گنجور

بخش ۹ - خواستن میرزایحیی آقاخان بیک را از آدشته

و زان پس روان شد یکی تند مرد
به آدشته نزد آقاخان چو گرد
که ای سالها آب رخ ریخته
به یاری ما فتنه انگیخته
تو بودی که بودی هوادار ما
گه سختی اندر شدی یار ما
کنون گر جوان مرد و خون خواریا
همی چشم نیکی ز ما داریا
بباید که گر آب داری بدست
بریزی و جوشی چو پیلان مست
بیائی در این کشور از راه مهر
بپوشی ز جان گرانمایه چهر
بیاری جوانان آدشته را
بگیرید این بخت برگشته را
چو آخان بیک این داستان گوش کرد
رگ از خون غیرت پر از جوش کرد
بر آمد شتابنده مانند میغ
پی قصد دشمن بر آهیخت تیغ
ز آدشته آمد برون صبح گاه
به سختی فزون رفت در خانقاه
فرود آمد آنجا به صد آب و تاب
تهی کرد از پای سیمین رکاب
ز دیدار او شاد شد جانشان
بجوشید خونها به شریانشان
سپهبد باو داد فرماندهی
که بودش در این کارزار آگهی
به سرهنگی لشگر زورمند
سرافراز شد آن یل ارجمند
همه رایشان متفق شد برین
که چون خور بر آید ز چرخ برین
به فیروزی گنبد لاجورد
بپوشند گردان سلیح نبرد
بگردون بر آرند رایات را
بکوبند صحن خرابات را
بر آیند از خانقاه نخست
سوی خانقاه دوم تن درست
به نیرو نبرد دلیران کنند
بمردانگی جنگ شیران کنند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و زان پس روان شد یکی تند مرد
به آدشته نزد آقاخان چو گرد
هوش مصنوعی: سپس مردی تند و تیز به سمت آقاخان روانه شد، مانند گردی که به سرعت به دور می‌چرخد.
که ای سالها آب رخ ریخته
به یاری ما فتنه انگیخته
هوش مصنوعی: باید بگویم که سال‌ها زحمت و تلاش ما مانند آب بر روی چهره‌مان ریخته شده است و حالا این تلاش‌ها باعث شده که در برابر مشکلات و فتنه‌ها ایستادگی کنیم.
تو بودی که بودی هوادار ما
گه سختی اندر شدی یار ما
هوش مصنوعی: تو همیشه حمایت‌گر و همراه ما بودی، حتی در زمان‌های دشوار.
کنون گر جوان مرد و خون خواریا
همی چشم نیکی ز ما داریا
هوش مصنوعی: حال اگر تو جوانمرد و خونریز هستی، به ما امید نیکی داشته باش.
بباید که گر آب داری بدست
بریزی و جوشی چو پیلان مست
هوش مصنوعی: اگر آب داری باید آن را بریزی و مانند فیل‌های سرمست، با شوری و شادابی زندگی کنی.
بیائی در این کشور از راه مهر
بپوشی ز جان گرانمایه چهر
هوش مصنوعی: اگر با محبت و دوستی به این سرزمین بیایی، چهره‌ی باارزش و جان‌نوازت را ما خواهیم پوشاند.
بیاری جوانان آدشته را
بگیرید این بخت برگشته را
هوش مصنوعی: جوانان با دل‌های شاد و پرانرژی را یاری کنید و از این سرنوشت بد که به سراغشان آمده، جلوگیری کنید.
چو آخان بیک این داستان گوش کرد
رگ از خون غیرت پر از جوش کرد
هوش مصنوعی: وقتی آخان این داستان را شنید، رگ غیرت او از خشم و هیجان پر شد.
بر آمد شتابنده مانند میغ
پی قصد دشمن بر آهیخت تیغ
هوش مصنوعی: حافظه‌ای سرعتی مانند ابر برآمده، به سوی دشمن. شمشیری را برای مقابله به دست گرفت.
ز آدشته آمد برون صبح گاه
به سختی فزون رفت در خانقاه
هوش مصنوعی: صبح زود به سختی از خواب بیدار شدم و به سمت خانقاه راه افتادم.
فرود آمد آنجا به صد آب و تاب
تهی کرد از پای سیمین رکاب
هوش مصنوعی: او با شگفتی و زیبایی به آنجا رسید و از پای اسب نقره‌اش پیاده شد.
ز دیدار او شاد شد جانشان
بجوشید خونها به شریانشان
هوش مصنوعی: از دیدن او روحشان شاد شد و خونشان به جریان افتاد.
سپهبد باو داد فرماندهی
که بودش در این کارزار آگهی
هوش مصنوعی: رئیس به او دستور داد که فرماندهی را به عهده بگیرد، زیرا او در این نبرد تجربه و دانش کافی داشت.
به سرهنگی لشگر زورمند
سرافراز شد آن یل ارجمند
هوش مصنوعی: یک قهرمان بزرگ با قدرت و شجاعت به مقام سرهنگی و رهبری لشگری قدرتمند دست یافته و به افتخار و عظمت رسیده است.
همه رایشان متفق شد برین
که چون خور بر آید ز چرخ برین
هوش مصنوعی: همه بر این نظر一致 شدند که وقتی خورشید از آسمان طلوع کند، ...
به فیروزی گنبد لاجورد
بپوشند گردان سلیح نبرد
هوش مصنوعی: گنبد فیروزه‌ای رنگ به مانند لاجورد در آسمان نصب شده است و دور آن، سپاهیان جنگ آماده نبرد قرار دارند.
بگردون بر آرند رایات را
بکوبند صحن خرابات را
هوش مصنوعی: پرچم‌ها را به اهتزاز در می‌آورند و به شدت بر زمین می‌کوبند تا محیط خرابات را به کوچک‌ترین نشانه‌ها و یادآوری‌هایی از گذشته زنده کنند.
بر آیند از خانقاه نخست
سوی خانقاه دوم تن درست
هوش مصنوعی: از خانقاه اول خارج می‌شوند و به سمت خانقاه دوم می‌روند تا به آرامش و سلامت دست یابند.
به نیرو نبرد دلیران کنند
بمردانگی جنگ شیران کنند
هوش مصنوعی: دلیران با قدرت و شجاعت خود به نبرد می‌پردازند و مردانگی را در جنگی همچون جنگ شیران نشان می‌دهند.