شمارهٔ ۹
ما را چه که باغ لاله دارد
ما را چه که خسته ناله دارد
ما را چه که گربه می کند تخم
ما را چه که گاو می زند شخم
ما را چه که گوش خر دراز است
ما را چه که چشم گرگ باز است
ما را چه که حمله می کند ببر
ما را چه که قطره بارد از ابر
ما را چه که شاخ گاو تیز است
ما را چه که تخم قحبه هیز است
ما را چه که جنده چشم دارد
ما را چه که سنده پشم دارد
ما را چه که میش بره دارد
ما را چه که اسب کره دارد
ما را چه به جنگ روس و ژاپن
یا حمله بالن و دراگن
ما در غم خویش ناله داریم
کاندوه هزار ساله داریم
هستیم چو مرغ پر شکسته
از تیر قضا نژند و خسته
نه جفت و نه آب و دانه داریم
نه لانه نه آشیانه داریم
ما شکوه زبخت خویش داریم
زاری به درون ریش داریم
ما پشه دام عنکبوتیم
باد برهوت بر بروتیم
بی توشه علم و مایه فن
افتاده به گرد بام و برزن
بی خاصیت کمال و تقوی
از فضل و هنر کنیم دعوی
انواع هنر به خویش بندیم
بیهوده به ریش خویش خندیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.