گنجور

شمارهٔ ۴

اف بر این دیوان سرا، لعنت بر این دیوان که برد
ظلمشان در ظلمت از مه، نور و از شارق ضیا
مردمی بیرون ز راه مردمی دور از خرد
فرد و طاق از دین پرستی جفت نیرنگ و ریا
راستی گویم سعاتمند و خوش بخت آنکس است
کاندرین گیتی، ببیند چهره این اشقیا
هر که رخشان دید گوید تا ابد یالیتنی
مت قبل الیوم حتی صرت نسیا منسیا
همچو انگورش بزیر پای بفشارند رگ
نرم سایند استخوانش با لگد چون توتیا
مدعی به هرچه قاضی بگوش مدعی
گویدی ربع لنا نصف لنا کل لیا
در جزا مردی رئیس آمد که نشناسد ز جهل
تاک از تریاک و سیب از سنبه گیپا از گیا
عارض و معروض از او بینند در کار آنچه دید
معده مرد سقیم از خوردن سقمونیا
پیکرش را گوئیا ایزد تعالی آفرید
ز آهک و زرنیخ و گوگرد و کنین و کاسیا
مولدش تبریز و اصلش از صفاهان است لیک
فرق نهاده است اسپاهانی از اسپانیا
آن یکی گفتش که آلمانی مسلمانی گرفت
گفت باشد امپراطورش ز نسل قانیا
قانیا اندر محرم داشت بر پا تعزیه
این نبیره در عمل دارد تأسی بر نیا
دیگری گفتش که شاهان اروپا از چه رو
هر طرف تازند بهر حمله اندر آسیا
گفت شاهان نان جو خواهند از بهر ثواب
«آرپا» در ترکی شعیر است و «دگرمان » آسیا
دیدم آنجا خسته را بسته اند اندر کمند
گفتم این مسکین که باشد چیست جرمش ای کیا
گفت در راپورت کمیساریا بنوشته اند
کاین جوان گفته است مستم ساغری ده ساقیا
گفتمش ای کاش بودی ابن جوزی در حیات
تا که نامت ثبت کردی در کتاب الاذکیا
شاعری با ذوق شعری گفت و او را وی شدش
شعر خواندن در کجا ممنوع کردند اولیا؟
گیرم او کرده است تقصیری خلاف عقل و دین
جور ار حدی است بر بیچارگان از اقویا
سی و یک روز از چه میزان سی و یک تومان ز چیست
از فرانسه آمدست این حکم یا از روسیا؟
حد عرفی کس ندید از حد شرعی سخت تر
این چه حکم است ای سرا پا بدعت و شرک و ریا
آنقدر بستان که تانی دادنش تاوان و جرم
آنچنان بشکن که یاری بستنش با مومیا
دور عقل از تو چو مرد پارسا از پارگین
هم تو دور از دین چو پیر برهمن از پاریا
از جزای حق نیندیشی مگر نشینده ای
داستان حضرت داود و قتل اوریا؟
گفت این حکم آمد از شورای عالی پیش از این
من نمیدانم بخوان راپورت کمیساریا
گفتمش شورای عالی چیست؟ و اعضایش که؟ جز
محفلی بی دعوت اندر وی گروهی ز ادعیا
وضع قانون با وکیلان است و اجرا با ملوک
حکم عرف است از حکیمان حکم شرع از انبیا
کیستند این خرسران در مرغزار معدلت!
چیستند این خربطان در آبشار اتقیا!
