گنجور

شمارهٔ ۲۱

ای تازه عروس مهربانم
وصل تو حیات جاودانم
خورشید سپهر اقتدارم
پیرایه بزم افتخارم
مهر تو نشسته در دل من
عشق تو سرشته با گل من
تو سرو حدیقه بتولی
نوباوه گلشن رسولی
اصل طرب و نهال عیشی
فرزند پیمبر قریشی
مه طلعت و آینه ضمیری
همخوابه و همسر امیری
با من به نژاد و اصل جفتی
کز گلبن احمدی شگفتی
از شرم تو ای امیر بانو
خورشید به خاک سوده زانو
ای گلبن باغ و شمع محفل
ای مونس جان و راحت دل
تا از تو شدم جدا و مهجور
بیمارم و ناتوانم و رنجور
بی روی تو در سرا و گلشن
تنگ است دلم چو چشم سوزن
نه صبر و توان و تاب دارم
نه راحت و خورد و خواب دارم
همچون مرغی کز آشیانه
پرد بهوای آب و دانه
پیوسته دلم در آرزویت
پرواز همی کند بسویت
گوئی رخت ای چراغ روشن
مغناطیس است و من چو آهن
خواهم ز خدا که تا قیامت
باشی بسعادت و سلامت
در مهد امان و تخت اقبال
از گردش چرخ فارغ البال
از روی امیر شاد و خرم
مسعود و معزز و مکرم
باشید بهم انیس و مونس
چون لاله آبدار و نرگس
اندر لب جو چو سرو آزاد
در باغ چو ارغوان و شمشاد
رخشنده چو آفتاب انور
مجموع چو پیکر دو پیکر
با یار قرین چو غمزه با چشم
اما تهی از ملامت و خشم
تو ماهی و جفت آفتابی
شاهینی و همسر عقابی
خواهم که ازین عقاب و شاهین
باز آید بیضه های زرین
هر جوجه آن بسان شهباز
گیرد سوی اوج چرخ پرواز
مهپاره ازین دو شاه زاید
سیاره ازین دو ماه زاید
تا هست زمین ماه و انجم
خورشید چو جام و آسمان خم
جام طرب از می جوانی
پرکن بنشاط و کامروانی
روزت فیروز و شب به از روز
شام تو چو بامداد نوروز
نوروز تو بهتر از شب قدر
روی تو نکوتر از مه بدر
شه گفته اقدس السیاده
مفتاح خزائن المساده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تازه عروس مهربانم
وصل تو حیات جاودانم
هوش مصنوعی: ای عروس دلنشین و مهربان من، تو باعث شده‌ای که زندگی من همیشه سرشار از شادی و معنا باشد.
خورشید سپهر اقتدارم
پیرایه بزم افتخارم
هوش مصنوعی: خورشید آسمان قدرت من، زیور جشن افتخار من است.
مهر تو نشسته در دل من
عشق تو سرشته با گل من
هوش مصنوعی: محبت تو در قلب من جای دارد و عشق تو با وجود من آمیخته شده است.
تو سرو حدیقه بتولی
نوباوه گلشن رسولی
هوش مصنوعی: تو مانند درخت سرو در باغی مقدس هستی و جمالت به زیبایی گل‌های نوبر در باغ نبی مربوط می‌شود.
اصل طرب و نهال عیشی
فرزند پیمبر قریشی
هوش مصنوعی: جوانی شاداب و خوشحال در خانواده‌ای با ریشه و اصالت قریشی وجود دارد که نشانه‌ای از خوشی و نشاط است.
مه طلعت و آینه ضمیری
همخوابه و همسر امیری
هوش مصنوعی: چهره‌ی زیبا مانند ماه است و دل پاک و روشنی در آینه‌ای دارد که در آن تصویر خود را می‌بیند. آن دل و تصویر در کنار یکدیگر، همانند همسر و دوستی نزدیک هستند.
با من به نژاد و اصل جفتی
کز گلبن احمدی شگفتی
هوش مصنوعی: با من به نوع و اصل خودت بپیوند که شگفتی‌هایی از گلستان احمد وجود دارد.
از شرم تو ای امیر بانو
خورشید به خاک سوده زانو
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و خجالت تو، ای فرمانروای بانوان، خورشید به زمین افتاده و زانو زده است.
ای گلبن باغ و شمع محفل
ای مونس جان و راحت دل
هوش مصنوعی: ای گل زیبای باغ و نور محفل، ای همراه روح و مایه آرامش قلب.
تا از تو شدم جدا و مهجور
بیمارم و ناتوانم و رنجور
هوش مصنوعی: از زمانی که از تو دور شدم و تنها ماندم، بیمار و ناتوان و رنجور شده‌ام.
