شمارهٔ ۶۲
دلم بسته در حکم و فرمان اقدس
تنم خسته از درد هجران اقدس
مرا دست بر سر بود خون بدامان
که دستم جدا شد ز دامان اقدس
فتادم ز پا رفتم از دست و جانم
بیکبارگی گشت قربان اقدس
دلم غرق خون است چون ناردانه
ز هجران سیب زنخدان اقدس
بدست اجل شد گریبان عمرم
چو بگسست دست از گریبان اقدس
اگر سنگ بارد بسر ز آسمانم
نگردد دل از عهد و پیمان اقدس
امیری از این غم بمیری که گردی
فدای سرو برخی جان اقدس
دل سنگ سوزد بحالت ولیکن
نسوزد دل نامسلمان اقدس
شمارهٔ ۶۱: دلدار بمن از همه کس بیش کند نازشمارهٔ ۶۳ - در وصف پرنس ارفع الدوله: بنور عقل نخستین و ذات موجد دانش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم بسته در حکم و فرمان اقدس
تنم خسته از درد هجران اقدس
هوش مصنوعی: دل من به دست فرمانی معنادار گره خورده، و تنم از درد دوری محبوب خسته و رنجکشیده است.
مرا دست بر سر بود خون بدامان
که دستم جدا شد ز دامان اقدس
هوش مصنوعی: دست من به سرم بود و خونم به دامانم ریخت، چون که دستم از دامان مقدس جدا شد.
فتادم ز پا رفتم از دست و جانم
بیکبارگی گشت قربان اقدس
هوش مصنوعی: به یکباره از پا افتادم و از همه چیز دست کشیدم، جانم را فدای آن موجود مقدس کردم.
دلم غرق خون است چون ناردانه
ز هجران سیب زنخدان اقدس
هوش مصنوعی: دل من به شدت غمگین و پریشان است، مانند میوهای که در اثر جدایی و دوری از کسی عزیز و زیبا، آسیب دیده و خونین شده است.
بدست اجل شد گریبان عمرم
چو بگسست دست از گریبان اقدس
هوش مصنوعی: عمر من به دست تقدیر قطع شد، همچنان که وقتی دست از گریبان انسان دیگری برمیداریم، دیگر نمیتوانیم آن را به حالت اول برگردانیم.
اگر سنگ بارد بسر ز آسمانم
نگردد دل از عهد و پیمان اقدس
هوش مصنوعی: اگر سنگی از آسمان بر سرم بیفتد، دل من هرگز از عهد و پیمان مقدسم دور نخواهد شد.
امیری از این غم بمیری که گردی
فدای سرو برخی جان اقدس
هوش مصنوعی: ای بزرگی که به خاطر غم و اندوهت جانت را فدای زیبایی و مقام انسانی میکنی، بدان که این درد و رنج تنها بر دوش تو نیست.
دل سنگ سوزد بحالت ولیکن
نسوزد دل نامسلمان اقدس
هوش مصنوعی: دل سنگی در برابر حال تو میسوزد، اما دل نامسلمان بیحرمتی نخواهد کرد و نخواهد سوخت.