شمارهٔ ۱۱۳
ایا خجسته دبیری که کلک مشکینت
سواد مقله بن مقله گشت در توقیع
رهین طبع بلیغت فرزدق است و جریر
غلام کلک رشیقت حریری است و بدیع
رفیعتر ز تو در روزگار نشناسم
که هم برتبه رفیعی و هم بنام رفیع
مرا که گوش ز گفتار ناکسان کر بود
شده است درگه اصغای گفته تو سمیع
خلیل احمد ای کاش زنده بود امروز
ز فکرت تو بیاموخت صنعت تقطیع
تو را عروضی و شاعر همی توان گفتن
نه آن کسی که نداند مدید را ز سریع
نسیم خوی تو در مرغزار فضل و هنر
همان کند که به بستان نسیم فصل ربیع
ازین سپس به بهشتت همی کنم تعبیر
که هم بطبع لطیفی و هم به قلب وسیع
ایا سپهر فصاحت ایا جهان کمال
که علم و فضل و هنر خاصه تو شد به جمیع
بدین دو بیت برای بروز مهر درون
بر آمدم به مقام جسارت و تصدیع
چو بالبداهه سرودم روا مدار که خصم
ز عیب جوئی بر شعر من کند تقریع
به بنده وعده الماس کرده بودی و کرد
تسامح تو به کامم شراب سم نقیع
روا مدار که من بنده در جهان گردم
شهید غصه الماس چون شهید بقیع
شمارهٔ ۱۱۲ - در صدر فرمان لقب ادیب الممالکی خود از طرف مظفرالدین شاه نوشته: به شکرانه آنکه یزدان پاکشمارهٔ ۱۱۴: از خطای آسمان تنها نه آن بینی که خلق
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ایا خجسته دبیری که کلک مشکینت
سواد مقله بن مقله گشت در توقیع
هوش مصنوعی: ای دبیری خوشبخت و خوشنویس، قلم سیاه تو به اندازهای زیبا و دلکش نوشتهها را پر کرده که همه جا نام تو به خوبی یاد میشود.
رهین طبع بلیغت فرزدق است و جریر
غلام کلک رشیقت حریری است و بدیع
هوش مصنوعی: فرزدق شاعر معروفی است که به خاطر نبوغ ادبیاش مشهور است و جریر نیز شاعر دیگری است که تواناییهای قلمی او به حریر تشبیه شده است، به نوعی در این متن به مهارت و بلاغت این شاعران اشاره شده است.
رفیعتر ز تو در روزگار نشناسم
که هم برتبه رفیعی و هم بنام رفیع
هوش مصنوعی: بالاتر از تو در دنیا نمیشناسم؛ چرا که هم در مقام و جایگاه رفیع هستی و هم نامت "رفیع" است.
مرا که گوش ز گفتار ناکسان کر بود
شده است درگه اصغای گفته تو سمیع
هوش مصنوعی: من از شنیدن سخنان ناپسند و بیمحتوا به حدی بیتوجه شدهام که هیچ کس نمیتواند مرا به شنیدن گفتههای تو متوجه و آماده کند.
خلیل احمد ای کاش زنده بود امروز
ز فکرت تو بیاموخت صنعت تقطیع
هوش مصنوعی: کاش خلیل احمد امروز زنده بود، تا از اندیشه تو مهارت بریدن و تقسیم کردن را یاد بگیرد.
تو را عروضی و شاعر همی توان گفتن
نه آن کسی که نداند مدید را ز سریع
هوش مصنوعی: کسی میتواند تو را شاعر و شاعرانه توصیف کند که با فنون شعری آشنا باشد و بداند که چگونه چنین چیزهایی را بسازد، نه اینکه فردی باشد که تفاوت میان زیبایی و سرعت را نشناسد.
نسیم خوی تو در مرغزار فضل و هنر
همان کند که به بستان نسیم فصل ربیع
هوش مصنوعی: نسیم دلنشین تو در دشت علم و هنر همان تأثیری را دارد که نسیم بهاری در باغها دارد.
ازین سپس به بهشتت همی کنم تعبیر
که هم بطبع لطیفی و هم به قلب وسیع
هوش مصنوعی: از این به بعد، بهشت تو را توصیف میکنم، زیرا هم طبیعت لطیف تو را میسازند و هم دل وسیع و بزرگی که داری.
ایا سپهر فصاحت ایا جهان کمال
که علم و فضل و هنر خاصه تو شد به جمیع
هوش مصنوعی: ای آسمان بلاغت و ای دنیای کمال، که علم، فضیلت و هنر مخصوص تو شده و به همه گسترده است.
بدین دو بیت برای بروز مهر درون
بر آمدم به مقام جسارت و تصدیع
هوش مصنوعی: این دو بیت را بهمنظور ابراز عشق و احساسات درونیام به میدان آوردم و برای این کار جسارت و شهامت به خرج دادم.
چو بالبداهه سرودم روا مدار که خصم
ز عیب جوئی بر شعر من کند تقریع
هوش مصنوعی: وقتی به صورت ناگهانی شعری را میسازم، آن را ناپسند مشمار که دشمنان ممکن است به عیبجویی و سرزنش آن بپردازند.
به بنده وعده الماس کرده بودی و کرد
تسامح تو به کامم شراب سم نقیع
هوش مصنوعی: تو به من وعده دادی که مرا به الماس میرسی، اما نسبت به من بیتوجهی کردی و من را با شراب سمی سیراب کردی.
روا مدار که من بنده در جهان گردم
شهید غصه الماس چون شهید بقیع
هوش مصنوعی: اجازه نده که من در دنیا گرفتار غصه و درد باشم، همچون کسی که در بقیع به خاطر عشق و محبت به معشوقش جان میدهد.