گنجور

بخش ۱۱ - گفتار فیض الله بزبان مردم خانقاه

چه نشتی که رانئا زن خیننه
ایواره مچاپن کور سیننه
خنقای دامن میشه تل خاک
تواته گرفتن به قصد هلاک
بوم تمبیره مه غیکم دورو
وری تو که اومادنه روبرو
بوای نازنینته کور شد اجاق
ببرزی قلا در تو قاب و قچاق
وری بجی خانم دمین قلا
که آقا حسن خان میالات حالا
تو بیدی که گفتی حسن خان کیه
اگه مردی حالا وری بین شیه
بیا که اماده ایش با ماصل
دخیلت خانم جان نبا تو ماطل
زمسته رعیت متو چه همه
نمشکه هو شکه دبالات قمه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه نشتی که رانئا زن خیننه
ایواره مچاپن کور سیننه
هوش مصنوعی: بیت به نوعی اشاره دارد به جایی که شخصی نمی‌تواند بر احساسات خود مسلط شود و یا نشان‌دهنده‌ی اضطراب و ناامنی درونی است. در اینجا به نظر می‌رسد که فردی در شرایطی دشوار قرار دارد و در جستجوی آرامش و ثبات است، اما دست یافتن به این احساس برای او ممکن نمی‌شود.
خنقای دامن میشه تل خاک
تواته گرفتن به قصد هلاک
هوش مصنوعی: آوای خوش دامن تو باعث می‌شود که دیگران به دلیل نابودی به سمت تو بیایند.
بوم تمبیره مه غیکم دورو
وری تو که اومادنه روبرو
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که کسی با اطلاعات و تجربه‌ای که دارد، می‌تواند به راحتی و بدون هیچ مانعی به سراغ دیگران بیاید و با آن‌ها در ارتباط باشد. به نوعی به ارتباط نزدیکی که در بین افراد وجود دارد، اشاره می‌کند.
بوای نازنینته کور شد اجاق
ببرزی قلا در تو قاب و قچاق
هوش مصنوعی: عطر دل‌انگیز تو چنان پخش شده که حتی اجاق هم از گرمای آن خاموش شده و در تو مانند ظرفی پر از زیور و زیبایی قرار دارد.
وری بجی خانم دمین قلا
که آقا حسن خان میالات حالا
هوش مصنوعی: ای خانم، به قلا بیا که آقا حسن خان میالات اکنون اینجا است.
تو بیدی که گفتی حسن خان کیه
اگه مردی حالا وری بین شیه
هوش مصنوعی: تو مانند درختی هستی که می‌گویی حسن خان کیست. اگر مرد حقیقی‌ای هستی، حالا بیایید و ببینید.
بیا که اماده ایش با ماصل
دخیلت خانم جان نبا تو ماطل
هوش مصنوعی: بیا که آماده‌ایم تا با هم باشیم، خانم جان، بی‌آنکه در کارها تأخیر کنیم.
زمسته رعیت متو چه همه
نمشکه هو شکه دبالات قمه
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف حال یکی از افراد در فصل زمستان پرداخته شده که به خاطر سختی‌های زندگی و مشکلات روزمره، بسیار تحت فشار و در عذاب است. او احساس نمی‌کند که در این شرایط می‌تواند به راحتی به زندگی ادامه دهد. در واقع، این فرد به‌گونه‌ای احساس می‌کند که در چنگال مشکلات گرفتار است و راهی برای رهایی از این وضعیت نمی‌بیند.