گنجور

شمارهٔ ۶ - خطاب به ارباب کیخسرو شاهرخ بخط خودش ناتمام

که یارد برد زین فروهشته نام
به کیخسرو شاهرخ این پیام
که ای دانشی مرد یزدان پرست
دلت آگه از راز بالا و پست
تو چشم مهانی سر بخردان
نگهبان جان تواند ایزدان
ز نیروی امشاسپندان پاک
بزی جاودان روشن و تابناک
نگهداردت اورمزد از گزند
شود یاورت بهمن امشاسپند
توانائیت بخشد اردیبهشت
ز شهریورت تازه بستان و کشت
سپندارمذ پرتو از شید ناب
فشاند بران روی چون آفتاب
به خرداد خرم کنی شاخ و برگ
ز مرداد بادت نگهبان و برگ
چه پیش آمد ای یار فرخ نژاد
که دیگر نکردی ازین بنده یاد
ازان پیش کان خواجه آید به ری
بدم شاد هر هفته از مهر وی
ز کرمان بسی نامه ها سوی طوس
فرستادی از کلک چون آبنوس
از آن نامه ها یافتم کام و نام
سراسر نگهداشتم چون پیام
چو گسترد مهرت در این خاک رخت
مرا نیز از خواب برخاست بخت
به کاخی که والاتر از نه سپهر
ببستم همی با تو پیوند مهر
دلم شاد از آن آتش خویش تاب
تنم آشنا ور به دریای آب
شگفتا که بگسست پیوند ما
چو بشکست پیمان و سوگند ما
برافروخت زان گوهر شب چراغ
شب تیره چون روزیم کرد باغ
همانا از این در شگفتی درم
کزان پس چرا تیره گشت اخترم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که یارد برد زین فروهشته نام
به کیخسرو شاهرخ این پیام
هوش مصنوعی: دوست و یار، نامی که بر زمین افتاده است را به کیخسرو شاهرخ برساند.
که ای دانشی مرد یزدان پرست
دلت آگه از راز بالا و پست
هوش مصنوعی: ای مرد دانشمند و خداترس، آیا قلبت از رازهای بالا و پایین آگاه است؟
تو چشم مهانی سر بخردان
نگهبان جان تواند ایزدان
هوش مصنوعی: تو ای شخص با فهم و دانش، چشمانت مانند دُرّ و زیبایی چشم می‌باشد و نگهبان جان و حیات ناب و باارزشی مانند ایزدان هستی.
ز نیروی امشاسپندان پاک
بزی جاودان روشن و تابناک
هوش مصنوعی: با قدرت فرشتگان نیک، زندگی‌ای جاودان و درخشان داشته باش.
نگهداردت اورمزد از گزند
شود یاورت بهمن امشاسپند
هوش مصنوعی: خداوند تو را از آسیب‌ها محافظت کند و یاری‌گر تو باشد فرشتۀ نیکی.
توانائیت بخشد اردیبهشت
ز شهریورت تازه بستان و کشت
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی تو در اردیبهشت به شکوفایی می‌رسد و از شهر تو باغ و کشت تازه‌ای می‌روید.
سپندارمذ پرتو از شید ناب
فشاند بران روی چون آفتاب
هوش مصنوعی: سپندارمذ، که نماد زمین و زایندگی است، نوری شفاف و خالص همچون آفتاب بر چهره‌اش می‌تاباند.
به خرداد خرم کنی شاخ و برگ
ز مرداد بادت نگهبان و برگ
هوش مصنوعی: در ماه خرداد، با شادی و نشاط، می‌توانی شکوفه‌ها و برگ‌های تازه‌ای را بپرورانی. از ماه مرداد، امیدواری و حمایت خود را به همراه داشته باش و از این برگ‌ها محافظت کن.
چه پیش آمد ای یار فرخ نژاد
که دیگر نکردی ازین بنده یاد
هوش مصنوعی: ای دوست خوش‌جنس، چه بر سرت آمده که دیگر به یاد من نیستی؟
ازان پیش کان خواجه آید به ری
بدم شاد هر هفته از مهر وی
هوش مصنوعی: قبل از اینکه آن آقا به ری بیاید، من هر هفته به خاطر محبت او شاد بودم.
ز کرمان بسی نامه ها سوی طوس
فرستادی از کلک چون آبنوس
هوش مصنوعی: از کرمان نامه‌های زیادی به سوی طوس فرستادی، نامه‌هایی که با قلمی زیبا و شبیه به چوب آبنوس نوشته شده‌اند.
از آن نامه ها یافتم کام و نام
سراسر نگهداشتم چون پیام
هوش مصنوعی: از آن نامه‌ها بهره‌ای بردم و نامشان را به دقت با خود نگه‌داشتم، مانند یک پیام مهم.
چو گسترد مهرت در این خاک رخت
مرا نیز از خواب برخاست بخت
هوش مصنوعی: وقتی محبت تو در این سرزمین منتشر شد، بخت من نیز از خواب بیدار شد.
به کاخی که والاتر از نه سپهر
ببستم همی با تو پیوند مهر
هوش مصنوعی: من با تو پیوندی را برقرار کردم که به کاخی شبیه است که از تمام آسمان‌ها بالاتر است.
دلم شاد از آن آتش خویش تاب
تنم آشنا ور به دریای آب
هوش مصنوعی: دل من از حرارت درونم شاد است و گرمای وجودم به من آشناست، حتی اگر در دل دریا نیز فرو بروم.
شگفتا که بگسست پیوند ما
چو بشکست پیمان و سوگند ما
هوش مصنوعی: عجب است که رابطه ما از هم پاشیده شد، همان‌طور که پیمان و عهد ما شکسته شد.
برافروخت زان گوهر شب چراغ
شب تیره چون روزیم کرد باغ
هوش مصنوعی: از آن گوهر، روشنایی شب تار را چون روز بر افروخته است و باغ را زنده و شاداب کرده است.
همانا از این در شگفتی درم
کزان پس چرا تیره گشت اخترم
هوش مصنوعی: واقعاً از این موضوع حیرت‌زده‌ام که چرا ستاره‌ام پس از این همه، تاریک شد.