گنجور

شمارهٔ ۳۳

مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد
موکب شاه جوانبخت ز ره بازآمد
خسروان جمله نهادند کله بر در شاه
وین ملک با سپه و چتر و کله بازآمد
ای گنهکاران خیزید و شتابید که شه
پی بخشایش هرگونه گنه بازآمد
در رکاب ملک آن داور فرخنده که هست
حامی کشور سالار سپه بازآمد
نایب و صهر و پسر عم شه آن صدر کبیر
که نگهدارد ملکی بنگه بازآمد
آن خداوند جوانبخت که در حضرت وی
آسمان همچو زمین کوه چو که بازآمد
حاسد از غصه بمیرد که اتابک شده صدر
ظلمت از خاک کند رخت که مه باز آمد
همچو پاداش الهی بقبال حسنات
اجر یک خیرش بیواسطه ده بازآمد
بیژن ملک بچه در شد و او رستم وار
از پی آنکه برآردش ز چه بازآمد
خسروا بنده چو پروانه سوی شمع امید
نقد جان هشته بکف گه شد و گه بازآمد
بر در خرگه خورشید شب افروز ملوک
شاکی از طول شبی همچو شبه بازآمد
ای خوش آنروز که ببینند رقیبان که رهی
با کف و دامن پر از در شه بازآمد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد
موکب شاه جوانبخت ز ره بازآمد
هوش مصنوعی: خبر خوش اینکه ایدل، کاروان شاه خوشبخت از راه برگشته است.
خسروان جمله نهادند کله بر در شاه
وین ملک با سپه و چتر و کله بازآمد
هوش مصنوعی: پادشاهان همگی سرها را به احترام درب در شاه گذاشتند و این پادشاه با سپاه و پرچم و تاج به میدان بازگشت.
ای گنهکاران خیزید و شتابید که شه
پی بخشایش هرگونه گنه بازآمد
هوش مصنوعی: ای گناهکاران، بیدار شوید و سریعاً اقدام کنید، زیرا فرمانروای آمرزنده برای بخشش هر نوع گناه بازگشته است.
در رکاب ملک آن داور فرخنده که هست
حامی کشور سالار سپه بازآمد
هوش مصنوعی: در کنار پادشاهی که قضا و قدر او خوش یمن است و از کشور و ارتش حمایت می‌کند، دوباره به وطن بازگشته است.
نایب و صهر و پسر عم شه آن صدر کبیر
که نگهدارد ملکی بنگه بازآمد
هوش مصنوعی: رئیس بزرگ، نایب و داماد و پسرعمو دارد که مسئولیت حفظ و نگهداری ملک را بر عهده دارد و دوباره بازگشته است.
آن خداوند جوانبخت که در حضرت وی
آسمان همچو زمین کوه چو که بازآمد
هوش مصنوعی: آن خدایی که خوشبخت و سعادتمند است، در حضور او آسمان مانند زمین و کوه نیز به مانند بازگشت دوباره‌ای است.
حاسد از غصه بمیرد که اتابک شده صدر
ظلمت از خاک کند رخت که مه باز آمد
هوش مصنوعی: حسود از ناراحتی به خود می‌پیچد و از غم می‌میرد، در حالی که کسی که قدرت و مقام یافته است، به جای مانده از درد و سختی را رها کرده و دوباره درخشندگی و نور را تجربه می‌کند.
همچو پاداش الهی بقبال حسنات
اجر یک خیرش بیواسطه ده بازآمد
هوش مصنوعی: افرادی که نیکوکارند، پاداش‌های الهی را به طور مستقیم دریافت می‌کنند و این پاداش‌ها به سرعت و بدون واسطه به آن‌ها باز می‌گردد.
بیژن ملک بچه در شد و او رستم وار
از پی آنکه برآردش ز چه بازآمد
هوش مصنوعی: بیژن به جنگل رفت و مانند رستم به دنبال این بود که بفهمد چرا او از آنجا بازگشته است.
خسروا بنده چو پروانه سوی شمع امید
نقد جان هشته بکف گه شد و گه بازآمد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که شاعر در این بیت به عشق و شوقی عمیق اشاره دارد. او خود را مانند پروانه‌ای می‌بیند که به سوی شمع امید پرواز می‌کند. این شمع نماد آرزوها و امیدهای اوست، و او تمام وجودش را در این مسیر می‌گذارد. گاهی پیش می‌رود و گاهی باز می‌گردد، اما هر بار به سوی شمع امید نزدیک‌تر می‌شود. این تصویر نشان‌دهنده‌ی تلاش و فداکاری عاشقانه است.
بر در خرگه خورشید شب افروز ملوک
شاکی از طول شبی همچو شبه بازآمد
هوش مصنوعی: در دروازه‌ی خانه‌ی خورشید، شب روشنی بخش پادشاهان، که از طولانی شدن شب شکایت داشت، مانند پرنده‌ای به سوی خانه‌اش برگشت.
ای خوش آنروز که ببینند رقیبان که رهی
با کف و دامن پر از در شه بازآمد
هوش مصنوعی: خوشا آن روزی که رقبایم ببینند که من با دستانی پُر و دامن پر از نعمت به سوی شهر بازمی‌گردم.