گنجور

شمارهٔ ۱۴

مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است
بربط و طنبور آن صدای الاغست
شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار
سرو و گل و یاسمین و لاله باغست
در بر صحرا ز برف دیبه اکسون
در شب یلدا ز چشم گرگ چراغست
هرکه به ساوجبلاغ کرد اقامت
چون نگری مبتلا بخبط دماغست
حاکم ساوجبلاغ روز و شب از حرص
مال کسان را بجستجوی و سراغست

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است
بربط و طنبور آن صدای الاغست
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به سطح نازک و بی‌محتوای موسیقی اشاره شده است. به این معنا که آنچه به عنوان هنر موسیقی شناخته می‌شود، در واقع تنها صداهایی بی‌ارزش و بی‌محتوا است و بیشتر شبیه به صدای حیوانات می‌باشد، به خصوص صدای الاغ. در حقیقت، این بیان انتقادی از کیفیت موسیقی و هنری است که کمتر جنبه‌های عمیق و معنایی دارد.
شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار
سرو و گل و یاسمین و لاله باغست
هوش مصنوعی: در اینجا به تنوع و زیبایی‌های باغ اشاره شده است، جایی که گیاهان و گل‌های مختلفی چون شوره گز، تنگز، سپند، شتر خار، سرو، گل و یاسمن و لاله در کنار هم وجود دارند و فضای سرسبز و دلنشینی را ایجاد کرده‌اند.
در بر صحرا ز برف دیبه اکسون
در شب یلدا ز چشم گرگ چراغست
هوش مصنوعی: در دشت، برف مانند پارچه‌ دیبایی است که در شب یلدا نوری از چشم گرگ‌ها به چشم می‌خورد.
هرکه به ساوجبلاغ کرد اقامت
چون نگری مبتلا بخبط دماغست
هوش مصنوعی: هر کسی که در ساوجبلاغ زندگی کند، وقتی به اطرافش نگاه می‌کند، متوجه می‌شود که دچار غرور و خودخواهی شده است.
حاکم ساوجبلاغ روز و شب از حرص
مال کسان را بجستجوی و سراغست
هوش مصنوعی: حاکم ساوجبلاغ در تمام ساعات روز و شب به خاطر عشق و حرص به مال، به دنبال اموال مردم می‌گردد و به آنها سرکشی می‌کند.