شمارهٔ ۱۱۶
سردار مکریان که بدش نام سیف دین
اندر هنر متین شد و اندر سخن بلیغ
تیغی کشیده بود بر اعدای ملک و دین
اندر نیام کرد قضا آن کشیده تیغ
چون ماه بدر بود و سپهرش هلال کرد
یا آفتاب بود و نهان شد بزیر میغ
کلک امیری از پی تاریخ رحلتش
با خون دیده و دل بنوشت «صد دریغ »
شمارهٔ ۱۱۵ - در جواب کسیکه از وی تلخنه دوغ خواسته فرماید: ای آن کسی که گرفته است آسمان شرفشمارهٔ ۱۱۷ - در صفحه ۲۶۱ از کتاب تاریخ مختصر الدول: کهن موبد پارسی دوش خواند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سردار مکریان که بدش نام سیف دین
اندر هنر متین شد و اندر سخن بلیغ
هوش مصنوعی: سردار مکریان که نامش سیفالدین است، در هنر و سخنوری انسانی برجسته و ماهر شده است.
تیغی کشیده بود بر اعدای ملک و دین
اندر نیام کرد قضا آن کشیده تیغ
هوش مصنوعی: کسی شمشیری به ضد دشمنان مذهب و ملک کشیده بود، اما تقدیر باعث شد که آن شمشیر در نیام بماند.
چون ماه بدر بود و سپهرش هلال کرد
یا آفتاب بود و نهان شد بزیر میغ
هوش مصنوعی: وقتیکه ماه کامل در آسمان میدرخشد و هلالی را نمایان میکند، یا اینکه آفتاب هست و ناگهان زیر ابر پنهان میشود.
کلک امیری از پی تاریخ رحلتش
با خون دیده و دل بنوشت «صد دریغ »
هوش مصنوعی: امیر به یاد روزهایی که از دنیا رفته، با چشمانی پر از اشک و دلی غمگین این جمله را نوشت: «ای کاش...».