نایب فرعون و هامان را کجا شاید شناخت
چون سلیمان یا وزیرش آصف بن برخیا
نایب فرعون و هامان را کجا شاید شناخت
چون سلیمان یا وزیرش آصف بن برخیا
زین شش اندازان چه بینی غیر تاراج و شتل
از زکام ایدر چه زاید غیر مالیخولیا
من بخواندم نامه پیغمبران راستین
آدم و نوح و خلیل الله کلیم و زکریا
یوشع بن نون و یونس پور متی دانیال
صالح و هود و مسیحا و عزیز و ایلیا
نامه اسحق و اسمعیل و حزقیل و شعیب
صحف داود و سلیمان نحمیا و برمیا
نامه ساسان و زرتشت و جی افرام مهین
نامه پولس به سوی مردم ایتالیا
هم کتاب خاتم پیغمبران خواندم که هست
واپس اندر عهد و پیش اندر حریم کبریا
این چنین حکمی ندیدم در کتاب هیچیک
ز انبیا و اتقیا و اولیا و اصفیا
گفت خامش باش کاینان هر یکی در صفه ای
پیشوایانند چون در چال ورزش پوریا
مجلس ملی نیارد حکمشان را نسخ کرد
چون کلام انبیا اندر مقام اوصیا
گفتم آری پیشوایانند این شش تازنان
بهر داو نرد در چال قمار و منگیا
پیشوایان تواند این قوم جبار عنید
کل جبار عنید فی جهنم القیا
هر یکی چون قاشق ناشسته در آشند لیک
آش ها را گه نخود باشند و گاهی لوبیا
همچو غولانند در بیغولها مردم شکار
با سیاهانند آدم خواره در افریقیا
گونیا را جمله تصحیفند زیرا هر شبی
در بر چندین عمود آورده شکل گونیا
بسکه الرحمن و یاسین در مساجد خوانده اند
نقش حامیم است بر پهلویشان از بوریا
مادرانشان را حیا اندر محیا هیچ نیست
لیک بفروشند بهر زرق در احیا حیا
چرم بلغارند و کفش صوفیان گرچه ز ناز
پیش ما خاتون بلغارند و ترک صوفیا
شرمی از باری تعالی کن از این دزدان مترس
بی ریا گویم که بی دینند یکسر باریا
ای که ناموس شریعت را دری با حربیان
ای که اموال فقیران را خوری با اغنیا
گر کنی عمامه را مانند تاج داریوش
ور بیاری از طراز خامه مشک داریا
گر نمائی از در نیرنگ صد رنگ و فسون
ور پدید آری به جادو صد هزاران کیمیا
گر ز ستواری مکانت چون بیوت عادیان
ور ز بالائی مقامت همچو حصن عادیا
در دل مامت فرستم باز با این ریش و پشم
تا به زهدانش بپوشی طیلسان از سابیا
فرق نگذارم میان زشت و زیبا شیخ و شاب
زانکه ننهادند فرق از مجرمین با ابریا
ای رئیس این چامه من چون کباب برمیا است
در زمان شه «یهو یا قیم پور یوشیا»
آنکه آیین سلامت جست در دارالسلام
شاه اسرائیل شد از صدق بعد از صدقیا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اف بر این دیوان سرا، لعنت بر این دیوان که برد
ظلمشان در ظلمت از مه، نور و از شارق ضیا
هوش مصنوعی: اینجا به جایگاه دیوانه‌وار و گمراهی اشاره شده است که ظلم و ستم آن‌ها باعث تاریکی و کمرنگ شدن نور و روشنی شده است. به نوعی احساس نارضایتی و خشم نسبت به وضع موجود و تاثیر منفی آن بر زندگی و محیط اطراف بیان شده است.
مردمی بیرون ز راه مردمی دور از خرد
فرد و طاق از دین پرستی جفت نیرنگ و ریا
هوش مصنوعی: مردمی که از مسیر انسانیت خارج شده و از خرد و دانش دور هستند، به دنبال دینداری ظاهری و نیرنگ و ریا می‌روند.
راستی گویم سعاتمند و خوش بخت آنکس است
کاندرین گیتی، ببیند چهره این اشقیا
هوش مصنوعی: به طور خلاصه می‌توان گفت: من راست می‌گویم، فرد خوشبخت و رستگار کسی است که در این دنیا چهره این بدبختان را مشاهده کند.
