شمارهٔ ۳۲ - اندرز بر سبیل غزل
آن شنیدستم که از هومر حریفی ز اهل درد
چامه ای آکنده از دشنام خود درخواست کرد
گفت چون درخورد مدحت نیستم دشنام ده
زانکه دشنامت مرا مدح است و خارت، به ز ورد
پاسخش گفتا که گر گرد از ستم خیزد بچرخ
به که از نام تو بنشیند مرا برنامه گرد
گفت خواهم گفت اگر سرپیچی از گفتار من
پیش دانایان که هومر در سخن خام است و سرد
در ردیف اوستادانش نباید هشت از آنک
خامه اش کند است و شعرش سست و طبعش نانورد
هومر اندر پاسخش زد داستانی بوالعجب
تا حریف افتاد از آن جوش و خروش و خشم و درد
گفت در قبرس شنیدستم سگی با شیر گفت
آزمون را با تو خواهم گشت لختی هم نبرد
شیر گفتش من نه همزاد و هم آوردم ترا
رو سگی را جوی و با پیوند خود کن دارو برد
گفت این گفتم اگر با من بناورد آمدی
با سعادت دستیاری با شرافت پایمرد
ورنه گویم آشکارا در صف درندگان
این منم کز بیم چنگم شیر را شد چهره زرد
کوفتم با شیر کوس جنگ و از پیکار من
شیر خائف شد که چون من نیست در ناورد فرد
شیر گفت ارزانکه شیرانم جبان خوانند به
زانکه با خون سگم باید دهان آلوده کرد
با قرین خویش یازد هر کسی شمشیر وگرز
با حریف خویشتن بازد هر کسی شطرنج و نرد
هرکه جز با کفو خود در جنگ همناورد گشت
سند روسی شد رخش از دور چرخ لاجورد
شیر نر را شیر نر کفو است و سگ را سگ قرین
دستیار زن زن آمد پایمرد مرد مرد
هرکه نز جنس تو زو پیوند صحبت درگسل
آنکه نی کفو تو زو طومار عشرت در نورد
شمارهٔ ۳۱ - مطایبه: خواجه سعدالملک بر فحش اشتهایی تام داردشمارهٔ ۳۳: مژده ایدل که ز ره موکب شه بازآمد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن شنیدستم که از هومر حریفی ز اهل درد
چامه ای آکنده از دشنام خود درخواست کرد
هوش مصنوعی: در داستانی میشنوم که شخصی از دنیای شعر و ادب، از شاعر بزرگ هومر که او را مورد ستایش قرار میدهند، درخواست میکند شعری به زبان دشنام و انتقاد برای خود بگوید. این نشان میدهد که او به دنبال بیان درد و رنج خود به شیوهای تند و تیز است.
گفت چون درخورد مدحت نیستم دشنام ده
زانکه دشنامت مرا مدح است و خارت، به ز ورد
هوش مصنوعی: من را به خاطر اینکه شایسته ستایش نیستم، دشنام نده. چرا که توهین تو برای من نوعی ستایش محسوب میشود و برای تو خفتی به شمار میآید، بهتر است که از این نوع سخنان دوری کنی.
پاسخش گفتا که گر گرد از ستم خیزد بچرخ
به که از نام تو بنشیند مرا برنامه گرد
هوش مصنوعی: پاسخ او این بود که اگر کسی از ظلم دور شود، بهتر است که به دور بگردد تا اینکه تنها با نام تو، برنامهای برای او تنظیم شود.
گفت خواهم گفت اگر سرپیچی از گفتار من
پیش دانایان که هومر در سخن خام است و سرد
هوش مصنوعی: میگوید که اگر کسی به حرف من گوش نکند، در نظر دانایان مثل هومر در سخن کمعمق و ناپخته به نظر میرسد.
در ردیف اوستادانش نباید هشت از آنک
خامه اش کند است و شعرش سست و طبعش نانورد
هوش مصنوعی: در جمع استادانش نباید او را قرار داد زیرا قلمش ضعیف و اشعارش بیمحتواست و استعدادش در سطحی پایین قرار دارد.
هومر اندر پاسخش زد داستانی بوالعجب
تا حریف افتاد از آن جوش و خروش و خشم و درد
هوش مصنوعی: هومر در پاسخ او داستانی شگفتانگیز را تعریف کرد که باعث شد حریف از شدت هیجان، خشم و درد، دچار پسزدگی شود.
گفت در قبرس شنیدستم سگی با شیر گفت
آزمون را با تو خواهم گشت لختی هم نبرد
هوش مصنوعی: در قبرس شنیدهام که سگی با شیر صحبت کرده و گفته است که میخواهم امتحانی با تو داشته باشم، اما برای مدتی از جنگ کردن دور باشیم.
شیر گفتش من نه همزاد و هم آوردم ترا
رو سگی را جوی و با پیوند خود کن دارو برد
هوش مصنوعی: شیر به او گفت: من همزاد تو نیستم و با تو نسبتی ندارم. برو و سگی را پیدا کن و با دوستی خود، او را یاری کن.
گفت این گفتم اگر با من بناورد آمدی
با سعادت دستیاری با شرافت پایمرد
هوش مصنوعی: گفت: اگر با من درگیر شدی، با خوش شانسی و شرافت، یار و یاور من باش.
ورنه گویم آشکارا در صف درندگان
این منم کز بیم چنگم شیر را شد چهره زرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم صادقانه بگویم، من در میان درندگان قرار دارم، اما به خاطر ترس از چنگال من، چهره شیر به زردی گراییده است.
کوفتم با شیر کوس جنگ و از پیکار من
شیر خائف شد که چون من نیست در ناورد فرد
هوش مصنوعی: من همانند شیری در میدان جنگ قرار گرفتم و به خاطر نبرد من، شیر دیگر از من ترسید، زیرا در مبارزات واحد مثل من وجود ندارد.
شیر گفت ارزانکه شیرانم جبان خوانند به
زانکه با خون سگم باید دهان آلوده کرد
هوش مصنوعی: شیر میگوید: اگر مرا ترسو حساب کنند، بهتر است که برای حفظ شرافت خود، به جای هدر دادن نام و اعتبارم، با خون سگ دهانم را آلوده کنم.
با قرین خویش یازد هر کسی شمشیر وگرز
با حریف خویشتن بازد هر کسی شطرنج و نرد
هوش مصنوعی: هر کس با رفیق و همپیمان خود در میدان جنگ شمشیر و چماق میزند و با رقیب خود در بازیهایی مثل شطرنج و نرد درگیر میشود.
هرکه جز با کفو خود در جنگ همناورد گشت
سند روسی شد رخش از دور چرخ لاجورد
هوش مصنوعی: هرکس که با همتای خود به نبرد نپردازد، سرانجام دچار شکست و رسوایی خواهد شد.
شیر نر را شیر نر کفو است و سگ را سگ قرین
دستیار زن زن آمد پایمرد مرد مرد
هوش مصنوعی: شیر نر فقط با شیر نر همتراز است و سگ تنها با سگ میتواند همراه باشد. زن با زن و مرد با مرد در کنار هم به پایداری و یاری میپردازند.
هرکه نز جنس تو زو پیوند صحبت درگسل
آنکه نی کفو تو زو طومار عشرت در نورد
هوش مصنوعی: هر کسی که با تو ارتباطی ندارد، صحبتش را قطع کن؛ زیرا کسی که همطراز تو نیست، شایسته نیست تا به خوشیهای تو نزدیک شود.