شمارهٔ ۱۴ - خطاب به میرزا احمدخان اشتری
الحذر ای مدعی العموم که دزدی
شرط قضا شد چو در نماز طهارت
خاصه به عدلیه کز قضا نبرد کام
هر که ندارد به صید و کید مهارت
قاضی عدلیه آنکس است که باشد
شهره به اخذ و عمل دلیل بغارت
رشوه ز ظالم گرفته خانه مظلوم
رو بدو کوبد همی به اسم خسارت
قاضی اگر دزد و دزد شده قاضی
نیست ترا حد اعتراض و جسارت
گر در دزدی در این زمانه نباشد
یک دو قدم بیش تا مقدم صدارت
دزد بگیری مکن که عاقبت الامر
برخورد این نکته بر مقام وزارت
غافلی از آنکه بر امور تو دارد
آنکه تو خوانیش دزد حق نظارت
آنکه تو خوانیش دزد نفس وزیر است
همچو وزارت که هست نفس سفارت
کس نتواند درون عدلیه دزدی
تا نرسد بر وی از وزیر اشارت
از وزراء گر خط جواز نیابد
کس نشود مصدر خلاف و شرارت
محرم راز و شریک دخل وزیر است
دزد دغل منگرش به چشم حقارت
قسمت حلوای خود بگیر و خمش زی
بیهده خود را چه افکنی به مرارت
دولت مشروطه نیست تا که نباشد
عدل الهی رهین عدل تجارت
بلکه بود دور هرج و مرج و تن خلق
گشته گرفتار بند ذل و اسارت
خستگی آید ز جد و سعی و تکاپو
سردی زاید ز تاب و جوش و حرارت
زین وزراء رسم عدل و داد چه جوئی
هیچ شنیدی ز سیل طرح عمارت
مرد نیند این مخنثان و عجب ز آنک
بکر حیا را سترده اند بکارت
خانه حجاج دان سرای عدالت
درگه شداد شد سرای زیارت
هر که فتد در کمند آز وزیران
قتل بر او راحت است و مرگ بشارت
زین وزراء کس ندیده است بجز زور
هست وزارت مگر ز زور عبارت
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الحذر ای مدعی العموم که دزدی
شرط قضا شد چو در نماز طهارت
هوش مصنوعی: ای مدعیالعموم، مراقب باش! چرا که دزدی به عنوان اصلی از عدالت در آمده مثل اینکه در نماز، پاکی و طهارت معیاری است.
خاصه به عدلیه کز قضا نبرد کام
هر که ندارد به صید و کید مهارت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانهایی که مهارت لازم برای مقابله با دشواریها و چالشها را ندارند، نمیتوانند در زندگی به موفقیت برسند. بهویژه در زمینههای حساس و بحرانی، اگر کسی توانایی کافی نداشته باشد، نمیتواند از مسائل و مشکلات به خوبی عبور کند و به هدفهایش دست یابد.
قاضی عدلیه آنکس است که باشد
شهره به اخذ و عمل دلیل بغارت
هوش مصنوعی: قاضی عدالت باید کسی باشد که در جامعه به خاطر گرفتن و اجرای حق شهرت داشته باشد و از ظلم و غارت دوری کند.
رشوه ز ظالم گرفته خانه مظلوم
رو بدو کوبد همی به اسم خسارت
هوش مصنوعی: رشوهای که از فرد ظالم گرفته میشود، باعث میشود که خانه فرد مظلوم را به خیال خود بر سر او خراب کنند و به نام خسارت نامبرده شده به او ضربه بزنند.
قاضی اگر دزد و دزد شده قاضی
نیست ترا حد اعتراض و جسارت
هوش مصنوعی: اگر قاضی خود دزد باشد و در کارش فساد کند، دیگر نمیتواند به عنوان قاضی درست عمل کند. تو نیز حق نداری اعتراض کنی و جسارت داشته باشی.
گر در دزدی در این زمانه نباشد
یک دو قدم بیش تا مقدم صدارت
هوش مصنوعی: اگر در دزدی، در این زمانه، کمی بیشتر از یک یا دو قدم جلو بروی، تا رسیدن به مقام ریاست، به مشکلات زیادی برخورد خواهی کرد.
