گنجور

بخش ۶ - ارائه دادن رقم ظل السلطان به حاکم عراق و فرستادن مأمور به خانقاه سفلی

ستمدیده برداشت فرمان شاه
بصد شکر بیرون شد از بارگاه
روان شد سوی خان حاکم چنان
که سودش سر از فخر بر آسمان
چو حاکم فرو خواند توقیع شاه
بن بختش آمد بر از اوج ماه
طلب کرد مردان کارآزمای
همان پهلوانان مشگل گشای
دلیران دلدار فولاد بر
همه غرق فولاد پا تا به سر
برآورده یکسر کمانها به زه
کله شان ز خود و قبا از زره
به خون عدو جانشان تشنه بود
بر اندامشان موی چون دشنه بود
همه تیغ هندی برآهیخته
همه زهر با شکر آمیخته
امارت بمهدی فرخنده داد
که صاحبدلی بود تفرش نژاد
مر او را در این خیل سردار کرد
رقم داد و او را سپهدار کرد
دگر یک جوانی همایون اثر
ز سر تا بپا زهر و نامش شکر
دلیران چو شیران در آن بوم بود
همان تفرشی طفل معصوم بود
بفرمود کاسبان بزین آورند
یکی شورش اندر زمین آورند
بمصداق و ذاکان میل ملوک
نوشتند فرمان به اهل بلوک
که باشند در خون این زن شریک
فرستند هر سو سوار و چریک
شتابان شدند آن دلیران چو برق
همه غرق پولاد پا تا بفرق

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ستمدیده برداشت فرمان شاه
بصد شکر بیرون شد از بارگاه
هوش مصنوعی: یکی از افراد نیازمند با قدردانی و سپاسگزاری، فرمان پادشاه را دریافت کرد و از حضور در کاخ خارج شد.
روان شد سوی خان حاکم چنان
که سودش سر از فخر بر آسمان
هوش مصنوعی: رفتن او به خانه حاکم به اندازه‌ای پرشور و شوق است که مانند نفعی بزرگ، به او افتخار و سربلندی می‌بخشد.
چو حاکم فرو خواند توقیع شاه
بن بختش آمد بر از اوج ماه
هوش مصنوعی: وقتی حاکم فرمان شاه را دریافت کرد، بخت او به مانند اوجی روشن و درخشان شد.
طلب کرد مردان کارآزمای
همان پهلوانان مشگل گشای
هوش مصنوعی: مردان کارآزموده و توانمند را برای حل مشکلاتی که به وجود آمده است، فراخواند.
دلیران دلدار فولاد بر
همه غرق فولاد پا تا به سر
هوش مصنوعی: دلیرانی که قدرت و شجاعت دارند، با وجود سختی‌ها و چالش‌ها، تمام وجودشان در این آهنینی که دلتان را سرشار می‌کند غرق شده است.
برآورده یکسر کمانها به زه
کله شان ز خود و قبا از زره
هوش مصنوعی: تمام کمان‌ها را به سمت خود کشیده‌ام و از زره به قبا تبدیل کرده‌ام.
به خون عدو جانشان تشنه بود
بر اندامشان موی چون دشنه بود
هوش مصنوعی: خون دشمنان برای آنها مثل آبی بود که جانشان را سیراب کند و موهایشان به مانند دشنه‌ای تیز و برنده بود.
همه تیغ هندی برآهیخته
همه زهر با شکر آمیخته
هوش مصنوعی: همه شمشیرهای هندی آماده به نبرد هستند و تمام زهرها با شکر ترکیب شده‌اند.
امارت بمهدی فرخنده داد
که صاحبدلی بود تفرش نژاد
هوش مصنوعی: ساختمان خوشبختی و سعادت به وجود مهدی داده شده است، زیرا که شخصی توانا و دل‌سوز از تفرش در آن حضور دارد.
مر او را در این خیل سردار کرد
رقم داد و او را سپهدار کرد
هوش مصنوعی: در این جمعیت، او را به عنوان فرمانده تعیین کرد و مقام سپهبدی به او بخشید.
دگر یک جوانی همایون اثر
ز سر تا بپا زهر و نامش شکر
هوش مصنوعی: جوانی خوش سر و رو و پر از ویژگی‌های برجسته، از سر تا پا زیبا و دل‌انگیز است و نامش چنان شیرین و خوشایند است که به شکر می‌ماند.
دلیران چو شیران در آن بوم بود
همان تفرشی طفل معصوم بود
هوش مصنوعی: دلیران همچون شیران در آن سرزمین وجود داشتند و آن تفرشی که اشاره شده، به مانند کودکی معصوم بوده است.
بفرمود کاسبان بزین آورند
یکی شورش اندر زمین آورند
هوش مصنوعی: پادشاه دستور داد که بازرگانان زین‌هایی بیاورند و جویایی در زمین ایجاد کنند.
بمصداق و ذاکان میل ملوک
نوشتند فرمان به اهل بلوک
هوش مصنوعی: به مناسبت و به خاطر افرادی که به خواسته‌ های پادشاهان نزدیک بودند، حکمی صادر کردند تا به مردم منطقه ابلاغ شود.
که باشند در خون این زن شریک
فرستند هر سو سوار و چریک
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسانی که در این زن و رنج‌های او سهیم هستند، باید به هر سمت و سو نیروهای جنگی و مسلح اعزام کنند.
شتابان شدند آن دلیران چو برق
همه غرق پولاد پا تا بفرق
هوش مصنوعی: آن دلیران به سرعت و با شتاب مانند برق پیش می‌روند و همه با قدرتی همچون فولاد، در تلاشند تا به هدف برسند.