شمارهٔ ۲۸ - موافقت انگلیس و تصدیق بر بستن عهد و پیمان
چو روس این سخن گفت با انگلیس
بگفتش هلا زود پیمان نویس
که با هم نجوئیم راه دوئی
نرانیم گفت از منی و توئی
بزودی کنیم این زمین را دو بهر
ز دشت و که و رود و رستاق و شهر
نه شمشیر بایست و نه تیر تخش
نه خمپاره و نه توپ چون آذرخش
که ایرانیان خسته اند از دو کار
یکی از نهیب و دوم از فشار
بزودی خورند از دم ما فریب
فریب ار نشد راند باید نهیب
نشاید به ایرانیان جنگ خواست
که با مرده پیکار جستن خطاست
همه مردم امروز بی دار و گیر
بما سفته کوشند و فرمان پذیر
شمارهٔ ۲۷ - اشاره بمعاهده ۱۹۰۷: چو پیمان شکن یار همسایه دیدشمارهٔ ۲۹ - نگارش عهدنامه: سپس بهر تاراج این تاج و تخت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.