بی روی تو در سرا و گلشن
تنگ است دلم چو چشم سوزن
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، دل من در خانه و باغ بسیار کوچک و تنگ است، مانند اینکه چشم سوزنی هم در آن جا باشد.
نه صبر و توان و تاب دارم
نه راحت و خورد و خواب دارم
هوش مصنوعی: نه قوت و قدرتی دارم، نه آرامش و آسایش و خواب راحت.
همچون مرغی کز آشیانه
پرد بهوای آب و دانه
هوش مصنوعی: مانند پرنده‌ای که از لانه خارج می‌شود تا به دنبال آب و دانه برود.
پیوسته دلم در آرزویت
پرواز همی کند بسویت
هوش مصنوعی: دل من همیشه در آرزوی تو پرواز می‌کند و به سوی تو حرکت می‌نماید.
گوئی رخت ای چراغ روشن
مغناطیس است و من چو آهن
هوش مصنوعی: گویا تو مثل یک چراغ روشن، بسیار جذاب و جالبی و من مثل آهنی هستم که به سمت تو کشیده می‌شوم.
خواهم ز خدا که تا قیامت
باشی بسعادت و سلامت
هوش مصنوعی: می‌خواهم از خدا که تو تا پایان عمر در خوشبختی و سلامتی زندگی کنی.
در مهد امان و تخت اقبال
از گردش چرخ فارغ البال
هوش مصنوعی: در جایی امن و آرام و در خوشبختی، از چرخ زمان و حوادث روزگار بی‌خبر و آسوده هستم.
از روی امیر شاد و خرم
مسعود و معزز و مکرم
هوش مصنوعی: از چهره امیر، خوشحال و شاداب، مسعود و با احترام و ارجمند به نظر می‌رسد.
باشید بهم انیس و مونس
چون لاله آبدار و نرگس
هوش مصنوعی: به همدیگر نزدیک و رفیق باشید، همان‌طور که گل لاله با آب و گل نرگس در کنار هم زندگی می‌کنند.
اندر لب جو چو سرو آزاد
در باغ چو ارغوان و شمشاد
هوش مصنوعی: در کنار آب، مانند درخت سرو که در باغ ایستاده است، همچون درختان ارغوان و شمشاد، زیبا و رسا به نظر می‌رسد.
رخشنده چو آفتاب انور
مجموع چو پیکر دو پیکر
هوش مصنوعی: چهره‌اش مانند خورشید درخشان است و وجودش هم چون دو جسم به هم پیوسته در کنار هم است.
با یار قرین چو غمزه با چشم
اما تهی از ملامت و خشم
هوش مصنوعی: با دوست هم نشین هستم، مانند غمزه‌ای که از چشم می‌بارد، اما به دور از سرزنش و خشم.
تو ماهی و جفت آفتابی
شاهینی و همسر عقابی
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی هستی و همسر تو همانند پرنده‌ای است که در آسمان پرواز می‌کند و در کنار او، خوشبختی و زیبایی را تجربه می‌کنی.
خواهم که ازین عقاب و شاهین
باز آید بیضه های زرین
هوش مصنوعی: می‌خواهم که از این پرنده‌های بزرگ و قدرتمند تخم‌های طلا به وجود آید.
هر جوجه آن بسان شهباز
گیرد سوی اوج چرخ پرواز
هوش مصنوعی: هر جوجه‌ای همان‌طور که یک شاهین، به سوی اوج آسمان پرواز می‌کند.
مهپاره ازین دو شاه زاید
سیاره ازین دو ماه زاید
هوش مصنوعی: از این دو شاه، زیبا و درخشان، ماهی به وجود می‌آید و از این دو ماه، ستاره‌ای متولد می‌شود.
تا هست زمین ماه و انجم
خورشید چو جام و آسمان خم
هوش مصنوعی: تا زمانی که زمین و ماه و ستاره‌ها وجود دارند، خورشید مانند یک جام می‌درخشد و آسمان مانند یک خم (ظرف) است.
جام طرب از می جوانی
پرکن بنشاط و کامروانی
هوش مصنوعی: شادی و سرزندگی را با نوشیدن شراب جوانی تجربه کن و از زندگی لذت ببر.
روزت فیروز و شب به از روز
شام تو چو بامداد نوروز
هوش مصنوعی: روز تو شاد و خوش حال باشد و شب تو از روز بهتری بهره‌مند. مانند صبح نوروز که سرشار از نور و خوشحالی است.
نوروز تو بهتر از شب قدر
روی تو نکوتر از مه بدر
هوش مصنوعی: نوروز تو از شب قدر بهتر است و چهره‌ات از ماه کامل زیباتر.
شه گفته اقدس السیاده
مفتاح خزائن المساده
هوش مصنوعی: شاه گفته است که مقام والای سروری کلید گنجینه‌های نعمت و ثروت است.