هر که رخشان دید گوید تا ابد یالیتنی
مت قبل الیوم حتی صرت نسیا منسیا
هوش مصنوعی: هرکس که زیبایی او را ببیند، همیشه آرزو می‌کند که ای کاش قبل از این روز، او را دیده بود تا حالا فراموش شده نبود.
همچو انگورش بزیر پای بفشارند رگ
نرم سایند استخوانش با لگد چون توتیا
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی است که در آن پا بر روی چیزی فشار می‌آورد و به نوعی آن را خرد می‌کند. در اینجا به مقایسه با انگور و چگونگی له شدن آن زیر پا اشاره شده است. استخوان نیز به شکلی نرم و آسیب‌پذیر توصیف شده که می‌تواند با لگد تحت فشار قرار گیرد، مشابه حالتی که برای انگور رخ می‌دهد. در کلیت، این تصویر نشان‌دهنده‌ی تضعیف و نابودی است.
مدعی به هرچه قاضی بگوش مدعی
گویدی ربع لنا نصف لنا کل لیا
هوش مصنوعی: مدعی هر چه قاضی بگوید، او هم به نفع خودش پاسخ می‌دهد و سعی می‌کند از هر کلمه‌ای برای توجیه ادعایش استفاده کند.
در جزا مردی رئیس آمد که نشناسد ز جهل
تاک از تریاک و سیب از سنبه گیپا از گیا
هوش مصنوعی: در جزا شخصی برجسته و رئیس آمد که به خاطر نادانی‌اش نمی‌توانست تفاوت بین چیزهای متفاوت را تشخیص دهد، مانند اینکه تفاوت بین تاک و تریاک یا سیب و سنبه چیست.
عارض و معروض از او بینند در کار آنچه دید
معده مرد سقیم از خوردن سقمونیا
هوش مصنوعی: افراد از مشاهدهٔ حالت‌های ظاهری و عوارض یکدیگر می‌توانند به چگونگی احوال و مشکلات داخلی آن‌ها پی ببرند، همان‌طور که مرد بیمار از مصرف یک داروی خاص، تغییراتی را در معده‌اش احساس می‌کند.
پیکرش را گوئیا ایزد تعالی آفرید
ز آهک و زرنیخ و گوگرد و کنین و کاسیا
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که خداوند، بدن او را از ترکیبی از آهک، زرنیخ، گوگرد، و دیگر مواد خلق کرده است.
مولدش تبریز و اصلش از صفاهان است لیک
فرق نهاده است اسپاهانی از اسپانیا
هوش مصنوعی: این شخص اهل تبریز است و اصلیتش به اصفهان برمی‌گردد، اما تفاوتی که دارد این است که او به خوبی با سوارکاران اسپانیایی مقایسه شده است.
آن یکی گفتش که آلمانی مسلمانی گرفت
گفت باشد امپراطورش ز نسل قانیا
هوش مصنوعی: یکی گفت که یک آلمانی مسلمان شده است و پاسخ داد که باشد، امپراطورش از نسل قانی‌هاست.
قانیا اندر محرم داشت بر پا تعزیه
این نبیره در عمل دارد تأسی بر نیا
هوش مصنوعی: در محرم، نوه پیامبر (ص) برپا کننده مراسم عزاداری است و در این عمل، از جدش الگو می‌گیرد.
دیگری گفتش که شاهان اروپا از چه رو
هر طرف تازند بهر حمله اندر آسیا
هوش مصنوعی: یک نفر به او گفت که چرا پادشاهان اروپا به هر سو می‌روند و به آسیای میانه حمله می‌کنند؟
گفت شاهان نان جو خواهند از بهر ثواب
«آرپا» در ترکی شعیر است و «دگرمان » آسیا
هوش مصنوعی: شاهان به خاطر پاداش، نان جو می‌خواهند. در زبان ترکی، کلمه "آرپا" به معنای جو است و "دگرمان" به آسیاب اشاره دارد.
