گنجور

شمارهٔ ۸۳ - ماده تاریخ

چو توفیق و تایید حی قدیم
بحاجی علی النقی شد ندیم
یکی کعبه آراست در قم که گشت
پناهیده در ظل رکنش حطیم
بمحرابش افتد سلیمان بخاک
بخاکش کشد موزه از پا گلیم
چو رخت سفر بست ازین خاکدان
بفردوس جاوید و باغ نعیم
بحاجی محمدعلی پوروی
که از مثل او چار مادر عقیم
بگوش خرد در رسید این سروش
که ای مرد دانا و ذات کریم
زآثار کن زنده نام پدر
که نام پدر بهتر از زر و سیم
چو بشنید آن راد مرد این ندا
بوجهی جمیل و بقلبی سلیم
درین بقعه از این دکاکین نهاد
اساسی متین و بنائی قویم
سپس جمله را جاودان وقف کرد
بر این پاک بنیان و والاحریم
بتاریخ آن جستم از بحر طبع
یکی شطر چون عقد در نظیم
امیری بتاریخ این امر خیر
رقم زد لواقف فوز عظیم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو توفیق و تایید حی قدیم
بحاجی علی النقی شد ندیم
هوش مصنوعی: وقتی که موفقیت و حمایت خداوند قدیم بر حاجی علی النقی نازل شد، او را به شادی و خوشی رساند.
یکی کعبه آراست در قم که گشت
پناهیده در ظل رکنش حطیم
هوش مصنوعی: یک نفر در قم کعبه‌ای زیبا و آراسته ساخت که مردم در سایه آن به آرامش و پناه می‌رسند.
بمحرابش افتد سلیمان بخاک
بخاکش کشد موزه از پا گلیم
هوش مصنوعی: سلیمان در نمازگاهش به خاک می‌افتد و کفش از پا در می‌آورد.
چو رخت سفر بست ازین خاکدان
بفردوس جاوید و باغ نعیم
هوش مصنوعی: وقتی که تو از این دنیای مادی و این خاکی که در آن هستیم، سفر می‌کنی و به بهشت جاوید و باغ نعمت می‌روی.
بحاجی محمدعلی پوروی
که از مثل او چار مادر عقیم
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی از کوبیدن یا توهین به شخصی اشاره دارد. در اینجا گفته می‌شود که کسی به نام محمدعلی پور، از نظر ارزش و ویژگی‌ها به قدری برجسته است که هیچ شخص دیگری در نظر نمی‌آید که حتی بتواند به او نزدیک شود، مانند اینکه هیچ مادری نمی‌تواند فرزندانی مانند او بیاورد. این مفهوم به تسلط یا برتری فرد اشاره دارد.
بگوش خرد در رسید این سروش
که ای مرد دانا و ذات کریم
هوش مصنوعی: به گوش آگاه و خردمند این پیام رسید که ای مرد با دانش و با ذات نیکو.
زآثار کن زنده نام پدر
که نام پدر بهتر از زر و سیم
هوش مصنوعی: از نشانه‌های پدر تلاش کن که او زنده است، زیرا نام پدر از طلا و نقره باارزش‌تر است.
چو بشنید آن راد مرد این ندا
بوجهی جمیل و بقلبی سلیم
هوش مصنوعی: وقتی آن مرد شجاع این پیام را شنید، به طرز زیبا و با قلبی پاک و سالم واکنش نشان داد.
درین بقعه از این دکاکین نهاد
اساسی متین و بنائی قویم
هوش مصنوعی: در این مکان، بنیادی محکم و استوار از این فروشگاه‌ها ایجاد شده است.
سپس جمله را جاودان وقف کرد
بر این پاک بنیان و والاحریم
هوش مصنوعی: سپس همه چیز را به طور ابدی به این بنیاد نیکو و مکان معصوم تقدیم کرد.
بتاریخ آن جستم از بحر طبع
یکی شطر چون عقد در نظیم
هوش مصنوعی: در تاریخ آن را جستجو کردم، مانند تکه‌ای از یک عقد که در نظم زیبا و هماهنگ قرار دارد.
امیری بتاریخ این امر خیر
رقم زد لواقف فوز عظیم
هوش مصنوعی: یک مقام بلندپایه در تاریخ این کار خوب را ثبت کرد و آن را به کسانی که آگاه هستند، اعلام کرد که پیروزی بزرگ به دست آمده است.