شمارهٔ ۱۰۶
امیرزاده مهین فتح سلطنت چون شد
که گشت وعده دیدار من فراموشش
گوزن شیر شکارست و چرخ روبه باز
دچار کرده ز افسون به خواب خرگوشش
و یا نگاری سیمین بر و بدیع جمال
به غمزه برده ز دل دانش وز سر هوشش
و یا نگاه پریچهره ای ز نرگس مست
فکنده است به یکباره مست و مدهوشش
و یا چشیده می عشق و رفته است ز یاد
همه حمایت امروز و وعده دوشش
و یا مهی بشبستان شدش فروغ افروز
گرفت تنگ چو جان در کنار و آغوشش
چنان بخواب فروشد که برنینگیزد
درون قافله بانگ درای چاوشش
ایا نسیم صبا گر رسی به درگه وی
ز قول بنده بگو محرمانه در گوشش
ز حال خسته نپرسیدی و ندانستی
که گشته ساغر پر زهر جام پر نوشش
ازین علیل عیادت نکردی ای سرور
بشکر خود نگشودی زبان خاموشش
خلاصه غفلتت از حال بنده ای نه نکوست
که گشته سنگین از بار منتت دوشش
عزیز دار چنین بنده را و قدر شناس
گران خریده ای ارزان بغیر مفروشش
بیا ز من بشنو قصه شهان جهان
چو کیقباد و چو کیخسرو و سیاوشش
بیا زمن بشنو راز آنکه کرده خراب
دکان بقال از صلح گربه و موشش
کتاب شیخ حجازی و پوستین و کمند
کلاه زعفر جنی و چتر و پاپوشش
ز استخاره زاهد بزیر خرقه کید
ز دیگ جوش فقیر و درون پر جوشش
اگر خطا و گناهی ز بنده ات دیدی
بپوش و ستر کن از دامن خطا پوشش
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امیرزاده مهین فتح سلطنت چون شد
که گشت وعده دیدار من فراموشش
هوش مصنوعی: امیرزادهای که در فتح سلطنت مشهور است، به یاد من نیفتاد و وعده دیدار من را فراموش کرد.
گوزن شیر شکارست و چرخ روبه باز
دچار کرده ز افسون به خواب خرگوشش
هوش مصنوعی: گوزن به دست شیر شکار میشود و در حالی که دوران زندگیاش به چرخش در آمده، تحت تأثیر جادو و افسون خواب خرگوشی را تجربه میکند.
و یا نگاری سیمین بر و بدیع جمال
به غمزه برده ز دل دانش وز سر هوشش
هوش مصنوعی: نگار زیبایی با چهرهی نقرهای و جمال دلربا، با یک نگاه از دل من و از سر هوش او، مرا به غم فرو برد.
و یا نگاه پریچهره ای ز نرگس مست
فکنده است به یکباره مست و مدهوشش
هوش مصنوعی: نگاه زیبای پر از راز و غمزهای از چشمان یک دختر مسحورکننده به یکباره او را مست و سرخوش کرده است.
و یا چشیده می عشق و رفته است ز یاد
همه حمایت امروز و وعده دوشش
هوش مصنوعی: کسی که عشق را تجربه کرده و حالا تمامی حمایتها و وعدههایی که امروز داده شده را فراموش کرده است.
و یا مهی بشبستان شدش فروغ افروز
گرفت تنگ چو جان در کنار و آغوشش
هوش مصنوعی: یک شب زیبا به مانند ماه، درخشش و نور خاصی پیدا کرد. همچنان که جان انسان در آغوش و کنار کسی عزیز و نزدیک است، این زیبایی هم دلنشین و جذاب شد.
چنان بخواب فروشد که برنینگیزد
درون قافله بانگ درای چاوشش
هوش مصنوعی: او چنان آرام و بیخبر خوابیده است که با صدای بیدارکنندهاش، هیچکسی در کاروان بیدار نمیشود.
ایا نسیم صبا گر رسی به درگه وی
ز قول بنده بگو محرمانه در گوشش
هوش مصنوعی: ای نسیم صبا، اگر به در خانهاش رسیدی، از طرف من بگو که بهطور محرمانه در گوشش بگوید.
ز حال خسته نپرسیدی و ندانستی
که گشته ساغر پر زهر جام پر نوشش
هوش مصنوعی: تو از حال خسته من نپرسیدی و نمیدانی که چگونه جام پر از زهر شده است و نوشیدنیاش تلخ و ناگوار است.
ازین علیل عیادت نکردی ای سرور
بشکر خود نگشودی زبان خاموشش
هوش مصنوعی: ای سرور، تو از این بیمار عیادت نکردی و زبان خاموش او را به پاس قدردانی شکر نگشودی.
خلاصه غفلتت از حال بنده ای نه نکوست
که گشته سنگین از بار منتت دوشش
هوش مصنوعی: خلاصه این است که بیتوجهیات به وضعیت کسی خوب نیست، چون او به خاطر بار سنگینی که از لطف تو بر دوش دارد، به سختی افتاده است.
عزیز دار چنین بنده را و قدر شناس
گران خریده ای ارزان بغیر مفروشش
هوش مصنوعی: برای چنین بندهای ارزش قائل شو و او را عزیز بدار، زیرا تو با قیمت کمی او را به دست آوردهای، بدون اینکه بعداً بخواهی او را بفروشی.
بیا ز من بشنو قصه شهان جهان
چو کیقباد و چو کیخسرو و سیاوشش
هوش مصنوعی: بیا و از من داستان دلنشین پادشاهان بزرگ جهان را بشنو، داستانهایی مانند کیقباد، کیخسرو و سیاوش.
بیا زمن بشنو راز آنکه کرده خراب
دکان بقال از صلح گربه و موشش
هوش مصنوعی: بیا و از من بشنو داستان کسی که به خاطر صلح بین یک گربه و یک موش، کسب و کار بقال خراب شده است.
کتاب شیخ حجازی و پوستین و کمند
کلاه زعفر جنی و چتر و پاپوشش
هوش مصنوعی: شیخ حجازی کتابی دارد که در آن به مسائلی اشاره میکند. او همچنین پوششی پشمی و کمندی برای خود دارد. کلاه او زعفرانی رنگ است و چتر و کفشهای مخصوصی نیز به همراه دارد.
ز استخاره زاهد بزیر خرقه کید
ز دیگ جوش فقیر و درون پر جوشش
هوش مصنوعی: زاهد از راه استخاره به زیر لباس خود نگاه میکند، در حالی که کشفهای فقیرانه به او الهام میشود و در درونش احساس شور و هیجان زیادی وجود دارد.
اگر خطا و گناهی ز بنده ات دیدی
بپوش و ستر کن از دامن خطا پوشش
هوش مصنوعی: اگر گناه یا خطایی از بندهات دیدی، آن را بپوشان و بگذار که پنهان بماند.