گنجور

شمارهٔ ۹۰

زبان ناطقه کوته کن ایشکسته قلم
سیاه باش و خمش باش و سرنگون و دژم
هنر مجوی که در شرق شد جهان تاریک
سخن مگوی که در شرق شد هوا مظلم
مخوان حدیث که شد کاخ عقل و دین ویران
مران چکامه که شد کار شاعری درهم
فغان ز کوشش استاد و آرزوی پدر
دریغ از آن همه رنج فزون و راحت کم
یکی درختی باشد هنر بروضه شرق
که سایه اش همه رنج است و میوه اش همه غم
ز آب شرق بکام جهانیان شکر است
ولی بجام ادیبان شرنگ ریزد و سم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبان ناطقه کوته کن ایشکسته قلم
سیاه باش و خمش باش و سرنگون و دژم
هوش مصنوعی: زبان خود را کوتاه کن و لحن خود را نرم و آرام بگیر. دلت را پر از غم کن و اجازه نده که احساسات مثبت تو را تحت تاثیر قرار دهد.
هنر مجوی که در شرق شد جهان تاریک
سخن مگوی که در شرق شد هوا مظلم
هوش مصنوعی: به دنبال هنر نباش، چون در شرق جهان به تاریکی گراییده است. حرف نزن، زیرا در آن سمت هوا تیره و تار شده است.
مخوان حدیث که شد کاخ عقل و دین ویران
مران چکامه که شد کار شاعری درهم
هوش مصنوعی: از نقل قول‌های بی‌فایده پرهیز کن، زیرا صحبت از ویرانی عقل و دین بیهوده است و نیز شعر گفتن در این شرایط معنایی ندارد.
فغان ز کوشش استاد و آرزوی پدر
دریغ از آن همه رنج فزون و راحت کم
هوش مصنوعی: آه از تلاش‌های استاد و آرزوی پدر، دریغ از همه آن زحمت‌های بسیار و راحتی کم.
یکی درختی باشد هنر بروضه شرق
که سایه اش همه رنج است و میوه اش همه غم
هوش مصنوعی: درختی وجود دارد که در باغ شرق رشد کرده و سایه‌اش نماد رنج و غم است، و محصولاتی که از آن می‌روید نیز تنها حزن و اندوه به همراه دارد.
ز آب شرق بکام جهانیان شکر است
ولی بجام ادیبان شرنگ ریزد و سم
هوش مصنوعی: آب شرقی برای مردم دنیا شیرین و خوشمزه است، اما برای شعره‌ران و ادیبان تلخ و زهرآلود به نظر می‌رسد.