گنجور

شمارهٔ ۱۸ - ماده تاریخ حاجی آقا محسن عراقی

چو پنچ و بیست ز سال هزار و سیصد رفت
از آنزمان که به یثرب ز مکه احمد رفت
سر آمد حکما محسن بن بوالقاسم
به میهمانی حق سوی خوان سرمد رفت
به سوق روضه رضوان روان پر نورش
بباغ خلد در آن عالم مخلد رفت
ز بیت رفعت و تمجید صدر و ضرب شکست
ز جمع حکمت و توحید اسم مفرد رفت
محقق صمدانی حکیم ربانی
امام نافذ الاحکام باسط الید رفت
دری ز درج امام الهدی علی گم شد
مهی ز برج رسول خدا محمد رفت
فغان و ناله مرغان سبز پوش چمن
بر آسمان ز نغیب غراب اسود رفت
زمانه گفت که شد شارسان علم خراب
سپهر گفت سلیمان دین ز مسند رفت
محققی که عطارد خمیده همچو کمان
بحضرتش پی تعلیم لوح ابجد رفت
بروز پنجم شهر جمادی الآخر بود
کزین رباط سفر کرد و سوی مقصد رفت
زد از مصیبت او مشتری دراعه به نیل
بسوگش افسر زرین ز فرق فرقد رفت
بماتمش ز حرم سیل اشک تا عرفات
ز بقعه نبوی تا بقیع غرقد رفت
نبیره علی و زاده پیمبر بود
وزین حظیره بدیدار جد امجد رفت
نشسته با دل بیدار در صوامع قدس
اگر چه در نظر خاکیان بمرقد رفت
امیری از پی تاریخ سال گفت ببین
که محسن بن القاسم بن احمد رفت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو پنچ و بیست ز سال هزار و سیصد رفت
از آنزمان که به یثرب ز مکه احمد رفت
هوش مصنوعی: وقتی بیست و پنج سال از سال هزار و سیصد گذشت، از آن زمان که پیامبر احمد از مکه به یثرب (مدینه) رفت.
سر آمد حکما محسن بن بوالقاسم
به میهمانی حق سوی خوان سرمد رفت
هوش مصنوعی: محسن بن بوالقاسم که حکیم و دانشمندی بزرگ بود، به مهمانی خاصی دعوت شد که در آنجا به ملاقات حقیقت و معانی والای هستی می‌پرداخت.
به سوق روضه رضوان روان پر نورش
بباغ خلد در آن عالم مخلد رفت
هوش مصنوعی: به سمت باغ بهشت که روشن و زیباست، روح او به آنجا رفت و در این دنیای جاویدان ساکن شد.
ز بیت رفعت و تمجید صدر و ضرب شکست
ز جمع حکمت و توحید اسم مفرد رفت
هوش مصنوعی: از مقام بلند و ستایش صدر و از تأثیر شکست‌ها، به خاطر جمع‌بندی حکمت و یگانگی، نام واحدی به وجود آمد.
محقق صمدانی حکیم ربانی
امام نافذ الاحکام باسط الید رفت
هوش مصنوعی: حکیم بزرگوار و عالمانه که دارای مقام والایی بود و قدرت تصمیم‌گیری مؤثری داشت، از دنیا رفت.
دری ز درج امام الهدی علی گم شد
مهی ز برج رسول خدا محمد رفت
هوش مصنوعی: دری از معارف و علم امام هدایت، علی، گم شده است و نوری که باید از برج عظمت پیامبر، محمد، بتابد، از بین رفته است.
فغان و ناله مرغان سبز پوش چمن
بر آسمان ز نغیب غراب اسود رفت
هوش مصنوعی: مرغان سبزپوش چمن به خاطر صدای نگران‌کننده کلاغ سیاه ناله و فریاد سر می‌دهند و این صدا در آسمان طنین‌انداز می‌شود.
زمانه گفت که شد شارسان علم خراب
سپهر گفت سلیمان دین ز مسند رفت
هوش مصنوعی: زمانه اعلام کرد که علم و دانش به نابودی رفته و اوضاع به هم ریخته است. آسمان نیز گفت که مانند سلیمان، دین از مقام و مرتبه خود سقوط کرده است.
محققی که عطارد خمیده همچو کمان
بحضرتش پی تعلیم لوح ابجد رفت
هوش مصنوعی: محقق و دانشمندی که به اندازه‌ی کمان خمیده و چابک است، به نزد او رفت تا در زمینه‌ی آموزش و یادگیری الفبای علم و دانش، از او بهره‌مند شود.
بروز پنجم شهر جمادی الآخر بود
کزین رباط سفر کرد و سوی مقصد رفت
هوش مصنوعی: پنجمین روز از ماه جمادی الآخر بود که او از این مکان به سفر رفت و به سوی مقصد خود حرکت کرد.
زد از مصیبت او مشتری دراعه به نیل
بسوگش افسر زرین ز فرق فرقد رفت
هوش مصنوعی: به دلیل درد و رنجی که او تجربه کرد، ستاره‌ای در آسمان به رنگ نیلین، با شکوه و زیبایی، تاج طلایی را از سر ستاره دیگری به زمین می‌فرستد.
بماتمش ز حرم سیل اشک تا عرفات
ز بقعه نبوی تا بقیع غرقد رفت
هوش مصنوعی: اشک‌های بی‌پایان من از حرم تا عرفات جاری شده و از مکان پیامبر تا بقیع غرقد ادامه دارد.
نبیره علی و زاده پیمبر بود
وزین حظیره بدیدار جد امجد رفت
هوش مصنوعی: نواده علی و فرزند پیامبر بود و از این دنیا به دیدار نیاکانش رفت.
نشسته با دل بیدار در صوامع قدس
اگر چه در نظر خاکیان بمرقد رفت
هوش مصنوعی: نشسته‌ام با دلی هوشیار در مکان‌های مقدس، هر چند که در نظر مردم عادی، در خواب و مرگ به سر می‌برم.
امیری از پی تاریخ سال گفت ببین
که محسن بن القاسم بن احمد رفت
هوش مصنوعی: امیری به دنبال تاریخ سال است و به وقایع گذشته اشاره می‌کند، به خصوص رفتن محسن بن القاسم بن احمد را یادآوری می‌کند.