، هیچ تأخیری را تحمل کند.