گنجور

شمارهٔ ۱۰۸

ای آنکه مردم گیتی به درو گوهر و لعل
کنند فخر و تو داری شرف به گوهر خویش
توانی آنکه جوانی دهی بچرخ کهن
ز نفخه نفس پاک روح پرور خویش
درین چکامه یکی تهنیت سرودستم
ورود شاه جوانبخت را به کشور خویش
هم از اتابیکی صدراعظمش شرحی
نمودم از ره اخلاص زیب دفتر خویش
اگر عنایت و فضل تو همرهی سازد
درافکنی به سر بنده سایه پر خویش
به پیش گاه اتابک رسانی این اشعار
جواب آن بفرستی برای چاکر خویش
مزید لطف ترا شکرها کنم زیراک
هنوز شهد تو دارم درون ساغر خویش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای آنکه مردم گیتی به درو گوهر و لعل
کنند فخر و تو داری شرف به گوهر خویش
هوش مصنوعی: ای کسی که مردم دنیا برایت گوهر و لعل می‌آورند و به این افتخار می‌کنند، تو به خاطر ذات و شخصیت خودت شرف و ارزش بیشتری داری.
توانی آنکه جوانی دهی بچرخ کهن
ز نفخه نفس پاک روح پرور خویش
هوش مصنوعی: می‌توانی با نفس پاک و روح پرور خود، جوانی ببخشی به آن کهن و کهنه به گردش درآوری.
درین چکامه یکی تهنیت سرودستم
ورود شاه جوانبخت را به کشور خویش
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر خوشامدگویی و تبریک گفتن به ورود شاه جوانبخت به سرزمین خود را بیان می‌کند. این ابیات نشان‌دهنده‌ شادی و شادباش برای آمدن او به سرزمینش است.
هم از اتابیکی صدراعظمش شرحی
نمودم از ره اخلاص زیب دفتر خویش
هوش مصنوعی: من از صدراعظم اتابیکی‌ام به دلیل صداقت و صفای دل، توضیحاتی دربارهٔ خودم و کارهایم نوشتم.
اگر عنایت و فضل تو همرهی سازد
درافکنی به سر بنده سایه پر خویش
هوش مصنوعی: اگر لطف و رحمت تو همراه من باشد، سایه بزرگ و حمایتی تو بر سر من خواهد بود.
به پیش گاه اتابک رسانی این اشعار
جواب آن بفرستی برای چاکر خویش
هوش مصنوعی: این اشعار را به پیشگاه اتابک بفرست و جواب آن را برای خدمتگزار خود ارسال کن.
مزید لطف ترا شکرها کنم زیراک
هنوز شهد تو دارم درون ساغر خویش
هوش مصنوعی: من به خاطر محبتی که از تو دارم، شکرگزاری می‌کنم، زیرا هنوز طعم شیرین تو را در杯 خود احساس می‌کنم.