دیدم آنجا خسته را بسته اند اندر کمند
گفتم این مسکین که باشد چیست جرمش ای کیا
هوش مصنوعی: در آن مکان، شخصی خسته و رنجور را در دام گرفتار دیده‌ام و با خود گفتم که این فرد بیچاره چه گناهی کرده است که به این سرنوشت دچار شده؟
گفت در راپورت کمیساریا بنوشته اند
کاین جوان گفته است مستم ساغری ده ساقیا
هوش مصنوعی: در گزارش کمیساریا نوشته‌اند که این جوان گفته است: ساقی، به من یک جام شراب بده، زیرا مست هستم.
گفتمش ای کاش بودی ابن جوزی در حیات
تا که نامت ثبت کردی در کتاب الاذکیا
هوش مصنوعی: گفتم ای کاش تو در زندگی ابن جوزی بودی تا نامت را در کتابی که درباره افراد مطرح نوشته شده، ثبت می‌کرد.
شاعری با ذوق شعری گفت و او را وی شدش
شعر خواندن در کجا ممنوع کردند اولیا؟
هوش مصنوعی: شاعری با استعداد شعری سرود و او را متوجه کردند که در کجا بزرگ‌ترها اجازه‌ی خواندن شعر ندارند.
گیرم او کرده است تقصیری خلاف عقل و دین
جور ار حدی است بر بیچارگان از اقویا
هوش مصنوعی: فرض کنیم او مرتکب خطایی شده که مخالف عقل و دین است. اما اگر این کار او حدی دارد، باید از قدرت‌ها و افرادی که بر دیگران تسلط دارند، حمایت و دفاعی برای مستضعفان صرف نظر از وضعیت جامعه وجود داشته باشد.
سی و یک روز از چه میزان سی و یک تومان ز چیست
از فرانسه آمدست این حکم یا از روسیا؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی کنایه‌ای به دشواری‌ها و ابهامات در مسائل اجتماعی و اقتصادی دارد. به عبارتی، شاعر به بررسی ارزش و کیفیت چیزها می‌پردازد و به این نکته اشاره می‌کند که مدت زمان یا هزینه‌ای مشخص مانند "سی و یک روز" یا "سی و یک تومان" چه معنا و ارزشی دارد و آیا این تصمیمات و محاسبات از کشوری مانند فرانسه نشأت گرفته یا از جایی مانند روسیه. به طور کلی، این سوالات نشان‌دهنده‌ی سردرگمی در مواجهه با چالش‌های زندگی و تفاوت‌های فرهنگی و اقتصادی است.
حد عرفی کس ندید از حد شرعی سخت تر
این چه حکم است ای سرا پا بدعت و شرک و ریا
هوش مصنوعی: هیچ کس حد عرفی را به اندازه حد شرعی سخت نمی‌داند. این چه قانونی است که تو، با تمام بدعت‌ها، شرک‌ها و ریاهای خود، آن را به ما تحمیل می‌کنی؟
آنقدر بستان که تانی دادنش تاوان و جرم
آنچنان بشکن که یاری بستنش با مومیا
هوش مصنوعی: داشته باش آنقدر از چیزی که وقتی می‌خواهی آن را بدهی، هزینه و عواقبش سنگین باشد و با شدتی خرابش کن که دیگر نتوانی دوباره آن را به حالت اول برگردانی.
دور عقل از تو چو مرد پارسا از پارگین
هم تو دور از دین چو پیر برهمن از پاریا
هوش مصنوعی: اگر عقل از تو دور باشد، مانند مرد پارسا که از دنیای مادّی فاصله دارد، تو نیز از دین دور خواهی بود؛ همان‌طور که یک پیر برهمن (عالم هندو) از پاریا (نجس) فاصله می‌گیرد.
