گنجور

شمارهٔ ۲۰ - ناتمام بخط ادیب الممالک

این خبر گفت یکی از اصحاب
که بدور عمر بن خطاب
روزی آن خواجه به همراهی بخت
برد در مسجد پیغمبر رخت
مسند فصل قضایا گسترد
باطل از خانه حق بیرون کرد
سوده در حضرتش اصحاب نبی
جهت بندگی از شیخ و صبی
انجمن گشته به گردش ز نیاز
همه اشیاخ و بزرگان حجاز
ناگه از خارج مسجد برخاست
شور و غوغا و فغان از چپ و راست
خلق نظاره غوغا گشته
حاضر از بهر تماشا گشته
دو جوان با رخ چون ماه منیر
نوجوان دیگری کرده اسیر
دستها در کمرش از دو طرف
وز پس و پیش گروهی زده صف
چون رسیدند بر آن دکه داد
بر شد از سینه ایشان فریاد
کای خداوند . . .
. . .

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این خبر گفت یکی از اصحاب
که بدور عمر بن خطاب
هوش مصنوعی: یکی از همراهان خبر داد که در دوران حکومت عمر بن خطاب...
روزی آن خواجه به همراهی بخت
برد در مسجد پیغمبر رخت
هوش مصنوعی: روزی آن فرد خوشبخت با بخت و اقبال خود به مسجد پیامبر رفت.
مسند فصل قضایا گسترد
باطل از خانه حق بیرون کرد
هوش مصنوعی: موضوعات مختلف را بررسی کرده و نادرستی‌ها را از حقیقت فاصله داد.
سوده در حضرتش اصحاب نبی
جهت بندگی از شیخ و صبی
هوش مصنوعی: در محضر آن بزرگوار، یاران پیامبر به خاطر عبادت و بندگی حاضر شدند، چه اینکه شیخ و کودک نیز در این جمع هستند.
انجمن گشته به گردش ز نیاز
همه اشیاخ و بزرگان حجاز
هوش مصنوعی: مجلس به دور خود می‌چرخد و پر شده از خواسته‌ها و درخواست‌های همه‌ی شخصیت‌های بزرگ و معروف حجاز.
ناگه از خارج مسجد برخاست
شور و غوغا و فغان از چپ و راست
هوش مصنوعی: ناگهان از بیرون مسجد سر و صدای زیادی بلند شد و از هر سو فریاد و هیاهو به گوش رسید.
خلق نظاره غوغا گشته
حاضر از بهر تماشا گشته
هوش مصنوعی: مردم به خاطر تماشای هیجان و شور و حال حاضر شده‌اند و در حال دیدن آن هستند.
دو جوان با رخ چون ماه منیر
نوجوان دیگری کرده اسیر
هوش مصنوعی: دو جوان با چهره‌ای زیبا و درخشان، نوجوان دیگری را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند.
دستها در کمرش از دو طرف
وز پس و پیش گروهی زده صف
هوش مصنوعی: دست‌های او از دو طرف بر کمرش قرار دارد و گروهی از پیش و پس او در صف ایستاده‌اند.
چون رسیدند بر آن دکه داد
بر شد از سینه ایشان فریاد
هوش مصنوعی: وقتی به آن مغازه رسیدند، از دلشان فریادی برخواست.
کای خداوند . . .
. . .
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، تو را می‌خوانم...