شمارهٔ ۳
خدایگانا من بنده آنکسم که بصدق
فریضه دارم بر خویشتن سجود ترا
تو آن کسی که به تحقیق آفریده خدای
پی نمایش انصاف خود وجود ترا
من آنکسم که بسی با شتاب پیمودم
دراز نائی و پهنای بحر جود ترا
تو آنکسی که به اقبال و بخت کرده قرین
ستاره حزب ترا آسمان جنود ترا
من آنکسم که بنانم به صد زبان باشوق
سروده تعنیتی موقع ورود ترا
تو آنکسی که نگردد گسسته حبل امید
ز دامن کرمت دشمن عنود ترا
من آنکسم که مدام آرزو همی کردم
درون دیده قیام تو و قعود ترا
تو آنکسی که ندارد قضای چرخ کبود
توان آنکه تجاوز کند حدود ترا
منم که دست از کار رفت و کار از دست
شدم چنانکه همی خواستم حسود ترا
توئی که کارت بر پای گشت و پای به چرخ
سعادت فلکی بنده شد سعود ترا
چو زند فضلت نار القری برافزوزد
ز شاخ طوبی حور آورد و قود ترا
خدا گواست من ای خواجه طاعت آوردم
ز روی صدق غیاب تو و شهود ترا
تو گر فرامش سازی عهود سابقه ام
من آن نیم که فرامش کنم عهود ترا
ز قید بندگی از تن رها شود هرگز
رها نخواهد کردن دلم قیود ترا
گرم پذیری یا خود برانی از حضرت
نخواهم ایچ به گیتی مگر خلود ترا
شمارهٔ ۲ - در نکوهش خطیبان بی زبان آغاز مشروطیت فرماید:«بوالعنبس »: بود «بوالعنبس » خطیب فحل و شیخ نامورشمارهٔ ۴: اف بر این دیوان سرا، لعنت بر این دیوان که برد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خدایگانا من بنده آنکسم که بصدق
فریضه دارم بر خویشتن سجود ترا
هوش مصنوعی: ای معبود بزرگ، من آن بندهای هستم که با صداقت و نیت خالصانه، به خاطر تو و به فرمان تو، سر به خاک میگذارم و عبادت میکنم.
تو آن کسی که به تحقیق آفریده خدای
پی نمایش انصاف خود وجود ترا
هوش مصنوعی: تو آن موجودی هستی که حقیقتاً به دست خداوند خلق شدهای تا نشاندهنده و نمایانگر انصاف او در جهان باشی.
من آنکسم که بسی با شتاب پیمودم
دراز نائی و پهنای بحر جود ترا
هوش مصنوعی: من کسی هستم که با شتاب و سرعت بسیار، مسیری طولانی را در دریای generosity و بخشش تو پیمودهام.
تو آنکسی که به اقبال و بخت کرده قرین
ستاره حزب ترا آسمان جنود ترا
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که بخت و اقبال، تو را در کنار ستارههای خوشبختی قرار داده و آسمان، از قدرت و جنگجویان تو حمایت میکند.
من آنکسم که بنانم به صد زبان باشوق
سروده تعنیتی موقع ورود ترا
هوش مصنوعی: من کسی هستم که با اشتیاق و به زبانهای گوناگون، به تو خواهم گفت و شعری درباره تو سرودهام، به هنگام ورود تو.
تو آنکسی که نگردد گسسته حبل امید
ز دامن کرمت دشمن عنود ترا
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که امید به رحمت و بخشش تو هرگز قطع نمیشود، حتی اگر دشمنی سرسخت وجود داشته باشد.
من آنکسم که مدام آرزو همی کردم
درون دیده قیام تو و قعود ترا
هوش مصنوعی: من کسی هستم که همیشه آرزو میکردم در دل و چشمهایم، شاهد ایستادن و نشستن تو باشم.
تو آنکسی که ندارد قضای چرخ کبود
توان آنکه تجاوز کند حدود ترا
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که تقدیر افلاک نتوانسته به تو آسیب بزند و هیچکس نمیتواند از مرز و حریم تو فراتر رود.
منم که دست از کار رفت و کار از دست
شدم چنانکه همی خواستم حسود ترا
هوش مصنوعی: من کسی هستم که از تلاش دست کشیدم و در نتیجه کنترل کارهایم را از دست دادم، به گونهای که مانند آنچه میخواستم، حسادتت را به خود جلب کردم.
توئی که کارت بر پای گشت و پای به چرخ
سعادت فلکی بنده شد سعود ترا
هوش مصنوعی: تو هستی که کار و تلاش تو باعث شد که پای تو به چرخ خوشبختی و سعادت وصل شود و به این ترتیب، تو در مسیر موفقیت قرار گرفتی.
چو زند فضلت نار القری برافزوزد
ز شاخ طوبی حور آورد و قود ترا
هوش مصنوعی: وقتی فضیلت تو مانند آتشی در میان مردم شعلهور شود، از درخت طوبی زیبا، حوریهایی به ارمغان میآورد و تو را به سمت خود جذب میکند.
خدا گواست من ای خواجه طاعت آوردم
ز روی صدق غیاب تو و شهود ترا
هوش مصنوعی: من به درگاه خداوند گواهی میدهم که ای آقا، با صداقتی از روی یقین از روی غیبت تو و حضور تو، اطاعت و بندگی را به جا آوردهام.
تو گر فرامش سازی عهود سابقه ام
من آن نیم که فرامش کنم عهود ترا
هوش مصنوعی: اگر تو عهد و پیمانهای گذشتهات را فراموش کنی، من فردی نیستم که عهد و پیمانهای تو را فراموش کنم.
ز قید بندگی از تن رها شود هرگز
رها نخواهد کردن دلم قیود ترا
هوش مصنوعی: اگر از قید و بندهای دنیا آزاد شوم، هرگز دل من از محبت تو آزاد نخواهد شد.
گرم پذیری یا خود برانی از حضرت
نخواهم ایچ به گیتی مگر خلود ترا
هوش مصنوعی: اگر تو بپذیری یا خودت را دور کنی، از کسی جز تو چیزی نمیخواهم، حتی در این دنیا جز جاودانگی تو.