از جزای حق نیندیشی مگر نشینده ای
داستان حضرت داود و قتل اوریا؟
هوش مصنوعی: اگر به عواقب کارهای خود فکر نکنی، چگونه می‌توانی داستان حضرت داود و جنایتی که در حق اوریا انجام داد را نادیده بگیری؟
گفت این حکم آمد از شورای عالی پیش از این
من نمیدانم بخوان راپورت کمیساریا
هوش مصنوعی: کسی می‌گوید که این دستور از جلسه مهمی صادر شده و او قبلاً از آن اطلاعی نداشته است. حالا به او توصیه می‌شود که گزارشی را که مربوط به کمیساریای مربوطه است، مطالعه کند.
گفتمش شورای عالی چیست؟ و اعضایش که؟ جز
محفلی بی دعوت اندر وی گروهی ز ادعیا
هوش مصنوعی: از او پرسیدم که شورای عالی چیست و اعضای آن که هستند؟ جوابش این بود که تنها یک محفل بی‌دعوت است که در آن گروهی از ادعایی‌ها گرد آمده‌اند.
وضع قانون با وکیلان است و اجرا با ملوک
حکم عرف است از حکیمان حکم شرع از انبیا
هوش مصنوعی: وضع قوانین بر عهده وکلا است و اجرای آن به دست پادشاهان صورت می‌گیرد. این موضوع بر اساس عرف از نظر صاحبان حکمت است، در حالی که احکام شرعی بر اساس دستورات پیامبران است.
کیستند این خرسران در مرغزار معدلت!
چیستند این خربطان در آبشار اتقیا!
هوش مصنوعی: این افراد نادان و بی‌خبر در دشت عدالت چه کسانی هستند! این جانوران نادان در کنار چشمه‌های پاکی و پرهیزکاری چه کسانی هستند!
نایب فرعون و هامان را کجا شاید شناخت
چون سلیمان یا وزیرش آصف بن برخیا
هوش مصنوعی: کسانی که به مقام‌های بالای فرعون و هامان دست یافته‌اند، چگونه می‌توانند به اندازه سلیمان یا وزیرش آصف بن برخیا شناخته شوند؟
نایب فرعون و هامان را کجا شاید شناخت
چون سلیمان یا وزیرش آصف بن برخیا
هوش مصنوعی: کجا می‌توان مانند سلیمان یا وزیرش آصف بن برخیا، نایب فرعون و هامان را شناخت؟
زین شش اندازان چه بینی غیر تاراج و شتل
از زکام ایدر چه زاید غیر مالیخولیا
هوش مصنوعی: از این شش اندازی که می‌بینی، جز غارت و خرابی چه چیز دیگری به دست می‌آید؟ و از این سرما که اینجا وجود دارد، غیر از دیوانگی چه چیزی به وجود می‌آید؟
من بخواندم نامه پیغمبران راستین
آدم و نوح و خلیل الله کلیم و زکریا
هوش مصنوعی: من نامه‌های پیامبران حقیقی از جمله آدم، نوح، ابراهیم خلیل و زکریا را مطالعه کردم.
یوشع بن نون و یونس پور متی دانیال
صالح و هود و مسیحا و عزیز و ایلیا
هوش مصنوعی: این بیت به معرفی تعدادی از پیامبران و شخصیت‌های مهم دینی در تاریخ می‌پردازد. اشاره به یوشع بن نون، یونس (یونان)، دانیال، هود، مسیحا، عزیز و ایلیا می‌کند، همگی از شخصیت‌های مقدس و برجسته‌ای هستند که در ادیان مختلف به ویژه در دین اسلام و مسیحیت مورد توجه قرار دارند. این افراد نمایانگر ایمان، نیکی و الهام‌بخشی در جامعه بشری هستند و داستان‌ها و آموزه‌هایشان در قرون مختلف الهام‌بخش بوده است.
نامه اسحق و اسمعیل و حزقیل و شعیب
صحف داود و سلیمان نحمیا و برمیا
هوش مصنوعی: نامه‌های اسحاق، اسماعیل، حزقیل و شعیب، و لوحه‌های داود و سلیمان، همچنین نحمیا و برمیا.
