شمارهٔ ۲۹ - نگارش عهدنامه
سپس بهر تاراج این تاج و تخت
نشستند و پیمان به بستند سخت
که در خاک ایران سپارند راه
به روز سپید و به شام سیاه
دلیرانش را خوار و خیره کنند
چراغ شبش تار و تیره کنند
به هرجا پرستشگه ایزدی
بکوبند یکسر ز نابخردی
نمانند از رازداران دین
تن زنده بر جا در آن سرزمین
بدان سان که اندر سمرقند و سغد
سپردند جای هزاران به جغد
چنان چون به فرغانه و دشت چاچ
مساجد شده پر ز ناقوس و خاج
به ایران زمین نیز غوغا کنند
مساجد بدل بر کلیسا کنند
شمارهٔ ۲۸ - موافقت انگلیس و تصدیق بر بستن عهد و پیمان: چو روس این سخن گفت با انگلیسشمارهٔ ۳۰ - اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران: چو همراز شد روس با انگلیس
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.