دزد بگیری مکن که عاقبت الامر
برخورد این نکته بر مقام وزارت
هوش مصنوعی: بهتر است در کار دزدان دخالت نکنی، زیرا در نهایت همین موضوع میتواند به مقام و موقعیت تو آسیب بزند.
غافلی از آنکه بر امور تو دارد
آنکه تو خوانیش دزد حق نظارت
هوش مصنوعی: غافل هستی از اینکه کسی که تو او را میخوانی، بر کارهای تو نظارت دارد و حقیقت را میداند.
آنکه تو خوانیش دزد نفس وزیر است
همچو وزارت که هست نفس سفارت
هوش مصنوعی: کسی که تو او را دزد نفس میخوانی، در حقیقت مانند وزیر است، زیرا نفس نیز همچون سفارت عمل میکند.
کس نتواند درون عدلیه دزدی
تا نرسد بر وی از وزیر اشارت
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در دستگاه قضایی، دزدی کند مگر اینکه از سوی وزیر به او اشارهای شود که این کار مجاز است.
از وزراء گر خط جواز نیابد
کس نشود مصدر خلاف و شرارت
هوش مصنوعی: اگر وزرای کشور مجوزی برای عمل نداشته باشند، هیچکس نمیتواند شروعکنندهی فساد و نفاق باشد.
محرم راز و شریک دخل وزیر است
دزد دغل منگرش به چشم حقارت
هوش مصنوعی: فساد و دزدی در کار این وزیر نه پنهان است و نه قابل اعتماد، او همراز و شریک در کارهای نهانی است. نباید به او با نگاه تحقیرآمیز نگاه کرد، زیرا در دنیای قدرت، مسائل از این دست عادی هستند.
قسمت حلوای خود بگیر و خمش زی
بیهده خود را چه افکنی به مرارت
هوش مصنوعی: بخش خود را از خوشی و شیرینی زندگی بپذیر و نگذار که خود را به خاطر مشکلات و سختیهای بیهوده دچار ناراحتی کنی.
دولت مشروطه نیست تا که نباشد
عدل الهی رهین عدل تجارت
هوش مصنوعی: دولت مشروطه به وجود نمیآید مگر اینکه عدالت الهی تحت تأثیر عدالت در تجارت قرار گیرد.
بلکه بود دور هرج و مرج و تن خلق
گشته گرفتار بند ذل و اسارت
هوش مصنوعی: در هرج و مرج و نابسامانی، مردم به بند و اسارت دچار شدهاند و گرفتار سختیها هستند.
خستگی آید ز جد و سعی و تکاپو
سردی زاید ز تاب و جوش و حرارت
هوش مصنوعی: خستگی نتیجه تلاش و کوشش مداوم است و سرمای درون از شدت هیجان و گرما ناشی میشود.
زین وزراء رسم عدل و داد چه جوئی
هیچ شنیدی ز سیل طرح عمارت
هوش مصنوعی: از این وزرا، چه انتظاری میتوان داشت از عدالت و انصاف؟ آیا هیچ چیزی از تب و تاب ساخت و ساز و آبادانی شنیدهای؟
مرد نیند این مخنثان و عجب ز آنک
بکر حیا را سترده اند بکارت
هوش مصنوعی: مردان در برابر این مردان نازک طبع و دروغین نباید تعجب کنند، زیرا حیا و احترام به ارزشها در آنها از بین رفته است.
خانه حجاج دان سرای عدالت
درگه شداد شد سرای زیارت
هوش مصنوعی: خانه حجاج به عنوان مکانی برای عدالت و انصاف شناخته میشود، و در واقع منزلگاه و مکانی برای زیارت و پرستش است.
هر که فتد در کمند آز وزیران
قتل بر او راحت است و مرگ بشارت
هوش مصنوعی: هر کسی که به دام فتنههای وزیران بیفتد، برای او یا مرگ آسان میشود یا بشارت از مرگ.
زین وزراء کس ندیده است بجز زور
هست وزارت مگر ز زور عبارت
هوش مصنوعی: هیچکس جز زور نمیتواند وزیری واقعی باشد و وزارت فقط به وسیله قدرت و زور معنا پیدا میکند.