نامه ساسان و زرتشت و جی افرام مهین
نامه پولس به سوی مردم ایتالیا
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به نامه‌های تاریخی و مهمی از شخصیت‌های مهم تاریخی و مذهبی چون ساسان، زرتشت و پولس به مردم می‌پردازد. به نوعی نشان‌دهنده تبادل فرهنگی و معنوی میان این شخصیت‌ها و جوامع مختلف است. این نامه‌ها می‌توانند حامل پیام‌ها و اندیشه‌هایی باشند که به تحولات اجتماعی و مذهبی تأثیر گذاشته‌اند.
هم کتاب خاتم پیغمبران خواندم که هست
واپس اندر عهد و پیش اندر حریم کبریا
هوش مصنوعی: من کتاب آخرین پیامبر را خواندم که در آن به گذشته و آینده در حوزه عظمت الهی اشاره شده است.
این چنین حکمی ندیدم در کتاب هیچیک
ز انبیا و اتقیا و اولیا و اصفیا
هوش مصنوعی: من هیچ جایی در کتاب‌های انبیا، پرهیزگاران، دوستان خدا و پاکان ندیدم که چنین حکمی وجود داشته باشد.
گفت خامش باش کاینان هر یکی در صفه ای
پیشوایانند چون در چال ورزش پوریا
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا در اینجا هر یک از افراد مانند پیشوایان در جایگاه خود قرار دارند، همان‌طور که در میدان ورزش پسران قهرمان.
مجلس ملی نیارد حکمشان را نسخ کرد
چون کلام انبیا اندر مقام اوصیا
هوش مصنوعی: مجلس ملی نتوانست حکم آنها را باطل کند، زیرا سخنان پیامبران در جایگاه جانشینانشان معتبر است.
گفتم آری پیشوایانند این شش تازنان
بهر داو نرد در چال قمار و منگیا
هوش مصنوعی: گفتم که این شش نفر، پیشوایان هستند و در بازی قمار مشغول رقابت هستند.
پیشوایان تواند این قوم جبار عنید
کل جبار عنید فی جهنم القیا
هوش مصنوعی: پیشوایان این مردم زورگوی سرسخت، همگی در آتش جهنم خواهند افتاد.
هر یکی چون قاشق ناشسته در آشند لیک
آش ها را گه نخود باشند و گاهی لوبیا
هوش مصنوعی: هر یک از افراد مانند قاشق‌هایی هستند که تمیز نشده‌اند و در بین آن‌ها هستند افرادی که می‌توانند کارهای خوب را انجام دهند، مانند نخود در آش و افرادی که ممکن است کارهای دیگری کنند، مانند لوبیا.
همچو غولانند در بیغولها مردم شکار
با سیاهانند آدم خواره در افریقیا
هوش مصنوعی: مردم در دل جنگل ها مانند غول ها هستند و به شکار دیگری می پردازند، در آفریقا هم آدم ها مانند غول هایی به شکار دیگران مشغولند.
گونیا را جمله تصحیفند زیرا هر شبی
در بر چندین عمود آورده شکل گونیا
هوش مصنوعی: در اینجا به نقشی که شب در تبدیل و شکل‌دهی به اشیاء و امور مختلف دارد اشاره شده است. به نوعی می‌گوید که هر شب، شکل و قیافه‌ای جدید به خیلی از چیزها می‌دهد و همه چیز تحت تأثیر این تغییرات قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، شب‌ها باعث تغییر و تحول در امور می‌شوند و به همین دلیل، هر چیزی می‌تواند به شکل متفاوتی ظاهر شود.
بسکه الرحمن و یاسین در مساجد خوانده اند
نقش حامیم است بر پهلویشان از بوریا
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آیات قرآن به ویژه سوره الرحمن و یاسین آنقدر در مساجد خوانده شده که جامعه و مردم با این آیات آشنا شده‌اند و تأثیر آن در روح و جان آنان حس می‌شود. همچنین نشان‌دهنده این است که این آیات مانند یک علامت و نشانه بر روی دل‌های مؤمنان نقش بسته است، به‌طوری که اثر آن در زندگی و رفتارشان نمایان است.
مادرانشان را حیا اندر محیا هیچ نیست
لیک بفروشند بهر زرق در احیا حیا
هوش مصنوعی: مادران آن‌ها در زندگی‌اشان هیچ حیا و شرمی ندارند، ولی برای جلب توجه و زیبایی ظاهری، حیا و عفت خود را به فروش می‌رسانند.
چرم بلغارند و کفش صوفیان گرچه ز ناز
پیش ما خاتون بلغارند و ترک صوفیا
هوش مصنوعی: چرم بلغاری و کفش های صوفی‌ها، هرچند که از ناز و لطافت برخوردارند، اما برای ما خانم بلغاری و ترک صوفی‌ها اهمیت بیشتری دارند.
شرمی از باری تعالی کن از این دزدان مترس
بی ریا گویم که بی دینند یکسر باریا
هوش مصنوعی: از خداوند بزرگ شرم کن و نترس از دزدان. بی‌ریا می‌گویم که آنها همه بدون ایمان هستند.
ای که ناموس شریعت را دری با حربیان
ای که اموال فقیران را خوری با اغنیا
هوش مصنوعی: ای کسی که به اصول دین disrespect می‌کنی و به جنگ‌جویان می‌پیوندی، و همچنین اموال فقیران را به نفع ثروتمندان می‌خوری.
گر کنی عمامه را مانند تاج داریوش
ور بیاری از طراز خامه مشک داریا
هوش مصنوعی: اگر عمامه را مانند تاج داریوش قرار دهی و از نقش و نگار خوشنویسی زیبا استفاده کنی، در واقع ارزش و زیبایی خاصی به خود می‌بخشی.
گر نمائی از در نیرنگ صد رنگ و فسون
ور پدید آری به جادو صد هزاران کیمیا
هوش مصنوعی: اگر از در این دنیا چیزی به نمایش بگذاری که پر از فریب و رنگ و جادو باشد، یا اگر بتوانی با سحری و جادو آثار شگفت‌انگیزی خلق کنی، می‌توانی به انواع ثروت و قدرت دست پیدا کنی.
گر ز ستواری مکانت چون بیوت عادیان
ور ز بالائی مقامت همچو حصن عادیا
هوش مصنوعی: اگر مکانت و جایگاهت همچون خانه‌های معمولی مردم باشد، و اگر مقام تو از بالاترین مرتبه برخوردار باشد مانند قلعه‌ی عاد، به چه درد می‌خورد؟
در دل مامت فرستم باز با این ریش و پشم
تا به زهدانش بپوشی طیلسان از سابیا
هوش مصنوعی: من دوباره با این ریش و موهایی که دارم، به دل تو می‌روم تا تو هم با آنچه که دارم، به آرامی و زیبایی در دلت بپوشانی.
فرق نگذارم میان زشت و زیبا شیخ و شاب
زانکه ننهادند فرق از مجرمین با ابریا
هوش مصنوعی: بین زشت و زیبا، یا میان پیر و جوان، هیچ تفاوتی قائل نمی‌شوم؛ چرا که مجرمان و نیکوکاران از هم جدا نشده‌اند.
ای رئیس این چامه من چون کباب برمیا است
در زمان شه «یهو یا قیم پور یوشیا»
هوش مصنوعی: ای رئیس، این شعر من مانند کبابی است که روی آتش می‌پزد، در زمان سلطنت «یهو» یا «قیم پور یوشیا».
آنکه آیین سلامت جست در دارالسلام
شاه اسرائیل شد از صدق بعد از صدقیا
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال راهی برای به دست آوردن آرامش و سلامت بود، در سرزمین آرزوها به مقام شاهی رسید، بعد از اینکه حقیقت و صداقت را پیشه کرد.